eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
7.3هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
200 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://harfeto.timefriend.net/17334897569797 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا براتبادل‌وتبلیغ‌قیمت‌پایین👇 @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀 هر جا که به نام علی‌اکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یک‌گوشه‌ آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلی‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون. برای همین وصیتش را بعد از بسم‌الله با «یا علی‌اکبر ِ لیلا» آغاز کرد. رفته بود که برای ایام فاطمیه برگردد؛ همین هم شد. روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند. 💔 شهید‌تیپ‌فاطمیون مهدی‌صابری🕊 🍃🍃🍃 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
﷽ #سه_دقیقه_درقیامت (قسمت چهل وششم_تنهایی) آن روز در بیمارستان، با دعا و التماس از خدا خواستم که ا
(قسمت چهل وهفتم_تنهایی) یـک روز بـرای ایـنکه حـال و هـوایم عـوض شود، با خانم و بـــــچه‌ها بــــرای خــــرید بــــه بــــیرون رفــــتیم. به محض اینکه وارد بازار شدم، پسر یکی از دوستان را دیدم کـــــه از کـــــنار مـــــا رد شــــد و ســــلام کــــرد. رنــگم پــرید! بــه هــمسرم گــفتم: ایــن فـلانی نـبود!؟ هـمسرم کـه متوجه نگرانی من شده بود گفت: چیزی شده؟ آره، خودش بود! ایـن جـوان اعـتیاد داشـت و دائم دنبال کارهای خلاف بود. بــرای بــه دسـت آوردن پـول مـواد، هـمه کـاری مـی‌کرد. گـفتم: ایـن زنده است؟ من خودم دیدم که اوضاعش خیلی خـراب بـود. مرتب به ملائک التماس می‌کرد. حتی من علت مرگش را هم می‌دانم. خـانم مـن با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟ حالا علت مرگش چی بود؟ گـفتم: بـالای دکل، مشغول دزدیدن کابل‌های فشار قوی برق بـــوده کـــه بـــرق او را مـــی‌گیرد و کــشته مــی‌شود. خــانم مــن گــفت: فــعلاً کــه ســالم و سـر حـال بـود. آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم. پس نکنه اون چــــیزهایی کــــه مــــن دیــــدم تــــوهم بـــوده؟! دو سـه روز بـعد، خـبر مـرگ آن جـوان پـخش شد. بعد هم تــشییع جــنازه و مـراسم خـتم هـمان جـوان بـرگزار شـد! مـن مـات و حیران مانده بودم که چه شد؟ از دوست دیگرم کـه بـا خـانواده آن‌ها فامیل بود سؤال کردم: علت مرگ این جــوان چــه بــود؟ گــفت: بــنده خــدا تــصادف کـرده. مـن بـیشتر توی فکر فرو رفتم. اما خودم این جوان را دیدم. او حـال و روز خـوشی نـداشت. گـناهان و حـق الـناس و... حـسابی گـرفتارش کرده بود. به همه التماس می‌کرد تا کاری برایش انجام دهند. چـند روز بعد، یکی از بستگان به دیدنم آمد. ایشان در اداره بـــــرق اصـــــفهان مـــــشغول بــــه کــــار بــــود. لـابه‌لای صـحبت‌ها گـفت: چند روز قبل، یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی را قطع کند و بدزدد. ظاهراً اعـتیاد داشته و قبلاً هم از این کارها می‌کرده. همان بالا برق خـــشکش مـــی‌کند و بـــه پـــایین پـــرت مـــی‌شود. خـیره شـده بـودم بـه صـورت این مهمان و گفتم: فلانی رو مــــــــی‌گی؟ شـــــــما مـــــــطمئن هـــــــستی؟ گـــــفت: بـــــله، خــــودم بــــالا ســــرش بــــودم. امـــــا خـــــانواده‌اش چـــــیز دیـــــگه‌ای گــــفتند. التماس دعای فرج 🌹🍃 👈 .... 🍃🍃🍃 @kafoshohada
دلمان‌تنگ‌ࢪخ‌توست‌یاࢪعلے💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀 💢افسر یگان‌ ویژه خراسان رضوی به دست اوباش به شهادت رسید 🔹افسر وظیفه شناس یگان ویژه خراسان رضوی ظهر روز جمعه گذشته در جمعه بازار حاشیه شهر مشهد، هنگام انجام وظیفه و برای بررسی مدارک ۲ شرور موتور سوار به ضرب چاقوی این افراد مجروح شده بود. 🔹این افسر وظیفه‌شناس که به بیمارستان منتقل شده‌ بود بامداد امروز هشتم اسفندماه در بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد به فیض عظیم شهادت نایل آمد. 🔹فرمانده انتظامی خراسان رضوی گفت:این افسر شهید ستوان دوم "احسان پای خسته " نام داشت که متاهل و دارای ۲ فرزند بود. 🍃🍃🍃 @kafoshohada
🥀🥀 ❤️امام زمان و شهید ابراهیم هادی♥️ خون زیادی از پای من رفته بود ، بی حس شده بودم ، عراقی ها مطمئن بودند که زنده نیستم ، حالت عجیبی داشتم ، زیر لب میگفتم : یا صاحب الزمان ادرکنی ... هوا تاریک شده بود ، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد ، چشمانم را به سختی باز کردم ، مرا به آرامی بلند کرد ، دردی حس نمیکردم ، از میدان مین خارج شد در گوشه ای امن آهسته و آرام مرا روی زمین گذاشت  . گفت : کسی می آید و تو را نجات میدهد ، او دوست ماست ! لحظاتی بعد ابراهیم آمد با همان صلابت همیشگی ، مرا به دوش گرفت و حرکت کرد . آن جمال نورانی ، ابراهیم را دوست خود معرفی کرد ، خوشا به حالش . اینها را ماشاا... در دفتر خاطراتش از جبهه ی گیلان غرب نوشته بود. 🌿 🕊 📗کتاب سلام بر ابراهیم – ص 117 🍃🍃🍃 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفقا ی بنده خدایی تو کماست اگ میشه براشون حمد شفا و سه تا صلوات بفرستید 🍃🙏