🥀🥀
حمید گفت:
مادرجان من میخواهم با رضایت قلبی شما راهی شوم.
همان شب تلویزیون حرم حضرت زینب (س) را نشان میداد.
همه ما گریه میکردیم،
حمید گریه کرد و از اتاق بیرون رفت.
روی پله حیاط نشست.
رفتم دنبالش و نشستم کنارش.
گفت مادر اگر در زمان امام حسین (ع) بودی هم همین کار را میکردی؟
اجازه نمیدادی من در قافله کربلا باشم؟!
شما نمیدانید که داعشیها و دشمنان اسلام چه نیتی برای حرم بیبی زینب (س) دارند.
خون من از خون علیاصغر (ع) و علیاکبر (ع) پررنگتر است؟! وقتی این حرف را زد تمام وجودم تکان خورد.
میدانستماگهحمیدبرهقطعاشهیدمیشه
همینم شد...
بہنقلازمادرشهید
شهیدمدافعحرمتیپفاطمیون
حمیدوفائی🕊
🍃🍃🍃
@kafoshohada
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوࢪے🌱
غنیمتشمردنمہلتعمر🧡
#حضرتآقا💚
کـَــهْفُــــ الشُــهَـدا🇵🇸🖤
نماند اراجیفتانبیجوابحرامیها😑
🥀🥀
●چند روز پیش از اعزام به سوریه مجدد گفت : دوست دارم روزی من را «شهید امیر» صدا کنند. نخستین مرتبه بود که سکوت را شکستم و گفتم : از زندگی با من خسته شدهاید که چنین آرزویی دارید؟
●پاسخ داد: خدا میداند که با تمام وجود از زندگی خود راضی هستم. شما و طه تمام سرمایه زندگی من هستید. من بهترین لحظات عمر خود را در کنار شما داشته و دارم؛ اما اگر من به شهادت برسم، شما تاجی بر سرتان میرود و همسر شهید میشوید و ادامه زندگی عاشقانه ما در بهشت خواهد بود، دوست ندارید؟
به روایت همسربزرگوارشهید
شهید_امیر_کاظمزاده
🍃🍃🍃
@kafoshohada