eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
7.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
200 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://harfeto.timefriend.net/17334897569797 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا براتبادل‌وتبلیغ‌قیمت‌پایین👇 @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
بیادتونم حاجتتون روا‌بحق‌امام‌حسین‌ع🍃
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
﷽ #سه_دقیقه_درقیامت (قسمت چهل وهشتم_نشانه ها) پـس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد، فهمیدم
.﷽ (قسمت چهل ونهم_نشانه ها) بـعد از نـماز سـراغ همان شخص رفتیم. ذکر خیر آن مرحوم شـد و سـؤالم را دوبـاره پـرسیدم: این بنده خدا چیزی وقف کرده؟ ایـن پـیرمرد گفت: خدا رحمتش کند. دوست نداشت کسی خــبردار شـود، امـا چـون از دنـیا رفـته بـه شـما مـی‌گویم. ایشان به سمت چپ مسجد اشاره کرد و گفت: این حسینیه را مـی‌بینی کـه ایـنجا سـاخته شـده. همان حاج آقا که ذکر خیرش را کردی این حسینیه را ساخت و وقف کرد. نمی‌دانی چـــــقدر ایـــــن حــــسینیه خــــیر و بــــرکت دارد. الـان هـم داریم بنایی می‌کنیم و دیوار حسینیه را برمی‌داریم و مـلحقش می‌کنیم به مسجد، تا فضا برای نماز بیشتر شود. مـن بـدون اینکه چیزی بگویم، جواب سؤالم را گرفتم. بعد از نـماز سری به حسینیه زدم و برگشتم. من پس از اطمینان از صحت مطلب، از حقم گذشتم و حسینیه را به بانی اصلی‌اش بخشیدم. شـب با همسرم صحبت می‌کردیم. خیلی از مواردی که برای مــــــن پــــــیش آمـــــده، بـــــاورکردنی نـــــبود. بـا لـبخند بـه خـانمم گفتم: اون لحظه آخر به من گفتند: به خـاطر دعـاهای هـمسرت و دخـتری که تو راه داری شفاعت شـدی. بـه هـمسرم گفتم: این همی‌ک نشانه است. اگه این بـچه دخـتر بـود، معلوم می‌شه که تمام این ماجراها صحیح بــوده. در پــاییز هــمان ســال دخــترم بــه دنــیا آمـد. امـا جدای از این موارد، تنها چیزی که پس از بازگشت، ترس شدیدی در من ایجاد می‌کرد و تا چند سال مرا اذیت می‌کرد، تـرس از حـضور در قـبرستان بـود! من صداهای وحشتناکی مـــی‌شنیدم کـــه خـــیلی دلـــهره‌آور و تــرسناک بــود. امـا ایـن مـسئله اصـلاً در کنار مزار شهدا اتفاق نمی‌افتاد. در آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان‌ها پخش می‌شد. لذا برای مدتی به قبرستان نرفتم و بعد از آن، فقط صبح‌های جـــمعه راهـــی مــزار دوســتان و آشــنایان مــی‌شدم. امـا نـکته مهم دیگری را که باید اشاره کنم این است که: من در کـتاب اعـمالم و در لـحظات آخر حضور در آن دنیا، میزان عـمر خـودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم. به من چند سـال مـهلت دادند که آن هم به پایان رسیده! من اکنون در وقت‌های اضافه هستم! امـا بـه مـن گـفتند: مـدت زمـانی که شما برای صله رحم و دیـدار والدین و نزدیکانت می‌گذاری جزو عمر شما محسوب نمی‌شود. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یـا زیـارت اهل بیت علیه‌السلام هستید، جزو این مقدار عمر شما حساب نمی‌شود. التماس دعای فرج 🌹🍃 👈 .... 🍃🍃🍃 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀 حمید گفت: مادرجان من می‌خواهم با رضایت قلبی شما راهی شوم. همان شب تلویزیون حرم حضرت زینب (س) را نشان می‌داد. همه ما گریه می‌کردیم، حمید گریه کرد و از اتاق بیرون رفت. روی پله حیاط نشست. رفتم دنبالش و نشستم کنارش. گفت مادر اگر در زمان امام حسین (ع) بودی هم همین کار را می‌کردی؟ اجازه نمی‌دادی من در قافله کربلا باشم؟! شما نمی‌دانید که داعشی‌ها و دشمنان اسلام چه نیتی برای حرم بی‌بی زینب (س) دارند. خون من از خون علی‌اصغر (ع) و علی‌اکبر (ع) پررنگ‌تر است؟! وقتی این حرف را زد تمام وجودم تکان خورد. میدانستم‌اگه‌حمید‌بره‌قطعا‌شهید‌میشه همینم شد... بہ‌نقل‌ازمادرشهید شهیدمدافع‌حرم‌تیپ‌فاطمیون حمیدوفائی🕊 🍃🍃🍃 @kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🖤
نماند‌‌ اراجیفتان‌بیجواب‌حرامی‌ها😑