🌱ُّْ🌱
چادرمو سر کردم آماده بودم ؛
اما حمید داشت
جوراباشو پاش میکرد
سرشو شونه میزد ...
سرشو که شونه زد رو کرد بمن گفت خانم خوبه!
گفتم حمید خوبه بیا بریم دیر شد!
دوباره رفت جلوی آینه کلی خودشو نگاه کردو بالاخره راضی شد و رفتیم...
همیشه همین بود !
خیلی بخودش میرسید....
برگرفتهازکتابیادتباشد🌱
بہنقلازهمسرشهید
شهیدمدافعحرم#حمیدسیاهکالۍمرادۍ
🍃🍃🍃
@kafoshohada
بخاطر مراسم عروسیش مجبورشد مرخصیبگیره.
بهش گفتم بیا این ترم آخری رو باهم پاس کنیم ،
هرجور شده بهت میرسونیم !
نمیخواد مرخصی بگیری.
گفت:
نہ من بااین درسخوندم میرم مدرک میگیرم وباهاش کار میکنم
میترسم حقوقم شبهناک شہ!
هرجورشدهخودمباید درسمو بخونم ...
بہنقلازدوستشهید
شهیدمدافعحرم
#حمیدسیاهکالۍمرادۍ
🍃🍃🍃
@kafoshohada
🌱.۰🌱
رفته بودیم نمایشگاه کتاب!
من رفتم چنتا کتاب ببینم
یکیشو برداشتم کہ بخونم
حمید بهم گفت :
تاوقتی کتابو نخریدیم
اجازه خوندشونداریم!
ازکجا معلوم همین یہ ذرهاے کہ
میخونے ناشر راضۍ باشہ؟!
*
اینقدشهدابہبیتالمالحساسبودنرفیق👌
*
بہنقلازهمسرشهید
شهیدمدافعحرم
#حمیدسیاهکالۍمرادۍ
@kafoshohada🌱
🌱.۰🌱
رفته بودیم نمایشگاه کتاب!
من رفتم چنتا کتاب ببینم
یکیشو برداشتم کہ بخونم
حمید بهم گفت :
تاوقتی کتابو نخریدیم
اجازه خوندشونداریم!
ازکجا معلوم همین یہ ذرهاے کہ
میخونے ناشر راضۍ باشہ؟!
*
اینقدشهدابہبیتالمالحساسبودنرفیق👌
*
بہنقلازهمسرشهید
شهیدمدافعحرم
#حمیدسیاهکالۍمرادۍ
@kafoshohada🌱