🥀🥀
💔گریههای بیامان طلبه اهوازی در آغوش شهدای هویزه💔
کاروان حوزه به راه افتاده بود و مناطق عملیاتی جنوب مقصد طلاب اهوازی؛ ۵ منطقه عملیاتی برای بازدید طلاب در برنامه کاروان مشخص شده بود.
از همان ابتدای مسیر، حال و هوای طلاب عوض شده بود، هنوز به طلاییه نرسیده بودیم که بوی خوش خاک بهشتی به مشام رسید و دل طلاب را کربلایی و زینبی کرد...
به منطقه که رسیدیم، هرکس گوشهای از خاک خیس طلائیه را انتخاب کرد و ساعتی در خلوت خودش غرق شد...
یک ساعتی گذشت و نوبت به روایتگری رسید. حجتالاسلام گودرزی، از راویان سیره شهدا، کلام خود را با پیام شهید آغاز و با روضه امام حسین و حضرت زینب(س) تمام کرد.
نام حضرت زینب(س) که آمد طلاب ناخودآگاه شور حسینی گرفته و نوحه (منم باید برم، آره برم سرم بره، نزارم هیچ حرومی به طرف حرم بره) را بلندبلند خواندند...
در اوج مداحی و همخوانی جمع، یکی از طلاب پایه اولی را دیدم، به من گفت: مگه هنوز توی سوریه جنگ و درگیری هست!؟ مگه داعش از بین نرفته!؟ گفتم درسته که حکومت داعش نابود شده، اما هنوز تو بعضی از مناطق حاشیهای گروههای تکفیری هستن... گفت: ینی میشه ماهم بریم بجنگیم؟ لبخندی زدم و گفتم: إنشاءالله آزادی قدس...
آرامآرام کاروان جمع شد و پس از وداع با شهدای طلائیه، راهی مسیر بهشت هویزه شدیم...
بهشت شهدای هویزه، برخلاف یادمانهای دفاع مقدس، مدفن پیکر پاک و محل قبول شهداست... شهدای نبرد هویزه. نبردی به علمداری شهید حسین علمالهدی؛ شهیدی که حاجترواست و به گواه زائرینش، عجیب حاجت میدهد.
خودروی ما پیشتاز کاروان حوزه است و باید برای مهیا کردن امکانات، زودتر از کاروان به منطقه برسد...
به هویزه که رسیدیم، تلفن مسئول کاروان زنگ خورد. شیخ کیانی، مدیر کاروان است. از لحن صدایش مشخص بود که این یک تماس معمولی نیست! همه آن چند ثانیه اینچنین خلاصه شد (چیشده؟ کی شهید شده!؟ نسبتش باهاش چیه!؟ داییِ حسین نعمت تباره؟ یا حسین... باشه حواسم هست. خدانگهدار)
برگشت بهم گفت: داییِ یکی از طلبهها (شهید احسان کربلایی پور) دیشب توی سوریه شهید شده، هنوز خبر نداره، باید خبر شهادتش رو بهش بگیم...
کاروان هم رسیده بود، بعد از اینکه طلاب وارد گلزار شهدا شدند، اقامه نماز کرده و بعد از آن نوبت به روایتگری رسیده بود...
دنبال اون طلبه میگشتم، آخر سر دیدم یکی از روحانیون کنارش نشسته و داره آروم آروم در گوشش زمزمه میکنه... صدای روایتگر از بلندگوهای یادمان به گوش میرسید. چند لحظه بعد شونه های اون طلبه لرزید... خودشو تو آغوش شیخ زهرتی انداخت و امان از گریههای بیامان...
با خود گفتم حتماً حکمتی داشت که در جوار شهدا، خبر شهادت یکی از عزیزانش را به آن طلبه جوان دادند...
نزدیک غروب بود. غروبی دلانگیز در دنجترین جای دنیا؛ بهشت شهدای هویزه...
ایکاش میماندیم. اما باید طی طریق کرد؛ طریق الی راهیان سرزمین نور...
#شهید_احسان_کربلایی_پور
✍روایت خبرنگار حوزه/ #ماه_شعبان
🍃🍃🍃
@kafoshohada
امام خمینی(ره):
«#مناجات_شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود وفکر در او بکند ؛انسان رابه جایی می رساند.»
#ماه_شعبان🌱
📙صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۵۹
هدایت شده از خاطراتوکرامات شهید عاملو
محمدحسین رابطه خوبی با #شهدا داشت؛ از این نکته هم نباید غفلت کرد. او از بچگی با خاطرات امثال «#کاظم_عاملو» بزرگ شد؛ شهیدی که امام زمانی بود و از حضرت دم میزد. نَفَسِ این شهیدی که مورد عنایت بود به نفسِ محمدحسین گِره خورده بود. خلاصه از کسانی بوده که وصلِ به شهدا بود و از طریق آنها با امام زمان(عج) خودش... .
همه، عنایت حضرات معصومین(ع) را به عینه دیدیم. اما محمدحسین از همه نزدیکتر. ایمان قوی میخواست که او داشت.
برای خودم حداقل چند اتفاق افتاد که یقین کردم این گلولهباران(منطقه درگیری در سوریه) و هدفش، حساب و کتاب دارد.
یکی از آنها این خاطره است:
مسئول ایثارگران فاطمیون در «الحاضر»، روحانی سیدی بود. خودش برای ما میگفت که من در کفْن و دفن خیلی از فاطمیون حاضر بودم. دقت کردم و دیدم بسیاری از نیروهای فاطمی، از ناحیه پهلو تیرخوردهاند؛ قسم میخورد! و این را یک نشانه و سند تأیید میدانست.
خودش میگفت شبی خواب حضرت صدیقه طاهره(س) را دیدم. مشاهده کردم حضرت، دو دست خود را بالا آورده و نگه داشته است. دیدم یک دستِ حضرت، سوراخ سوراخ است و دستِ دیگرش خونی است. با تعجب گفتم: «مادر جان! اینا چیه؟» خانم فرمودند: «من با یک دستم، بچههای شهید خودم را جمع میکنم و با دست دیگرم جلوی تیر و ترکشهای دشمن را میگیرم... .»
مکاشفه عجیبی بود.
برشی از کتاب #حمزه خاطرات #شهید_محمدحسین_حمزه که در کتاب نیاوردم
#شهید_مدافع_حرم
#امام_زمان
#شهید
#ماه_شعبان
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
قرائت مناجات شعبانیه - حاج محمود کریمی.mp3
زمان:
حجم:
39.7M
#مناجات_شعبانیه🌱
🎙 #حاج_محمود_کریمی
شب سیام #ماه_شعبان، سال ۱۳۹۸
حرم مطهـر امـام رضا "علیه السلام" 💔
@kafoshohada
شخصی پرسید:
چه عملی در ماه شعبان برتر است؟
امام صادق علیه السلام فرمودند:
صدقه و استغفار.
اقبال الأعمال، ج 3، ص 294
#ماه_شعبان
هدایت شده از باران شهادت "•🖤
گناه که هیچ،در #ماه_شعبان
حتی اگر به کار لغو هم بپردازیم،
روزی پشیمان خواهیم شد..!
#آیـتﷲ_مصباحیزدی
@baran_shahadat1