کـَــهْفُــــ الشُــهَـدا🇵🇸🖤
سلام بزرگوار من چون خانم هستم نمیتونم خیلی مشاوره بدمتون ازون گذشته اگ تو کانال شهدایی بخواد درباره
میتونم آدرس محفل خودارضایی کانال محبین رو بهتون بدم
آقای رستگار خوب توضیح دادن
تشریف ببرید خودتون بخونید
انشالله مفید واقع بشه 🎋
🌷🕊
به قول شهید حسن باقری :
ما با هم رفیق شدیم تا همدیگر رو بسازیم..
و خوش به حال اونایی که با شهدا رفیق شدند..
همون ها که اول خودشونو ساختن ،
بعد هم دست یکی دیگه رو گرفتن تا بسازن و ساخته بشن برای ظهور..!
#شهیدحسنباقری🌱
@kafoshohada
AudioCutter_AudioCutter_P22.mp3
4.99M
اشکتون درومد التماس دعا🥲❤️
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درمان چشم زخم✔ツ
#دکترسعیدعزیزی
@kafoshohada
چه بلاهایی که آدم به واسطه نیکی به مادرش ازش دفع میشه!
#شیخانصاری(ره)
کـَــهْفُــــ الشُــهَـدا🇵🇸🖤
چه بلاهایی که آدم به واسطه نیکی به مادرش ازش دفع میشه! #شیخانصاری(ره)
بعضی وختا با مامانمون بحث میکنیم
بی خبر ازینکه کلی بلا بواسطه مادرمون ازمون دور میشه 🥲❤️
هدایت شده از ناصر کاوه
21.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایام رحلت جانگداز ام البنین(س) را تسلیت عرض می کنیم
🍃🥀 ماجرای خودرویی که شهید شیروانیان برای خانواده فرستاد
🔹️ بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
◇ همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
◇ حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.»
◇ همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.
◇ حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.»
#کتاب_مدافعان_حرم
#ناصرکاوه
🍃🥀شهید مدافع حرم #ابوالفضل_شیروانیان
تاریخ شهادت۱۳۹۲/۹/۲۳