🌷من خدا را انتخاب کردهام و راه او را🌷اولین بار است که به این جمله اعتراف میکنــم «هرگز نمیخواســتم نظامی شــوم»، هرگز از مدرّج شــدن خوشــم نمیآمد؛ من کلمهی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمیخاست، بر هر منصبی ترجیح میدهم. دوست داشتم و دارم، «قاسم»، بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم، روی قبرم فقط بنویسید «سرباز قاسم»، آن هم نه «قاسم سلیمانی» که گندهگویی است و بار خورجین را سنگین میکند🌷
🌷عزیزم! 👈 از خدا خواستم همهی شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند.
☀️این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم؛ تو میدانی، من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم... 👈 من اگر سلاح به دست گرفتهام، برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن.👌خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم، خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. 👈 نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعهی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه 👈 برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه به سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی از خون پشت سر خود بر جای گذاشته است، میجنگم...
🌷عزیزم!👈من متعلق به آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.👌
🌷دخترعزیزم! 👈 شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی میکنید، چه کنم برای آن دختر بیپناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز، که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید.👇
«بگذارید بروم، بروم و بروم...» چگونه میتوانم بمانم؟ در حالی که همهی قافلهی من رفته است و من جاماندهام...
🌷دخترم! خیلی خستهام... سی سال است که نخوابیدهام؛ اما دیگر نمیخواهم بخوابم... من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشـنـد تا نکند در غفلت من، آن طفل بیپناه را سر ببرند. 👈 وقتی فکر میکنم، آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده شده که در حال سربریده شدن است، حسینم و رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم؟ بی خیال باشم؟ تاجر باشم؟... 👈 نه! من نمیتوانم، اینگونه زندگی بکنم...
والسلام علیکم و رحمةالله» ❤️🇮🇷❤️
#کتاب_من_قاسم_سلیمانی_هستم
#ناصرکاوه
🚩انتشار رایگان pdf کتاب "مرواریدهای بی نشان" نوشته ی حقیر(ناصر کاوه) که مجموعه خاطرات بانوان شهید و ایثارگر انقلاب اسلامی در طول دفاع مقدس و دفاع از حرم می باشد به مناسبت رحلت جانگداز حضرت ام البنین (س) 👈که مصادف است با "روز تكريم و گرامیداشت, ایثار و از خود گذشتگی🌷 مادران, همسران, دختران و خواهران شهدای سرزمینم, جمهوری اسلامی ایران میباشد...
هزینه نشر رایگان👈 با ذکر یک صلوات
ما در نشر این کتاب, یاری کنید...
ارادتمند: #ناصرکاوه 👈 روی آدرس زیر کلیک کنید و کتاب را دانلود کنید👇
http://naserkaveh.com/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%b4%d9%87%d8%af%d8%a7/
🥀🥀
☀️همرزمانی که در جانبازی و شهادت شبیه هم بودند👈
🌷یادی از شهید ابراهیم حسامی👇
✅ کسی که سال ۶۰ در منطقهی گیلانغرب مجروح و پای راستش قطع شد؛طوری که حتی امکان استفاده از پای مصنوعی هم نداشت، ولی دوباره به جبهه برگشت.
♦️ کسی که ششم مرداد سال۶۲ نامزد کرد ولی هفت روز بعد، وقتی هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده بود به جبهه رفت.
♦️ کسی که وقتی گروه فیلمبرداری قصد تصویر برداری از او را داشت، با عصا آنها را دور میکرد و میگفت: «بروید و از رزمندگان در خط فیلمبرداری کنید نه از پشت خط و منِ جانباز!»
🌷 کسی که وقتی شبِ عملیاتِ خیبر
فرماندهان ازش خواستند به خط نرود،
دلش شکست و گفت: «حالا ما شدیم نیروی اضافه گردان؟!»
🌷 فردا صبحش در حالیکه تلاش میکرد خود را به خط برساند به بچهها گفت:
«ما هم خدایی داریم. اگر قسمت باشد من هم شهید میشوم».
💥 پنج دقیقه بعد هواپیمای دشمن
محل گردان را بمبباران کرد و
برادر جانباز ابراهیم حسامی نظر به وجهالله کرد.
🌹شهید هاشم کلهر تعداد ۲۰ دندانش در فکه زیر رمل رفت، دست راستش و سه انگشت چپش درجوانرود در پادگان حضرت رسول دفن شد، قسمتی از بدنش باتفاق شهید ابراهیم حسامی و حسین محمدی در جفیر باقی ماند و سرانجام نیمی از کمر و پاهایش در بهشت زهرا آرام گرفت... در واقع "شهید هاشم کلهر" ازغرب تا جنوب و بهشت در چهار منطقه قبر دارد... کتاب خاطرات دردناک،
#ناصرکاوه
برشی از زندگی شهید, هاشم کلهر
🍃🍃🍃
@kafoshohada
کـَــهْفُــــ الشُــهَـدا🖤
بخونیدوانتشاربدید🙏🌱
🌱🌱
انتشار رایگان pdf کتاب تمام رنگی، «#مرواریدهای_بی_نشان»، بمناسبت هفته دفاع مقدس، «کتاب شهدای زنان» پرافتخار کشورم، جمهوری اسلامی، که به دست #ساواک_شاه #حزب_بعث_صدام #استکبارجهانی_آمریکا #منافقین #کومله #دمکرات و... به شهادت رسیدند... این کتاب را بخوانید و برای اینکه در ثواب آن شریک باشید، آنرا منتشر کنید.... ارادتمند
#ناصرکاوه🌱
🎥 پهلوی میخواست اعدامش کند ولی ماند تا الگو شود🇮🇷سرگذشت شهید ابراهیم همت👇
🌷 سلام: خدمت تمام دوستان و سروران گرامی ، هر روز با یک خاطره از شهدا، در سایت شخصی ، به نشانی زیر در خدمت شما عزیزان هستیم👇امروز چهارشنبه ۱۷ اسفند ماه برابر با میلاد امام زمان (عج) و سالگرد شهادت حاج همت است، با خاطراتی از شهید #ابراهیم_همت در خدمت شما هستیم، برای مطالعه عاشقانه های شهید همت و همسر گرامیشان روی آدرس زیر کلیک کنید👇
https://naserkaveh.ir/
┈••✾•🌺#ناصرکاوه🌺•✾••┈
#سالگردشهادتشهیدابراهیمهمت💚:)
29.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"همه چیز دست امام حسین علیه السلام"
باهم قرار گذاشته بودیم هرکسی شهید شد، از اون طرف خبر بیاره.
شهید که شد خوابشو دیدم.
داشت می رفت، با قسم حضرت زهرا سلام الله علیها نگهش داشتم.
باگریه گفتم: «مگه قرار نبود هرکسی شهید شد ازون طروف خبر بیاره.»
بالاخره حرف زد گفت:
«مهدی اینجا قیامتیه! خیلی خبرهاس. جمعمون جمعه؛ ولی ظرفیت شما پایینه.هرچی بگم متوجه نمی شید.»
گفتم: «اندازه ظرفیت کوچیک من بگو»
فکر کرد وگفت:
«همین دیگه ، امام حسین علیه السلام وسط میشینه ماهم حلقه میزنیم دورش، برای آقا خاطره میگیم.»
بهش گفتم:
«چی کارکنم تا آقا من روهم ببره »
نگاهم کرد وگفت: «مهدی! همه چیز دست امام حسینِ علیه السلام همه پرونده ها میاد زیر دست حضرت آقا، نگاه می کنه هرکسی روکه بخواد یه امضای سبز می زنه می برندش. برید دامن حضرت رو بگیرید.»
کتاب شهدا و اهل بیت
#ناصرکاوه
خاطره ای از شهید جعفر لاله به روایت حاج مهدی سلحشور
@kafoshohada
4_5789907770920671442.pdf
4.46M
کتاب #عنایت_حضرت_معصومه_به_شهدا
تالیف #ناصرکاوه
لطفادرثوابنشرآنسهیمباشید🌱✔
چرا ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو انتخاب شد؟
چند درصد از جوانان امروزی میتوانند به این پرسش ساده پاسخ دهند که چرا روز ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو انتخاب شده است؟
در واقع این روز، به یاد ۳ دانشجویی است که در اعتراض به دیدار رسمی نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا با شاه پهلوی آنهم چندی پس از کودتای ننگین آمریکایی ۲۸ مرداد، توسط رژیم ستمشاهی به شهادت رسیدند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت در روز ۲۴ آذر سال ۸۷ تاریخچهای از این واقعه بیان کردند.
فلسفه نامگذاری روز دانشجو
ایشان فرمودند: جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیلهی دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود میآید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه می شوند و سه نفرشان هم کشته می شوند.
حالا ۱۶ آذر در همهی سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست و...
#ناصرکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام رحلت جانگداز ام البنین(س) را تسلیت عرض می کنیم
🍃🥀 ماجرای خودرویی که شهید شیروانیان برای خانواده فرستاد
🔹️ بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عج) تا پشت حرم حضرت عباس (ع) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
◇ همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
◇ حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.»
◇ همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.
◇ حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.»
#کتاب_مدافعان_حرم
#ناصرکاوه
🍃🥀شهید مدافع حرم #ابوالفضل_شیروانیان
تاریخ شهادت۱۳۹۲/۹/۲۳