eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
7.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
232 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://daigo.ir/secret/2956196564 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا براتبادل‌وتبلیغ‌قیمت‌پایین👇 @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
سلیمانا از این خرمن فقط یک خوشه میخواهم🥀 زِ گوشہ گوشه‌ۍ دنیا فقط شش گوشہ میخواهم💔
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
﷽ #سه_دقیقه_درقیامت (قسمت سی و پنجم _قرآن) در میان دوستان ما جوان فوق العاده پر استعدادی بود که د
(قسمت سی و ششم _قرآن) جایی در جهنم برای او آماده شده بود که بسیار وحشتناک بود. خداوند قسمت کسی نکند، چنان ترسی داشتم که نمی توانستم سؤالی بپرسم، اما با یک نگاه دقيق، كل ماجرا را فهمیدم. او با اینکه بسیاری از حقایق قرآنی را فهمیده بود، اما به خاطر روحیه راحت طلبی و تحت تأثیر برخی اساتید که بحث یکسان بودن ادیان را مطرح می کردند، دین خودش را تغییر داد!! دوست قرآنی من، با آنکه راه درست را می شناخت، اما با تغییر دین، راه جهنم را برای خود هموار کرد. او حتی در زمینه گمراهی برخی جوانان محل، مجرم شناخته شد. چرا که الگویی برای آنها شده بود و خبر تغییر دین او، واکنشهای بدی در بین جوانان ایجاد کرد. البته اساتید او هم در این گمراهی و در آن جایگاه جهنمی با او شریک بودند. از دیگر موقعیت هایی که در جهنم و در نزدیکی او مشاهده کردم، نحوه عذاب برخی افراد بود که من از سابقه ایمان و انقلابی بودن آنها مطلع بودم! مثلا جایی را دیدم که شبیه یک سطح معمولی بود، وقتی خوب دقت کردم دیدم این سطح، پر از نوک شمشیر یا نیزه است؟ اصلا نمیشد آنجا راه رفت! یعنی شبیه پشت جوجه تیغی بود. بعد دیدم کسی را از دور می آورند. پاهایش را بسته بودند، او را سر و ته آویزان کرده و بدنشرا روی این سطح می کشیدند. فریادهای او دل هر کسی را به لرزه می انداخت. تمام بدنش زخمی بود. کمی آن طرف تر را نگاه کردم، یک استخر پر از مواد مذاب بود. مانند آنچه از آتشفشان ها خارج میشود؟ یک سینی گرد، با قطر حدود یک متر در وسط آن قرار داشت و شخصی روی این سینی نشسته بود. هر چند دقیقه یکبار، این شخص تعادل خود را از دست داده و داخل مواد مذاب می افتاد، بعد تلاش می کرد و به روی این سینی برمیگشت! کمی که دردهای بدنش بهتر میشد دوباره همین ماجرا تکرار میشد. واقعا وحشت کردم. من این افراد را شناختم و گفتم: اینها که خیلی برای اسلام و انقلاب زحمت کشیدند، فقط در چند مورد... نگذاشتند سخن من تمام شود. ماجرای طلحه و زبیر را به یاد من آوردند، کسانی که در صدر اسلام و در جوانی، برای خدا و اسلام بسیار زحمت کشیدند، اما سرانجام در مقابل اسلام واقعی قرار گرفتند و فتنه های بزرگی ایجاد کردند. التماس دعای فرج 🌹🍃 👈 .... 🍃🍃🍃 @kafoshohada
توتمنـــــاۍ‌منۍ‌یاࢪ‌منو‌جان‌منۍ توهمان‌گم‌شده‌دࢪ‌باوࢪ‌پنهان‌منۍ 🌱داش‌ابرام‌💚:)
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
توتمنـــــاۍ‌منۍ‌یاࢪ‌منو‌جان‌منۍ توهمان‌گم‌شده‌دࢪ‌باوࢪ‌پنهان‌منۍ 🌱داش‌ابرام‌💚:)
شهید🥀 به قلبت نگاه می‌کند💔 اگر جایی برایش گذاشته باشی می‌آید ، می‌ماند ، لانه می‌کند تا شهیدت کند ...🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
متۍ‌تࢪانۍ‌ونࢪاڪ🥀 تورا‌بہ‌اضطراࢪ‌زینب‌بیا🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀 💢شهید ابوالفضل بادرستانی 🔹شهید گرانقدر در خانواده ای متدین و مذهبی و ساده و مستضعف در شهرستان اراک در سال 1364 به دنیا آمد. 🔹تحصیلات خود را در زادگاهش تا مقطع دیپلم ادامه داد و سپس به تهران رفت و به حرفه جوشکاری اشتغال ورزید ،روحیه دینی او قابل توجه بود . 🔹نسبت به پدر و مادر محبت و مهربانی بسیاری ایفا میکرد و از حسن خلق برخوردار بود.وی پس از انکه در کسوت سربازی به انجام وظیفه مقدس سربازی نایل امد در کویر ساغند یزد در 3/12/84 در درگیری با قاچاقچیان و اشرار مسلح از ناحیه شکم و سینه مورد اصابت گلوله قرارگرفت و ندای حق را لبیک گفت. اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ🥀 🍃🍃🍃 @kafoshohada
🥀🥀 اینجا‌جھـٰاد‌با‌تفنگ‌شناختہ‌شد! و‌ڪسی‌بہ‌ما‌نگفت؛ مگر‌دوربین‌روی‌شانہ‌ات،📸 قلم‌توے‌دستت،🖊 و‌اخلاص‌حل‌شده‌در‌وجودت، ڪم‌از‌گلولہ‌داشت‌روی‌افڪار‌دشمن...؟🤔 . 📲 🍃🍃🍃 @kafoshohada