#محاوره
#شب_ششم
#مناولینباریکهگریهکردم
#سعیده_کرمانی
من اولین باری که گریه کردم
تو نوجوانیم واسه ی توبوده
همیشه دیگه ششم محرم
یه جایی از صورت من کبوده
روضه ی تو روضه ی راحتی نیست
وقت وداع امام رفته از حال
مقتلتو وقتی مرور میکنم
هر دفه پیر میشم به قدر چن سال
فقط بگن که حیف نو جوونیت
همین بسه برای غصه خوردن
فقط بگن زره تنت نداشتی
همین یه جمله بسه واسه مردن
داغ تو مجتبای کرب و بلا
داغ کمی تو بنی هاشم نبود
بعد تو واسه زخم قلب عموت
تیر سه شعبه دیگه لازم نبود
بالاسرت عموت نداره چاره
چکار کنه بعد تو حال زارو
لحظه ی پاکشیدنت رو زمین
سوزنده حتی قلب دشمنا رو
پات به رکاب نمیرسید که رفتی
تو چن دقیقه قصه زیر و رو شد
مثه ضریح تنت مشبک شدو
قدت بلندتر از قد عمو شد
تو اینو زود تر از همه شنیدی
که نعل تازه چه صدایی داره
که وقتی استخوان شکسته هارو
لگد کنن چه روضه هایی داره
🕊️@kaftarchahiemamreza🕊️