همهی مدینه اعم از مخالف و موافق جایگاه فاطمه را میدانستند .
شخصیت که محوری باشد سکوت و صدا و قیام و قعودش مورد توجه است .
وقتی گرد عصیان قلبها را سیاه کرده بود و عقل و نقل را از کار انداخته بود تنها راه باقیمانده برای نجات جهادی بود از جنس احساس باید انقلابی در قلبها صورت میگرفت و چه چیز تکان دهنده تر از صدای گریههای دردمندانهی دختر رسول خدا .
اگر این اشکها بی اثر بود که چند نفر را مامور نمیکردند بروند به اعتراض که یا شب گریه کن یا روز
فاطمه دیگر سعی صفا و مروه میکرد از خانه تا قبر پیامبر ص تا زمزم اشکش حیات را به قلبهای مرده برگرداند .
گریههایش بر مزار پدرش را نیز تاب نیاوردند .
رفت بیرون از شهر پای سایهی درختی مینشست و گریه میکرد همان درخت را هم بریدند.
علی بیت الاحزانی با چوب و حصیر برایش ساخت کنار قبر عمویش حمزه
دشمن آنجا را هم ویران کرد .
گریههای فاطمه داشت کارشان را سخت میکرد
#جهاد_اشک
نویسنده: سعیده کرمانی
تصویرگر : زهرا کیانی
@zahrakiani110
@kaftarchahiemamreza
هدایت شده از انجمن ادبی کلمات
کانال تعدادی از بانوان شاعر در پیامرسان ایتا:
🌹 زهرا آراستهنیا:
ای نابترین تلالو نور سلام
ای بر همهی حماسهها شور سلام
https://eitaa.com/arastehnia
🌹عاطفه جعفری:
من تو را مینویسم و تو مرا
ما غزلهای دلبخواه همیم
https://eitaa.com/pishaninevesht
🌹 عاطفه جوشقانیان:
کجاست شانهی آرامشت زمان تلاطم؟
مگر خود تو نگفتی به من پناه بیاور؟
https://eitaa.com/sobhetazedam
🌹 عارفه دهقانی:
در جنگِ همیشگیِّ حق با باطل
رمزِ عملیّاتِ علی : "یا زهرا"
https://eitaa.com/dr_arefe_dehghani
🌹 فائزه زرافشان:
همین تبسم آرام، چای عطرآگین
همین نشاندن گل، کار پرثواب من است
https://eitaa.com/faeze_zarafshan
🌹 زهرا سپهکار:
هم مادر و مادربزرگم خانهدارند
این شغل مادرزادیام را دوستدارم
https://eitaa.com/zahra_sepahkar
🌹 اعظم سعادتمند:
آمدم تا خانهات در جستجوی روشنی
آب لطفاً! از میان این همه نوشیدنی
https://eitaa.com/azam_saadatmand
🌹 فاطمه معصومه شریف:
شعر گاهی میتواند راوی یک درد باشد
گاه حتی میتواند مرهم یک مرد باشد
https://eitaa.com/masoome_sharif
🌹 بهجت فروغی مقدم:
با یادت اگر دفتری از شعر سرودم
در حسرت یک بیت جوابم که تو باشی
https://eitaa.com/behjatf
🌹 مریم کرباسی:
من عاشق صبحم که با خنده بگویی
مریم بیا امروز هم صبحانه با هم
https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
🌹 سعیده کرمانی:
گاهی غزل در گوش بند رخت میگویم
گاهی میان تشت، دست از شعر میشویم
https://eitaa.com/kaftarchahiemamreza
🌹 فاطمه عارف نژاد:
سراپا ایدهام از رنگهای تازه سرشارم
هزاران طرح نو پیچیده در طومار افکارم
https://eitaa.com/fatemeh_arefnejad
🌹 اکرم هاشمی:
و آن کسی که به قالیچه خِفت زد، زن بود
تمام طرح پر از رنگهای روشن بود
https://eitaa.com/A_Hashemii
🌹 انسیهسادات هاشمی:
وای آن نقاشی چسبیده بر در را نبینی!
آه! آن تکبیتهای روی میزم را نخوانی!
https://eitaa.com/folanipoem
🔶 اگر بانوی شاعری از قلم افتاده معرفی کنید تا لیست تکمیل شود...
هدایت شده از خیمه بانوان هنرمند هیأتی
51.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 فیلم کوتاه حوض خون
کارگردان: فاطمه علایی
نویسنده: سعیده کرمانی
تصویربردار: سارا اوبری
تدوینگر: جواد فیروزی
صدابردار: هانیه فرجادیان
نقش آفرینان: آغابزرگ پاپی، نرگس سادات حسینی
#لشکرفرشتگان
#جهاد_زن_مسلمان_ایرانی
🔻 مشاهده سایر آثار و
بارگیری فایل باکیفیت در کانال:
خیمه بانوان هنرمند هیأتی
@Kheymeh_Art
🌐 وبگاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
خاطرهای به مناسبت روزهایی که به واسطه مادر ابالفضل علیه السلام ابالفضلی تر است .
💠💠💠
لا حولی و لا قوة الا بالله علی العظیم وسط لهجهی شهرضایی و کلماتی که از شدت کهنسالی پله پله شدند. لاحولی و لا قوة الا بالله علی العظیم ده تا انگشتش را باز میکند و میآورد بالا هوای لای لبهای بی دندانش لبهایش را بیشتر از حد معمول تکان میدهد اینا ده بار میگوی نه یه بار بیشتِر نه یه بار کمتِر آ سرتا میذاری رو بالش میگوی ای بالش نازنین کسی نیاید در سرم غیر از امیرالمومنین.
ننه من این چیزا را از خودم نیمیگما آخوندا سَرِ منبر میگن به اینجا که میرسد یادم میآید از دال قدش که سر میخورد میان کوچهها آنقدر که عصا به گرد پایش نمیرسد ، ندیدهام که یکبار پاشنهی عصا به زمین رسیده باشد ، عصا را انگار کن که آمده تا با اضافههای چادری کرپ دوشین برود زیر بغلش و همراه هر پنجشنبه غروبش باشد تا تکیهی محلهی چارباغ خواجو .
گوشهای سنگینش هم جلودارش نبودند میچسبید به باند و با صدای آخوند سر منبر سرش را تکان میداد .
سینه زنی که شروع میشد صدای سینه زدن پیرزن قدر یک هیئت سینه زن بلند بود .
ذکر را انگار ننه خانم باب کرده بود آن زمان که رایج نبود ، میکوبید به سینه و مطابق ضرب سینه میگفت حُسَین .
میانگین سن رفیقهای تکیهاش به یک سوم عمرش هم نمیرسید که خبر شدند ننه خانم شبی را تب کرد و صبح نشست سر جایش به سمت پنجره دست به سینه گذاشت انگار که مهمانی عزیز دارد گفت سلام یا امیرالمومنین. سلام یا حضرت اباالفضل .
🔷 خیالم میرود به آن روزی که هنوز آب در لوله تقدیم خانهها نمیشد و آب مادی(جویهایی که از رودخانه جدا میشود و آب را به محلات میرساند مادی میگویند) محله چارباغ خواجو داشت ننه خانم را غرق میکرد که گفته بود یا ابالفضل به لام ابالفضل نرسیده سواری آمده بود و بلندش کرده بود گذاشته بود کنار مادی بعد از آن دیگر ابالفضل علیه السلام شده بود مهمان ویژهی قلبش .
بعد هرنمازی که برای خدا میخواند دو رکعت هدیه میکرد به ابالفضل علیه السلام، ابالفضلی که تا نود و چند سالگی حسرت زیارتش را داشت .
یکبار البته آن شبی که آقابزرگ و خانوم جون (هووی ننه خانم) آمده بودند برای خداحافظی سفر کربلا شب در خواب با اسب ابالفضل رفته بود زیارت و برگشته بود ، خوابش آنقدر واقعی بود که وقتی اولین بار ویلچرش را برده بودند بین الحرمین بی که کسی به او گفته باشد گنبد ابالفضل علیه السلام کدام یکیست برگشته بود به طرف حرمش و سلامش داده بود .
🔷 حالا ابالفضل آمده بود توی همین اتاق که وفا کند به عهدش آمده بود تا ننه خانم را با خودش ببرد از همان پنجرهی رو به قبله که داشت سلام میداد به ابالفضل و پدرش .
ننه خانم هنوز دستش روی سینهاش بود که چشمانش را برای همیشه بست .
💠💠💠
#سعيده_کرمانی
💠💠💠
#شهید_سید_رضی_موسوی
که گفتهست این آه کوبنده نیست
که گفتهست این خون فروزنده نیست
نیفتاده سرو و نیفتاده کوه
که گفتهست سید رضی زنده نیست
نماندهست در شهر ما کوچهای
که از روشناییش تابنده نیست
سر دار میگفت سردار ما
که سرباز هرگز سرافکنده نیست
شرف را که سنگینترین گوهر است
سلحشور هرگز فروشنده نیست
در آیین ما مرد را رفتنی
به غیر از شهادت برازنده نیست
رسیدهست هنگامهی انتقام
بساط ستمکار پاینده نیست
#سعیده_کرمانی
@kaftarchahiemamreza
recording-20231226-192950.mp3
4M
#سعید_حمیدیان_فر
#حضرت_امالبنین
#زمینه
بالا بلندم عزیزم پاشو نگا کن دوباره
رو خاك اين قبر خالی چشمای مادر میباره
رفتی و بعد از تو مادر زانوم دیگه نا نداره
امالبنین بودم اما حالا که معنا نداره
مثل چشای قشنگت چشم منم تاره مادر
جونی تو دستام نمونده - آه ای علمدار مادر
واااای پسرم - كجایی
قمرم - كجایی
میسوزه از داغ روضهت - جيگرم - كجايي
بند دوم
دستای تو مثل حیدر سنگین و خیبر شکن بود
کی توی رزم و نبردش همپای عباس من بود؟
آروم جونم شنیدم غوغا بپا کردی اونروز
دریا رو شرمنده با اون،شرم و حیا کردی اون روز
با اون نفسهای آخر گفتی برادر به مولات
چی گفتی و چی شنیدی مادر بهقربون دردات
واااای پسرم - كجايی
قمرم - كجايی
میسوزه از داغ روضهت - جيگرم - كجايی
بند سوم
وقتی تو رفتی شنیدم خیمهت عمودش دراومد
دستای ناپاک دشمن با نیت معجر اومد
وقتی که افتادی از پا ، قد برادر کمون شد
تو اوج غربت حسینم ،راهیه گودال خون شد
وقتی که چشماتو بستن ، خیمه اسیر بلا شد
جسم عزیزای زهرا .س ، پامال اون مرکبا شد
وااای - بی یار و یاور حسینم
کشتهی بی سر - حسینم
تموم عالم فدای - غریب مادر - حسینم
@kaftarchahiemamreza
هدایت شده از خیمه بانوان هنرمند هیأتی
که گفته است این آه کوبنده نیست
که گفته است این خون فروزنده نیست
نیفتاده سرو و نیفتاده کوه
که گفته است سید رضی زنده نیست
نمانده است در شهر ما کوچهای
که از روشناییش تابنده نیست
سر دار میگفت سردار ما
که سرباز هرگز سرافکنده نیست
شرف را که سنگینترین گوهر است
سلحشور هرگز فروشنده نیست
در آیین ما مرد را رفتنی
به غیر از شهادت برازنده نیست
رسیده است هنگامهی انتقام
بساط ستمکار پاینده نیست
🔸شعر از سعیده کرمانی
@kaftarchahiemamreza
🔹تصویرسازی اثر لیلا اربابی
@artsaya
خیمه بانوان هنرمند هیأتی
@Kheymeh_Art
🌐 وبگاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
به روح بلند سردار سلیمانی
برای روح تو دنیا عجب جای حقیری بود
برای تو شهادت آرزوی دل پذیری بود
تمام عمر تو سیر و سلوک و عشق و خدمت شد
برایت بین بستر آرمیدن چون اسیری بود
چه سردار سرافرازی که میگفتی به خود سرباز
تو از آن ابتدا هم در مرامت سر به زیری بود
جوانی را فدا کردی شهادت را پسندیدی
به تو آنچه نیامد مرگ در دوران پیری بود
سرا پا خویش را گرچه نثار راه حق کردی
زتو یک دست ماند آن هم برای دستگیری بود
پس از آنکه تو رفتی تنگ شد بر عاشقان دنیا
تو رفتی بعد تو سید رضیها آمدند آنجا
به جای رد پایت ای مسافر سرو میکاریم
تو را ای قهرمان در قصه هامان زنده میداریم
اگرچه رفته ای الگوی ما همواره میمانی
و فرزندانمان خواهند شد قاسم سلیمانی
و فرزندانمان فردا سلحشوران دنیایند
همین مستضعفان میراث دار صبح فردایند
ندارد فرق موج کرخه پیش چشم ما با نیل
که در جنگیم با آن غاصب خون خوار اسراییل
بداند باز آمریکا که ما خونخواه سرداریم
که ما با قاتلش قطعا برادر کشتگی داریم
نفوذیها بترسند و منافقها شوند آگاه
که ما مانند او مردان میدانیم ، بسم الله
به پای امر رهبر تا که جان داریم میمانیم
برای این علی عمار و مقدادیم و سلمانیم
نبازیم از گرانیها نترسیم از ملامت ها
که آسان میشود هر مشکلی با این صلابت ها
رسیده روزهای انتهای ویژه خواریها
که کوتاه است آری عمر اینگونه سواری ها
تکان خواهیم داد این برگهای خشک دوران را
و از بدخواه خالی میکنیم اینگونه ایران را
شما رودید ای مردم ، زلال و تازه و روشن
شما سیلید سیل غیرت و کابوس اهریمن
به راه افتاده آن سیلی که دشمن ضربه از آن خورد
که هر فتنه گری را با خودش این سیل خواهد برد
نترسید از سپاه کفر تا وقتی علی داریم
پیمبر رفته اما در میان خود ولی داریم
به فرمان ولی باشید نصرت زود خواهد بود
سپاه ما سپاه حضرت موعود خواهد بود
سعیده کرمانی
@kaftarchahiemamreza
#سعیده_کرمانی
#غزل
#اولادنا_اکبادنا
حال امروز مرا از کوچهی فردا بپرس
التهابم را بمان و از دل دریا بپرس
قبل دنیا آمدن دلشورهات را داشتم
این که دنیایم شدی را باش و از دنیا بپرس
از همان روزی که در قلبم جوانه می زدی
عاشقت بودم ، خودش میداند از بابا بپرس
شاعرم کردی که لالایی برایت خواندهام
این غزل را از زبان صادق رویا بپرس
ای به قربان سوالات تو ، دانشمند من
من جوابت میشوم ، جان دلم ؟ تنها بپرس
شالگردن بافتم یعنی در آغوش منی
از زمستان نور قلبم ، اشتیاقم را بپرس
مادری را در تمام عمر تمرین کردهام
رازمان را جان مادر از عروسکها بپرس
🕊@kaftarchahiemamreza🕊
برای شهدای کرمان
شهادت بهترین راه است آری بهترین پایان
چه فرقی میکند بغداد باشد یا همین کرمان
چه بر من آمده امشب که خواب از خاطرم رفته
تورق میکنم تاریخ را در دفتر انسان
همیشه ظلم بوده،شمر بوده، کربلا بوده
همیشه بوده در تاریخ رد پای خونخواران
پی راه نجات از آسمان افتادهام امشب
تورق میکنم تورات و انجیل و سپس قرآن
نجاتی هست آری انتقامی هست ای آدم
به دست صالحان در عاقبت میافتد این فرمان
بیا حق را بگو و حنجرت را نذر راهش کن
بیا تا حق بگیرد باز در اندیشهات جریان
خیابان را اگر دیدی که سرخ از خون یاران است
شبیه کوه باش و باش مردی در دل میدان
مقاوم باش در راه و بسوزان ناامیدی را
خدا را یاد کن در لحظههای سختی و هجران
شهادت هست یعنی آسمان بر ما نظر دارد
شهادت هست یعنی باز برکت باز هم باران
شهادت هست پس ما زندهتر خواهیم شد آری
شهادت هست تا غمهای این دنیا شود جبران
پی حق باش تا وقتی که جان در پیکرت داری
شهادت میدهد آن وقت بر تو بار دیگر جان
شهادت راه خود را تا تو پیدا میکند آخر
چه فرقی میکند بغداد باشی یا همین کرمان
سعیده کرمانی
🕊@kaftarchahiemamreza🕊
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهمان شوید به شنیدن روضهی مداح شهید حاج عادل رضایی از شهدای دیروز گلزار کرمان .
هدایت شده از آب وآجر.الهه بیات مختاری
سلام
به خواست مکرر و اصرار دوستان شاعرم
درین جا صفحه ای گشودم از جنس آب و آجر رو به بینایی و روشنایی ان شاءالله
پیشتر در تلگرام صفحه ای به همین نام بود که رفته رفته چون ستاره ی صبح خاموش شد
حالا اینجا چراغی افروخته ام
باشد که آفتاب در حوالی این قریه اتفاق بیفتد
و شعر دل ما و چشم دوستان را روشن کند
@aboajor