تنها کسانی که در این میان به پیروزی بزرگ و سعادت ابدی رسیدند شما شهدا بودید
سلام خدا بر ۶ هزار شهید مدافع حرم ایرانی و لبنانی و افغانستانی و عراقی و پاکستانی
#همراه_شهدا
۱۹ آذر ۱۴۰۳
1_13807769919.mp3
12.67M
🔴این صوت استاد امینی خواه عزیز رو با جان دلتون در محیطی آرام و با تمام توجه بشنوید. ناامیدی ممنوع
۱۹ آذر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تصاویری از حرم مطهر حضرت زینب(س) ساعتی پیش
۱۹ آذر ۱۴۰۳
۱۹ آذر ۱۴۰۳
۱۹ آذر ۱۴۰۳
✅ ارتباط تلفنی مردمی با مدیرکل بیمه سلامت استان جناب آقای دکتر صفاری
🔺از طریق سامانه تلفنی سامد(۱۱۱)
🗓 زمان: سه شنبه ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۳ از ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۱:۳۰
🔹سامانه ارتباط مردم با دولت (سامد) به نشانی 111.ir و با هدف پاسخگویی مستقیم دستگاه ها و سازمان های کشور از طریق سامانه الکترونیکی و تلفنی، این امکان را به مردم می دهد تا بتوانند کلیه پیشنهادات، انتقادات و دیدگاه های خود را از دولت و سازمان های وابسته در این سامانه ثبت نمایند.
🔰 استانداری اصفهان 🔰
| ایتا | بله | اینستاگرام | آپارات | وزارت کشور |
۱۹ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از درجریان شهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عاقبت انقلاب اسلامی ایران از زبان رهبر حکیم انقلاب
✍این پیشبینی حقیقتا حکیمانه است، چقدر با قاطعیت میفرمایند: "بنده میدانم"
❌ قابل توجه بزرگوارانی که نگران آینده ایران هستند
https://eitaa.com/DarJaryane_KAHRIZSANG
۱۹ آذر ۱۴۰۳
هدایت شده از درجریان شهر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️چقدر صحنههای امروز سوریه آشناست...
📌تزویر، سکهای دو روست...
✍سوریه با دست خود، گور خودش را کند و در باتلاق جنگ داخلی و تهاجم خارجی فرو خواهد رفت...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ظهورنزدیک
https://eitaa.com/DarJaryane_KAHRIZSANG
۱۹ آذر ۱۴۰۳
🔆پیـش به ســــوی ظــــهور...
برنامـه سه شـنبه های مهــدوی
ویژه خواهران
📌با موضوع: فاطمه سلام الله علیها وهویت زن مسلمان
🎤 با سخنرانی سرکار خانم ابراهیمی
⏰ زمان سه شنبه ۲۰ آذر ماه
ساعت۱۵: ۱۵
🏠 مکان: پایگــاه نـــور، چهارراه مســجد جامع. جنب نانوایــی
https://eitaa.com/Noorkariz
۱۹ آذر ۱۴۰۳
۱۹ آذر ۱۴۰۳
💫بخش دو💫
روزگار جوانی (پدر شهيد)
در روستاهای اطراف قوچان به دنيا آمدم. روزگار خانواده ما به سختی ميگذشت.
هنوز چهار سال از عمر من نگذشته بود كه پدرم را از دست دادم. سختی زندگی بسيار بيشتر شد. با برخی بستگان راهی تهران شديم.
يك بچه يتيم در آن روزگار چه ميكرد؟ چه كسی به او توجه داشت؟
زندگی من به سختی ميگذشت. چه روزها و شبها كه نه غذايی داشتم نه جايی برای استراحت.
تا اينكه با ياری خدا كاری پيدا كردم. يكی از بستگان ما از علما بود. او از من خواست همراه ايشان باشم و كارهايش را پيگيری كنم.
تا سنين جوانی در تهران بودم و در خدمت ايشان فعاليت ميكردم. اين هم كار خدا بود كه سرنوشت ما را با امور الهی گره زد.
فضای معنوی خوبی در كار من حاكم بود. بيشتر كار من در مسجد و اين مسائل بود.
بعد از مدتی به سراغ بافندگی رفتم. چند سال را در يك كارگاه بافندگی گذراندم.
با پيروزی انقلاب به روستای خودمان برگشتم. با يكی از دختران خوبی كه خانواده معرفی كردند ازدواج كردم و به تهران برگشتيم.
خوشحال بودم كه خداوند سرنوشت ما را در خانه ی خودش رقم زده بود!
خدا لطف كرد و ده سال در مسجد فاطميه در محله ی دولاب تهران به عنوان خادم مسجد مشغول فعاليت شديم.
حضور در مسجد باعث شد كه خواسته يا ناخواسته در رشد معنوب فرزندانم تأثير مثبت ايجاد شود.
فرزند اولم مهدی بود؛ پسری بسيار خوب و با ادب، بعد خداوند به ما دختر داد و بعد هم در زماني كه جنگ به پايان رسيد، يعنی اواخر سال 1367،محمدهادی به دنيا آمد. بعد هم دو دختر ديگر به جمع خانواده ی ما اضافه شد.
روزها گذشت و محمدهادی بزرگ شد. در دوران دبستان به مدرسه ی شهيد سعيدی در ميدان آيت الله سعيدی رفت.
هادی دوره ی دبستان بود كه وارد شغل مصالح فروشی شدم و خادمی مسجد را تحويل دادم.
هادی از همان ايام با هيئت حاج حسين سازور كه در دهه ی محرم در محله ی ما برگزار ميشد آشنا گرديد. من هم از قبل، با حاج حسين رفيق بودم.
با پسرم در برنامه هاب هيئت شركت ميكرديم.
پسرم با اينكه سن و سالی نداشت، اما در تداركات هيئت بسيار زحمت ميكشيد.
بدون ادعا و بدون سر و صدا براي بچه های هيئت وقت ميگذاشت.
يادم هست كه اين پسر من از همان دوران نوجوانی به ورزش علاقه نشان ميداد. رفته بود چند تا وسيله ی ورزشي تهيه كرده و صبحها مشغول ميشد.
به ميله ای كه برای پرده به كنار درب حياط نصب شده بود بارفيكس ميزد.
با اينكه لاغر بود اما بدنش حسابی ورزيده شده بود.
#قصه_شب
#بخش_دو
#پسرک_فلافل_فروش
#کتاب_بخوانیم
۱۹ آذر ۱۴۰۳