eitaa logo
کانال کهریزسنگ
4.6هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
6.7هزار ویدیو
331 فایل
خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، مذهبی و شهروندی منطبق با قوانین کشور ، میزبان شهروندان شهرهای غرب استان ، کهریزسنگ ، اصغرآباد ، گلدشت ، قلعه سفید ،کوشک و قهدریجان در شهرستان های نجف آباد، خمینی شهر و فلاورجان ، آیدی ادمین ها : eitaa.com/admineeitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
💫بخش پنجاه و پنج💫 این که نورافکن توجه را کجا هدایت کنید،به شکل گیری تجربه تان کمک مکیند .بنابراین صرف زمان و انرژی برای یادگرفتن روش کنترل نور افکن سرمایه گذاری روی تجربیات احساسی شما از جهان در آینده خواهد بود. حال اگر بازیگر دیگری روی صحنه نباشد چه کار کنیم؟حال که با سالها نگرانی در این کار خبره شده ایم،چطور چیز دیگری برای فکر کردن پیدا کنیم؟به جای افکار مضطرب کننده بر چه چیزی تمرکز کنیم؟ خود گویی جدید افکار اضطراب آور بر تهدید متمرکزند .وقتی مدام به آن ها فکر کنیم،روی مغز و بدن بازخورد افزایش واکنش تهدید ارسال میکنند. برای کاهش این واکنش باید جریان فکری دیگری خلق کنیم که سطح آرامش مان را زیاد کند. پسرم دوسال و نیمه بود که بعد از عمل جراحی ،صورتش به قدری ورم کرد که چشمانش بسته شدند .وقتی از خواب بیدار شد نمیتوانست چشمانش را باز کند.و فقط صداهای عجیب و غریب بخش مراقبت های ویژه را میشنید،همهمه ای از صدای دستگاه هایی که بیب بیب میکردند،صدای قدم ها و صداهایی که برایش آشنا نبودند.واکنش تهدید او فعال شد و جیغ زنان مرا صدا زد. هیچکس نمیتوانست آرامش کند تا اینکه من رسیدم و دستانش را در دست گرفتم و با او شروع به صحبت کردم.نمیتوانستم کاری کنم که ببیند ،نمیتوانستم دردش را کم کنم،هیچ کلمه جادویی بلد نبودم که ترس و اضطرابش را از بین ببرد؛فقط آرام در گوشش حرف زدم و گفتم که من کنارش هستم و خطری تهدیدش نمیکند.پشتیبانش کنارش بود و جایی نمیرفت.از آن لحظه به بعد ،توانایی پذیرش او در گذر از وضعیت ترسناکی که در آن قرار داشت خارق العاده بود .تا چند روز بعد چشمانش همچنان بسته بود ،اما او روال عادی زندگی اش را طی میکرد ،با اسباب بازی هایش بازی میکرد و خوش میگذراند.شفقت آنقدر به او احساس امنیت داده بود که بتواند با وجود بیماری اش با جهان روبرو شود. دریافت مهر و شفقت سبب کاهش واکنش به تهدید و بروز احساس امنیت میشود،خواه این مهربانی را از دیگری ببینیم یا از افکار خودمان دریابیم.تغییر نحوه ی صحبت کردن با خود،عملکرد و ماهیت مغز و وضعیت احساسی شما را تحت تاثیر قرار میدهد. کار ساده ای نیست.یک روز شفقت ورزی به خود،نمیتواند تاثیر یک عمر خودسرزنشگری و خود آزاری را خنثی کند.این کار مستلزم تمرین منظم و مداوم است که بی شک زندگی تان را از این رو به آن رو خواهد کرد. یادتان باشد شفقت ورزی همیشه هم کار راحتی نیست .اینگونه نیست که فقط با خود بگویید نگران چیزی نباش.شفقت ورزی در نقش راهبری با صدای آرام و محکم شما را ترغیب و حمایت میکند و مدام در گوشتان میخواند که تو میتوانی از این هم عبور کنی. یکی از روش های مطلوب من برای معطوف کردن توجه بر افکار شفقت آمیز،پرسیدن این سوالات است:آیا تا به حال در شرایط خاص دوستی را راهنمایی کرده ام؟ به او چه گفته ام؟حرفم را با چه لحنی بیان کرده ام؟بهترین راهبر کسی نیست که برای نجات شماخودش را به آب و آتش بزند ،بلکه کسی است که صادقانه ترغیبتان کند درون خود در پی نیرویی برای پشت سر گذاشتن شرایط سخت باشید تا بتوانید قدرت خود را کشف کنید. قاب بندی مجدد پس از گذراندن آموزش بالینی،جلسه دفاع از پایان نامه داشتم.این جلسه در واقع امتحانی شبیه مصاحبه است که در برابر گروهی از کارشناسان باید به سوالاتی درباره تحقیقاتم پاسخ میدادم.روز دفاع به دانشگاه رفتم و وارد اتاق انتظار شدم تا نوبتم فرا برسد. همانطور که نشسته بودم و به صدای قلبم گوش میدادم،یکی از کار آموزان همکار اشک ریزان از اتاق آزمون به اتاق انتظار برگشت.او هق هق گریه میکرد و یکی از کارکنان دستش را دور شانه های او انداخته بود و به بیرون هدایتش میکرد.همه حاظران در اتاق انتظار با چشمان گرد شده از ترس به هم نگاه میکردند.انگار چیزی در دلمان چنگ می انداخت.بلند شدم و از اتاق بیرون رفتم .از کنار یکی از ناظران جلسه گذشتم؛او برایم آرزوی موفقیت کرد و سپس یکی از بهترین نصیحت های عمرم را از او شنیدم.او گفت : تلاش کنم و از امتحان لذت ببرم.گفت که این آزمون فرصتی است برای ارایه ی هر آنچه طی سالهای آموزش آموخته ام و به کار بسته ام و این تنها باری است که کسی پایان نامه مرا کامل میخواند و به آن علاقه نشان میدهد و اکنون بهترین زمان است تا از این که در ایجاد این علاقه سهمی دارم ،لذت ببرم و آن را به بهترین شکل انجام دهم.درحالی که لبخند زنان سرم را تکان میدادم به اتاق انتظار بازگشتم.پس از گذراندن آزمون و آرام شدن اوضاع،تازه فهمیدم که در واقع او به من کمک کرده بود تا تجربه پیش رویم را دوباره قاب بندی کنم.درواقع وضعیت پر تنشی که پیش رو داشتم تغییری نکرده بود،اما شرایط بحران عصبی من به تجربه ای از جسارت و هیجان و شادی بدل شده بود.
💫ادامه بخش پنجاه و پنج💫 همانطور که جلسه دفاع من از قالب خطر به چالش تبدیل شد،شما هم میتوانید این روش را روی هرچه که برایتان تهدید محسوب میشود یا فکر میکنید از عهده آن بر نمی آیید به کار بگیرید.قاب بندی مجدد به معنای نفی خطرات بالقوه ی موقعیتی خاص نیست.در جلسه دفاع،احتمال رد شدن من وجود داشت اما اگر فقط روی احتمال شکست تمرکز میکردم،واکنشم به اضطراب افزایش می یافت و احتمالا عملکردم در آزمون تحت الشعاع قرار میگرفت. قاب بندی مجدد به معنای تفسیر مجدد و بازنگری شرایط به گونه ای است که بتوانید بحران را با آرامش پشت سر بگذارید.قاب بندی مجدد یک تجربه در چارچوب یک چالش ،باعث میشود وضعیت ما از میل به گریز به ایستادگی مدیریت شده تغییر کند. میتوانیم با قصد و نیت به سمت هدفی حرکت کنیم.گام بعدی میتواند در به کار گرفتن قاب بندی مجدد کمک کند. ارزش ها و هویت را در نظر بگیرید. وقتی افکار مضطرب کننده در کانون توجه قرار میگیرند،باید افکاری را که بیشترین اهمیت را برای ما دارند به صحنه بیاوریم. منطقی است که برخی از تصمیم ها را بر پایه ی ترس بگیریم.اگر زندگی تان در خطر باشد، افکار ناشی از ترس ارزشمندند.اما زمانی زندگی کامل تر و غنی تر میشود که بر اساس ارزش ها و اولویت هایمان تصمیم بگیریم.راه آسان برای انجام این کار ،رجوع به سوالاتی از این قبیل است:چرا این مساله برای من اینقدر مهم است؟در یک سال آینده ،وقتی به این لحظه نگاه میکنم،چه اقدامی باعث شکرگزاری و باعث افتخار من میشود؟در این شرایط میخواهم چگونه آدمی باشم؟چه چیزی را میخواهم ثابت کنم؟ ارزش های شما نیز بخشی از هویتتان هستند.چه بخواهید فردی جسور باشید و چه فردی تندرست و سرحال یا فردی خوش مشرب و اجتماعی،شفاف بودن در این مورد به شما کمک میکند مجموعه ای از افکار جایگزین را به جای افکار مضطرب کننده در نظر بگیرید. اگر برای شروع مکالمه مضطرب هستید ،اما تصمیم گرفته اید فردی خوش مشرب و اجتماعی باشید،این تصمیم کمک میکند تا الگو و راهکاری برای نحوه رفتار در موقعیت های اجتماعی در نظر بگیرید،حتی زمانی که اضطراب در گوشتان زمزمه میکند که از مکالمه اجتناب کنید.شاید بخواهم هویتم فردی شجاع باشد،پس باید از خودم بپرسم برای این موقعیت چه تمهیداتی در نظر بگیرم حرکت بعدی من بر اساس فردی شجاع چیست؟چه کاری باعث میشود وقتی امشب آن را جز وقایع روزانه در دفترم ثبت میکنم یا سال آینده به آن فکر میکنم احساس غرور و مباهات کنم؟ خلاصه فصل *پس از تشخیص افکار مضطرب کننده یا بر چسب زدن به سوگیری ها،کمی از آن فاصله بگیرید. *به یاد داشته باشید حتی زمانی که افکار مضطرب کننده توجه مدام میطلبند،میتوانید کانون توجه خود را کنترل کنید. *مهربانی واکنش ترس ما را کاهش میدهد، چه شخص دیگری به ما مهربانی کند چه درون ذهن خودمان باشد. *قاب بندی مجدد تهدید در چارچوب چالش، شجاعت ما را تقویت میکند. *مطابق با ارزش های خود عمل کنید تا به جای تصمیم گیری بر اساس ترس،بر اساس اولویت هایتان تصمیم بگیرید.