هدایت شده از مهران قربانی / شعر آیینی
#غزل
#رضوی
کسی که دستِ لطفش ، جانِ آهو را رها کرده،
کجا دیدی گنهکار و سیه رو را رها کرده؟
به هرسو میروم ، بویِ خوشِ عطرِ بهشت آید،
در این درگاه، یزدان، باغِ شب بو را رها کرده
شنیدم حافظِ شیراز وقتی دید ایوان را
نوشتن از خمِ محراب و ابرو رها کرده
شنیدم چشمِ شاهی بر دوتا گلدسته ات افتاد
همانجا تاج و تخت و برج و بارو را رها کرده
برای اینکه از گَردِ حریمت سُرمه بردارد
شنیدم خادمت در صحن، جارو را رها کرده
طبیبی تا نگاهش بر کرامات شما افتاد
شنیدم نسخه پیچی های دارو را رها کرده
شنیدم از لبِ مادر که نزدیک ضریحِ تو،
به شوقِ بردنِ نامت ، النگو را رها کرده
سه دفعه زائر خود را کرامت میکند سلطان
ضرر کرده کسی که دامنِ او رها کرده
#مهران_قربانی
@mehran_ghorbani_shear
هدایت شده از مهران قربانی / شعر آیینی
#غزل
#علوی
کنار دست خدا ، شیر کردگار یکیست
و در زمین و زمان، مرد روزگار یکیست
علی علی ست سرود لب تمامی خلق،
دلیل خلقت صحرا و چشمه سار یکیست
به دید نافذ او ، عالمی به تسبیح اند
شمیم عطر گل و تیغ های خار یکیست
به وقت رزم برایش چه فرق دارد کیست؟
امیر زبده و سرباز تازه کار یکیست
اگر نهیب به دشمن زند، اگر شمشیر
کمان ابروی دلدار و ذوالفقار یکیست
بگو به آنکه علی شد حریف او به نبرد:
به پیش تیغ علی، ماندن و فرار یکیست
شهید عشق علی را چه باک از ایثار؟
برای مالک و تمار، زهر و دار یکیست
به چشم عدل علی در حساب پس دادن
برادر و پسر و یار و بخشدار یکیست
به وقت پخش غنائم به چشم عادل او
دیار غربت و استان همجوار یکیست
شکاف گوشه ی کعبه به عاشقان فهماند
که صاحب همه القاب بیشمار یکیست
چه در غدیر و چه در قدر، یا شب معراج
برای احمد مختار، یار غار یکیست
هزار دفعه دلم ، گرم من یمت یرنی ست
مرا هزار امید است و هر هزار یکیست
#مهران_قربانی
@mehran_ghorbani_shear