▫️خیلی خوشحال شدم دانشگاه شیراز دندانپزشکی قبول شده بود .
همه دوستاش بهش تبریک میگفتند.
بالاخره شاگرد ممتاز مدرسه ،بچه فعال پایگاه بسیج، نتیجه زحمات شبانه روزی اش راگرفته بود.
▫️بهش گفتم آقای دکتر چطوره؟
گفت بابا میخوام برم سپاه.
گفتم چرا پسرم رشته خوبی قبول شدی.
با لبخندی گفت هم محیطش خیلی خوبه هم لحظه لحظه اش عبادته.👌
▫️اشک توی چشمهام حلقه زد و خدا رو شکر کردم به خاطر پسری که ایمان واعتقاد و پاسداری در راه خدا برایش مهمتر از هر چیز دیگری بود.
▫️ امتحان داد برای دانشکده افسری،برایش 14000تا صلوات نذر کردم خیلی خوشحال بودم که میرود سپاه.
آمد گفت مادر قبول نشدم شاید قسمت نبوده...
▫️جمعه عصر رفتیم مزار شهدا
فردایش خبر دادند قبول شدی اشتباه شده
▫️...مثل همیشه حاجتش را از شهدا گرفته بود...
❤️رفیقشان که بـاشــی،آنـــقدر دوســـتــت مــیدارنـــد کـه کـــم مـی آوری...
#پاسدارشهیدمحمدغفاری
#یگان_ویژه_صابرین
#روحمان_بایادشان_شاد💐
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#امام_خمینی_ره
#مدرس_زنده_است
#تا_تاریخ_زنده_است
#رشوهای که #مدرس پاسخش را کوبنده داد .
دکتر محمدحسین مدرّس میگوید : «در کنار #آقا بودم که دو نفر آمدند که یکی فرنگی بود.
پس از لحظهای مردی که مترجم بود گفت: ایشان سفیر انگلیسند. چکی تقدیم میدارند برای این که به هر نوع صلاح بدانید مصرف نمایید .
#آقا گفتند : چک ، چیست؟
مترجم گفت : چک براتی است که بانک میگیرد و مبلغی که در آن قید شده میپردازد .
#مدرس خندید و گفت : به ایشان بگویید من پول و چک قبول ندارم . اگر کسی خواست به من پول دهد ، باید آن را تبدیل به طلا کند و بارِ شتر نموده ظهر روز جمعه هنگام نماز به مدرسه سپهسالار بیاورد و آن جا اعلام کند این محموله را مثلاً انگلستان یا هر جای دیگر برای #مدرّس فرستاده تا من قبول کنم .
بعد از ترجمه این سخنان، مرد فرنگی چیزی گفت.
مترجم رو به #آقا کرد و گفت : ایشان میگویند : شما میخواهید در دنیا حیثیت #سیاسی ما را نابود کنید .
#مدرّس با خنده گفت از #نابودی چیزی که #ندارید نترسید !»
#سالروز_شهادت
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹
🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹
#شهیدی_که_مادرش
#صدایش_را_ازمزارش_میشنود
روزی سید مهدی از جبهه آمد و گفت - #مادرجان! بازهم جدّم به دادم رسید. در حال انجام عملیات بودیم؛ در محوری که ما بودیم تمامی نیروها شهید شدند و من در آنجا تنها ماندم، راه را گم کرده بودم و نمی دانستم به کدام سمت باید بروم. آنقدر #جدم #حسین(ع) و اربابم ابالفضل را صدا زدم که به طور #تصادفی و غیر ممکن نیروهای خودی مرا پیدا کردند.
هر سال روز مادر که می شود خواب می بینم #سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشد، هدیه ای به من می دهد و پیشانی ام را می بوسد.
هر هفته پنج شنبه ها بر سر #مزارش می روم و هنگامی که قبرش را می شویم، ناگهان از دِل #قبر سید مهدی مرا #صدا می زند و چند بار می گوید: - #مامان!
سه بار این کار را انجام می دهد. سرم را روی قبر می گذارم و با سیدمهدی دردِ دل می کنم.
✍سید احمد غزالی (برادرشهید)
آخرین باری که می خواست #اعزام شود. با همه #خداحافظی کرد و من آخرین نفر بودم که باید با سیدمهدی خداحافظی می کردم، با هم روبوسی کردیم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. سیدمهدی گفت: - داداش! این آخرین باری ست که می بینیمت و در آغوشت هستم. من دیگر برنمی گردم؛ حلالم کن.
خیلی ناراحت شدم و گریه کردم. هیچ وقت سیدمهدی را اینقدر نورانی ندیده بودم.
شب بعد، خواب دیدم که سید مهدی شهید شده است. دقیقاً یک هفته بعد خبر شهادت سیدمهدی را هم شنیدم.
#شهید_سید_مهدی_غزالی🌷
🔻فرد اهانت کننده به کودک زبالهگرد در استان البرز بازداشت شد
🔹مدیرکل بهزیستی استان البرز: خوشبختانه دقایقی پس از انتشار این فیلم در فضای مجازی دادستانی البرز خبر از دستگیری و بازداشت فرد اشاره شده داد و هم اکنون نیز این جوان دستگیر شده است.
🔹با توجه به این که دادستانی به عنوان مدعیالعموم ورود پیدا کرده است، دیگر نیازی به شکایت سازمان نیست و با توجه به شرایطی که این کودک زبالهگرد داشته است وی فردا برای سپری کردن مداخلات روانی به سازمان بهزیستی تحویل داده خواهد شد.
✅
💠🍃💠🍃💠
برقِ نگاهـت...
قدرتِ گنـاه را از من گرفــته؛
من تا ابد به عهد خویش با چشمانت پایبندم...
#دلنوشته_شهدا