فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ما_عاشق_بودیم_نه_موجی
خواهر زاده عباس (دوست و همرزم پدر) شباهت بسیاری به عباس داشت
نوروز ۹۵ به عیادت پدر آمد ...
پدر تا قدبلند و چشمان آبیاش را دید بلند بلند گریه کرد
مادر، خواهر، حسین هر کاری کردند آرام نمیشد بعد از کلی اشک ریختن گفت:
دلم برای #عباس پر میکشه دلم براش تنگ شده بود شما رو که دیدم انگار اونو دیدم
بعد از رفتن آنها باز اشک می ریخت
اما کسی نمی دانست پنج روز بعد دعایش مستجاب و دلتنگیاش به پایان خوش وصال می رسد ...
مادر می گوید: لحظه آخر بالای سرش رسیدم صداش کردم "محمد"
چشمانش را که باز کرد آبی بودند مثل چشمان عباس....
پ.ن: جنگ دریای بزرگیست
این را از موجهای پدرم فهمیدم....
#جانبازان_اعصاب_و_روان
#تنگه_ابوغریب
#سـه_سـالـه_و_سـه_شهیـــد
اون روز با #رمـــز یا حضـرت رقیـه(س) به راه افتادیم.
خیلی عجیـب بود،
ماشین ڪنار یڪ خــرابـه خـامـوش شد.
به آقا جعفر گفتم: رمـز یا رقیـه است و این هم خـرابـه، حتما #شهیـد پیدا می ڪنیم»
ڪنار جـاده دو شهیـد پیدا شد و من هم روضه خـرابـه شـام خواندم. گفتم یڪ شهیـد دیگر هست، باید پیدا شود. خیلی گشتم، اثری نبود.
خبر رسید ڪه دو پیڪر دیگر نیز پیدا شد. به راه افتادیم. وقتی پیڪرها را دیدیم، یڪی از آنها جسـد یڪ عـراقی بود.
به آقا جعفر گفتم:
رمـز، دختـر سه ساله،
محل ڪشف، ڪنار خـرابه،
تعـداد شهیـد، سـه تا به تعـداد سن حضـرت رقیـه.
#جستجوگران_نور
#خاطرات_شهدای_تفحص
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد....
دعا برای شفای عاجل و سلامتی سردار سرافراز سپاه اسلام
#سردار_علی_فضلی
یادتـان می کنم
و
با غـم دل می گویم
حیـف و صد حیـف
کزین قافله من جاماندم
#پنجشنبه_های_شهدایی
#یاد_امام_و_شهدا
✍ فرازی از وصیتنامه:
من در این راهی که انتخاب کردهام
سختـی بسیار ڪشیدهام؛
خیلی محرومیتها لمس نمودهام .
همه ی هدفم این است ڪہ
زحمــاتم از بین نرود ...
از خـــدا می خواهم ڪہ
حتماً این کارها را از من قبول کند
و اجــرم را بـدهد ...!
اجر من تنها با شهــادت ادا میشود
و اگر در این راه شهیــد نشوم
همه زحمـاتم هـدر رفته است ...
#سردار_شهید_غلامعلی_پیچک
◽️تاریخ ولادت: ۱۳۳۸
◽️محل ولادت: تهران
◽️تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۰۹/۲۰
◽️محل شهادت: قاسمآباد
فرمانده محور عملیاتی سپاه غرب
◽️عملیات: مطلع الفجـر
#ایام_شهادت
میگفت: «بچه مسلمان باید محکم باشد.»
ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند.
یک روز رو به من کرد و گفت: «شما اذان میگویید؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت میکشم.»
ایشان گفت: «یک سوال از تو دارم؛ شما چه مے فروشید؟»
گفتم: «خیار، بادمجان، کدو و...»
آقا پرسید: «آیا داد هم مے زنے؟» گفتم: «بله آقا»
گفت: «میشود یکے از آن فریادها را هم اینجا بزنے؟»
گفتم: «نه آقا، خجالت میکشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.»
حالا اگر سر کار بودم و مثلا خیار داشتم میگفتم خیار یه قرون؛ اما اینجا که چیزی ندارم.
گفت: «آهان بگو من دین ندارم!
یک جوان با این هیبت و توانایے و قدرت،
خجالت مے کشد فریاد بزند الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله،
من شهادت میدهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت میکشی این ها را بگویی؟!
آن وقت خجالت نمیکشے با این همه عظمت، داد بزنے: خیار یه قرون؟
#شهید_سیدمجتبے_نواب_صفوے
💠🍃💠🍃💠
یک سینه پُر از
قصهٔ هجر است ولیکن
از تنگ دلی
طاقتِ گفتار ندارم...
#دلنوشته_شهدا
✍ #ڪلام_شـهید
💠اینجانب دفاع از حرم اهل بیت سلام الله علیها را با علم و آگاهی به اینکه وظیفه هر مسلمانی دفاع از اهل بیت (ع) که همان اجر و مزد رسالت نبی اکرم است و در قران کریم آمده است انتخاب کردم و خدا را شاهد و ناظر میگیرم که مسائل مادی و هیچاجباری در این راه نبوده است.
💠و به همسر و فرزندانم توصیه می کنم که همیشه و در همه حال پیرو ولایت ائمه اطهار و ولی فقیه زمان حضرت امام خامنه ای باشند و خود را مدیون دین مبین اسلام و رهبری و انقلاب بدانند...
#شهید_احمد_جلالینسب🌷
#سالروز_شهادت
#خاطرات_شهدا
🔹حاج احمد علاقه زیادی داشت تا در مراسم پیادهروی اربعین حسینی (ع) شرکت کند، اما برای نظامیها محدودیتهایی وجود داشت؛ او و چند نفر از همکارانش تصمیم میگیرند تا مقدمات رفتنشان را فراهم کنند، اما در میانه راه، این شهید مدافع حرم منصرف میشود و از دوستانش میخواهد تا پاسپورتش را تحویل اداره گذرنامه ندهند و از همانجا تصمیم میگیرد تا برای اعزام به سوریه اقدام کند.
🔸حاج احمد قبل از محرم و اعزام شدنش به سوریه برای علی پسرش خواستگاری میرود، اما چون زمان زیادی برای انجام مراسم عقد قبل از فرارسیدن ماه محرم نبود، خانوادهها تصمیم میگیرند تا بعد از محرم و صفر مراسم عقد را برگزار کنند.
🔹در بار آخری که حاج احمد به سوریه اعزام شده بود در روز ۸ ربیع الأول با من تماس گرفت و گفت: قرار بود جشن علی را ۱۷ ربیع الاول برگزار کنیم، اما تلاش کنید این مراسم زودتر برگزار شود که با درخواست حاج احمد و موافقت خانواده عروس قرار شد تا مراسم عقد در روز ۹ ربیع الاول در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار شد که اینگونه هم شد.
🔸ابو معراج یکی از همرزمان حاج احمد بعد از شهادت او برای خانوادهاش تعریف میکند بعد از آنکه خبر به حاج احمد رسید که خطبه عقد پسرش خوانده شد خوشحالی عجیبی داشت.
🔹حاج احمد روز عقد پسرش، قبل از جاری کردن خطبه عقد تماس میگیرد و به گفته فرزند ارشدش همانجا با همه فامیل تلفنی صحبت میکند و از آنجا که خادم بخش تنظیف حرم بود به یکی از خدام سفارش میکند که برای عروس و داماد دو فیش غذای تبرکی حرم تهیه کند.
🔸همسرش میگوید حاج احمد روز دهم ربیع الاول با من تماس گرفت و تأکید داشت که خریدهای مراسم عروسی را هر چه زودتر انجام دهیم که شاید بعدها فرصت نشود و من نمیدانستم که چند ساعت بعد قرار است عملیاتشان آغاز شود.
🔹حاج احمد جلالی نسب و رزمندگان جبهه مقاومت نقشه تکفیریها برای اشغال تدمر به منظور تقویت نیروهایشان و ایجاد انگیزه مجدد در پی شکستهای حلب و موصل را پی برده بودند و به همین دلیل او با همراهی شهید اکبرزاده برای شناسایی منطقه به خارج از این شهر میرود.
🔸یکی از همرزمان شهید جلالی نسب میگوید حمله تکفیریها به شهر تدمر آغاز شده بود که یکی از پادگانهای مستقر در آن منطقه که سربازان روسی در آن حضور داشتند عقب نشینی کردند و شرایط سخت و آتش داعشیها گسترده شد.
🔹با دستور عقب نشینی یکی از بچههای فاطمیون پشت بی سیم میگوید رزمندگان ایرانی برگردند ما باید بمانیم که وقتی شهید جلالی نسب این گفت و شنود را میشنود تا آخر در خط میماند.
🔸حاج احمد جلالی نسب در محاصره نیروهای داعشی قرار میگیرد و وقتی یکی از رزمندگان دچار مجروحیت میشود حاج احمد پشت خودروی زرهی جای او میرود و مشغول تیراندازی میشود که دقایقی بعد یک فروند موشک کوروز به خودرو وی اصابت میکند و حاج احمد به درجه رفیع شهادت نائل میآید و آتش دشمن به قدری سنگین بوده که همرزمانش نتوانستند پیکرش را بازگردانند.
#شهید_احمد_جلالی_نسب🌷
#سالروز_شهادت
⛔️امروز تو عراق یه گروه ناشناس ریختن خونه یه نوجوان ۱۶ ساله و در ملا عام اونقدر با چاقو و مشت و لگد بهش ضربه زدن تا کشته شد!
حتی پس از کشتنش هم دست بر نداشتن و با چاقو دهها زخم دیگه بر پیکرش زدن...
ادعاشون هم این بود که این نوجوان با اسلحه به سمت مردم تیراندازی میکرده!!!
آخر سر هم پیکرش رو از تیر چراغ برق آویزان کردن و هیچ کس از میان جمعیت بهش کمک نکرد!
⚠️حالا فهمیدید چطور امام خامنهای از خودشون هزینه کردن تا به خاطر اجرای غلط یک تصمیم درست توسط دولت، ایران ما مثل عراق نشه و آشوبگران نتونن به همین راحتی مرتکب جنایات وحشتناک بشن؟
✅
💠شهید بهشتی (ره):
در زندگی دنبال کسانی حرکت
کنید که هرچـه به جنبه های
خصوصی ترِ زندگیِ شان نزدیکتر
شوید تجلی ایـمان را بیشتر
می بینیـد...
.
.
#شهید.عرصه.امنیت🇮🇷
#شهیدمحمدغفاری
#شهادت.سردشت.ارتفاعات.جاسوسان.درگیری.با.گروهک.پژاک
دیگر
★تو را ... مینویسم
تو را ... میخوانم
و تو را ... نفس میکشم
تا شاید باد پاییزی🍂
نگاه تو را برایم
به ارمغان بیاورد
#شهید_محسن_حججی
♨️
#خاطرات
دانشگاه من نزديک محل کار بابا بود
و بيشتر شب ها با او بر مي گشتم خانه . خب بايد صبر مي کردم تا کارهايش تمام شود . بعضي وقت ها به ساعت 11 يا حتي ديرتر هم مي کشيد. به غير از ماه رمضان به ياد نمي آورم بابا زودتر از 8 شب آمده باشد خانه . من مي رفتم در يک اتاقي و مشغول به درس خواندن می شدم . بعضي وقت ها هم دراز مي کشيدم و چرتي مي زدم. وقتي با بابا بر مي گشتيم خانه ، براي من ديگر جاني باقي نمانده بود. اما بابا که قطعا خيلي بيشتر از من دويده بود و خسته شده بود ، در خانه را که باز مي کرد چنان سلام گرمي مي کرد که انگار تازه اول صبح است و بيدار شده است. مي گفت:« خيلي مخلصيم»، « خيلي چاکريم»! هميشه در تعجب بودم که بابا چه حالي دارد با اين همه کار و خستگي اين قدر شارژ و سرحال است.
♨️
#کلام_شهید:
🔸وظیفه ی حراست و #حفاظت از #انقلاب به دوش ماست و این انقلاب هم به برکت این #مردم_شهیدپرور و حمایت و پشتیبانی این ملت شکل گرفته.
🔸 انشاءالله با پشتیبانی مردم و #هدایت #مقاممعظمرهبری بتوانیم انقلاب را به صاحب اصلیاش برسانیم.
🔸دعا کنیم که ما هم تو جمع #سربازان_امام_زمان (عج) باشیم.
📚پرواز در سحرگاه
#خاطرات_وزندگینامه
#سرگردپاسدارشهیدمحمدغفاری
#نیروی_ویژه_صابرین
میونِ
جون
فَداهاے
تو
بے بے
بِمیرَم
غُربَت
افغانیاتو...
#شهید_سیدعارف_حسینی
#فاطمیون🌷
🕊🕊
#خاطرات_شهید
به همه عزیزان سفارش میکنم
به #نمـاز_اول_وقـت توجه ڪنند
ڪہ نمـاز دربردارنده همه چیز است
وقتی در اقامهی نمــاز ؛
بندهی عاشق در مقابل معشوق
که همان پروردگار است میایستد
چقدر لذتبخش و زیبا میباشد
ڪہ عاشــق صحبت و
معشـوق گوش مینمـاید و
به درخواست هایش پاسخ میدهد.
ولادت : ۱۳۴۹ فریدونکنار
شهادت : ۹۴/۰۹/۲۱ سوریه
#شهید_حاج_محمد_شالیکار🌷
#جانبـاز_دفـاع_مقـدس
#سردار_مدافع_حـرم
🕊🕊
آرزوش این بود که یک قبــر در کربلا، یکی در قطعه ۲۶ بهشت زهــرا(س) داشته باشه؛
در عملیات جـــُرُف الصَخَر عــراق پیکرش متلاشی شد و جـا مونـد..
۳ روز بعد سـر و دستش پیدا شد آوردند قطعه ۲۶ ..
و بعد بدن بی سـر رو هم کشف و در کربلا خاک کردند..
#شهید_حمیدرضا_زمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 استوری
#اختصاصی اینستاگرام
شهید...
پلاک هویت ...
صدای زنگ درب ...
خدا کند مادرش زنده باشد ...
🔴 ️آمریکا خواستار بازداشت #سردار_سلیمانی در عراق شد!
🔹️«دیوید شنکر» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه در اظهاراتی مداخله جویانه در امور عراق و با متهم کردن سردار سلیمانی به دخالت در این کشور:
دولت عراق طبق قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل میتواند «قاسم سلیمانی» فرمانده سپاه قدس ایران را به خاطر دخالت در امور داخلی این کشور و انتخاب نخست وزیر بازداشت کند؛ دولت آمریکا این امکان را ندارد که در عراق دست به چنین کاری بزند.
💠🍃💠🍃💠
عاقبت این کاروان
ما را نبرد و
بازهم
جامانده ایم......
#دلنوشته_شهدا
🌹🌼🕊🌷🕊🌼🌹
#مادرانه
#مادر_شهید
هیچی نداشت.
نه #پلاک
نه #کارت_شناسایی
هیچ جای لباسش هم نوشته ای به چشم نمی خورد که بشود #شناسایی اش کرد.
واسه همین تمام لباساش رو درآوردن بلکه جاییش #اسم و مشخصاتش رو نوشته باشه.
فقط معلوم بود از #غواصان کربلای پنجی بوده.
بالاجبار به عنوان #شهید_گمنام، در بهشت زهرا (س) دفن شد.
چند سال که گذشت، برحسب اتفاق، #مادری که دنبال #فرزند مفقودش می گشت، عکس او را دید و #پسرش را شناسایی کرد.
از آن روز به بعد روی سنگ مزار، بجای #شهید_گمنام نوشتند :
#شهید_سید_جلال_حسینی
و از آن روز تا امروز، خانواده #شهید از مشهد الرضا، برای زیارت مزار #فرزندشان به بهشت زهرای تهران می آیند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
#شهیدی_که_پرچم_آقارا_باخون_خودرنگ_کرد
#محمـدجـواد توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه....
نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی رنـگ بشـه...
هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید...
بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده....
#طلبه_شهید_محمدجواد_روزی_طلب
🕊🕊
روح غمگین تو
در کالبدم
جا خوش کرد
سرفه کردی و
نظام #ریهها
ریخت به هم...
#جانبازان
#جانبازان_شیمیایی🌷
🕊🕊
#ستارههای_زینبی
‼️شهید حسن حزباوی با صداقت و اهل حجب و حیا بود . اگر چه کم حرف میزد اما همیشه لبخند به لب داشت . انسانی متواضع وکم توقع و در مسائل کاری بسیار با جدیت و نمونه یک پاسدار وظیفه شناس بود چندین بار در رزمایش ها به خاطر همین جدیت و نظم و ذکاوتش مورد تشویق قرار می گیرند .
‼️همین رفتار وکردارش سبب شد تا یکی از برادران سنی مذهب در سوریه بعد از دوستی با شهید حزباوی و تحت تاثیر رفتارش به مذهب تشیع مشرف شد .
بعد از غسل شهادت برای عملیات حرکت میکند وقتی همرزمانش محاصره میشوند میگوید : نباید اجازه دهیم بچه ها قتل عام شوند ، پشت تیر بار مینشیند و یک سره شلیک میکند تا محاصره شکسته می شود و نیروهای خودی موفق به خروج از محاصره میشوند . اما او در همان حالت از طرف تکفیری ها مورد هدف قرار میگیرد و به شهادت میرسد .
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
‼️تا جان در بدن دارید تابع ولایـت فقـــیه باشــید و تا می توانید در این دنیا نیکی کنید که رمز موفقیت و شادی و آرامش این دنیا نیکی کردن به دیگران و حل مشکلات آنان می باشد .
‼️فرزندانم از شــما می خواهم که در تمام مراحل زندگی خدا را فراموش نکنید به یاد خدا باشید که در دنیا چیزی بهتر از آن نیست و سعادت دنیا و آخرت در یاد خدا نهفته است و حرف آخر خدایا ما که قرار است بمیریم پس چه خوب است که در راه تو بمیریم و من الله توفیق .
#شهید_حسن_حزباوی🌷
#سالروز_شهادت
پاسدار رهبرم...
نماهنگی زیبا با نوای مداح دوران دفاع مقدس.حاج صادق آهنگران☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘