𝁞🌿 ⃟ ⃝𝀋
شھــ🕊ــادت،اگࢪنبــود↻
زنـدگےزیبـاییاشراازدســتمےداد🌻
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
"🌿📸"
•
•
خیليها دستوپاهاشۅن و دادن
تامَنو شما راحت زندگيڪنیمッ
حواست باشه رفیق داري چیڪآرمیکني!:)
•
•
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
|• #ورقهای_کاغذی
.
شجاعت و شهامت حاج همت یك امر ذاتی بود. هیچ وقت كسی ترس در وجود او ندید و این شجاعت، هرجا كه پای اعتقادات به میان میآمد، صدچندان میشد.در سفر، چون با آخرین پرواز رفته بودیم✈️، فرصت كمی تا آغاز مراسم برائت از مشركین داشتیم. از دو شب قبل بچهها را جمع كرده بودیم. حاج #احمد_متوسلیان و حاج همت یكسره كار میكردند؛ هر لحظه یك جا بودند و برنامهای را تدارك میدیدند.در روز تظاهرات، پلیس سعودی به صورت دو دیوار، طرفین صف تظاهركنندگان را گرفته بود. آنها كلاه كاسكت های سفید رنگ به سر داشتند و با تجهیزات كامل آماده بودند.😐حاج همت دو ورقه لوله شده در دست داشت؛ فكر كنم فهرست برنامهها و شعارهای مراسم بود.😅 همینطور كه در حركت بود، یكی از پلیسها جلو آمد و ورقهها را از دست او كشید. حاج همت هم بدون معطلی و سریع، دست انداخت و مچ دست پلیس سعودی را گرفت🤗. آن مأمور كه فكر چنین برخوردی را نمیكرد، جا خورد. وقتی نگاهش به چهره برافروخته حاج همت افتاد، دیگر حساب كار خود را كرد. از چهره درهم او نیز كاملاً پیدا بود كه حاج همت مچ دست او را محكم فشار میدهد😂. به همین دلیل، بعد از چند لحظه، نتوانست طاقت بیاورد و آرام مشتش را باز كرد. حاجی ورقهها را از دستش گرفت و رهایش كرد.😊
آن مأمور هاج و واج مانده بود و جرأت برخورد با او را در خود نمیدید. معلوم نبود چه نیرویی✨ در نگاه حاج همت بود كه قدرت برخورد را از او گرفت.
راوی یکی از همرزمان
#شهید_ابراهیم_همت
سمت راست
#حاج_احمد_متوسلیان
سمت چپ
♡
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
رفقا
امشب شب جمعه است✨
تولد جوان شهید کربلا🌺
حضرت علی اکبر(ع) هم هست🏵️
ماه شعبان و ماه رحمةللعالمین حضرت رسول اکرم (ص) هم هست🌼🌼
به نظرم امشب زرنگی کنیم وبه عنوان عیدی
برات شهادتمون را بگیریم 👌👌👌
شهیدانه زیستن و شهیدانه پر کشیدن🌷✨
خلاصه از ما گفتن بود....
از قافله خیر عقب نمونیم....
یاعلی
التماس دعا✨🌷
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
#اندکی_تأمل
🔴 #برا_خــــــدا_ناز_ڪن..
#شهدا گناه نمیکردن، ولی عوضش برا خدا ناز میکردن، خدا هم نازشون و میخرید!
◽️حاج احمد کریمی تیر خورد، رسیدن بالا سرش..
گفت: من دلم نمیخواد شهید بشم!
گفتن: یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟!
برا خدا داری ناز میکنی؟؟؟
گفت: آره؛ من نمیخوام اینجوری شهید بشم، من میخوام مثل اربابم #امام_حسین ارباً اربا بشم... .
◽️حاج احمد حرکت کرد سمت آمبولانس، بیسیمچی هم حرکت کرد،
علی آزاد پناه هم حرکت کرد، سه تایی با هم. یک دفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده.
◽️همهی حاج احمد شد یه گونی پلاستیکی!
#حاج_حسین_یکتا
#روایتگر_جبهه_
♡
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ...
که انسان هم در خسارت و زیان است
العصر/ 2
چه خسارتی
بیشتر از اینکه
#شهید نشویم ؟!🙃
♡ #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🍃 بهار پس از سیصد و شصت و پنج روز دوباره خود را رسانده بود تا جامه نو به طبیعت بپوشاند ، غبار خستگی از دل ها بزداید و شاید هم آمده بود تا نوید رسیدن مهمان کوچکی را بدهد.
🍃 مهمانی که وجودش مقدمه و #آینده_ساز نسل های بعد است. مقدمه ای برای #مقاومت و ساختن آینده ای برای آنها که قرار است راوی این مقاومت باشند.
🍃 و شاید وجود #میلاد هم ، همان مژده ای بود که بهار قاصدش است و پای این قاصد هنوز به حریم دل اهل خانه نرسیده که بذر امید در قلبشان جوانه زده و به انتظار نشسته بودند.
🍃و ثمره درخت امیدشان فرزندی بود که از ابتدا آب و گلش را با #عشق به محبوب آمیخته بودند و در کالبدش روحی به وسعت آسمان و گرمای خورشید دمیده بودند.
🍃 همین وسعت روح گرمابخشش بود که سعادت خویش را در لباس #پیغمبر و راه و رسم ایشان جست. پس #خداوند هم به رسم خوب #بندگی کردنش او را شهد عشق نوشاند و جشن ملبس شدنش را در محضر بهشتیان بر پا کرد.
🍃 و امروز اگر بود بیست و ششمین بهار عمر خویش را تماشا میکرد. خوشا به حالش که اکنون شش سال است ملکوتیان جشن میلادش را برگزار میکنند 🎊
#تولدت_مبارک ♥️
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسب سالروز تولد
#شهید_میلاد_بدری
📅تاریخ تولد : ۶ فرودین ۱٣٧۴
📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ۵ فرودین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای امیدیه
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا