بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـعـرفـی_شــهــدا.
غواص
شهید ابراهیم اصغری
نام پدر: یداله
تاریخ تولد: ۱۳۳۶
تاریخ شهادت: ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ شب جمعه
محل تولد: زنجان
نام عملیات: کربلای ۵
منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری
محل دفن: زنجان گلزار پایین
دست نوشته خیلی زیبای شهید🌷
از معبود خود شرم دارم که چیز بزرگی بخواهم من از خدا چیزی را می طلبم که لایق آن نیستم، حاجتی از او می خواهم که در ازایش کاری نکرده ام. از خالقم لباسی می طلبم که برازنده ی تن من با این همه آلودگی نیست. اما او کریم است، سریع الرضاست، از او می خواهم در برابر آن مهم چیزی را از من قبول کند که در قرآنش خواسته و آن جانم می باشد. از او می خواهم که مشتری جانم شود در عوض به جز رضایش چیزی نمی خواهم. مولای من! مرا به راه راست هدایت فرما که جز تو به دیگری امید نبندم و تا رسیدن به رضایت از پای ننشینم.
#وصـــیــت_نـامــه🌷
فرازی از وصیت نامه:
خدایا در مردن هيچ شك و شبههاى برايم نيست، ترديدم در چگونه مردن است، آن مرگى را كه تو دوست دارى خواهانم، آن مرگ چيزی جز شهادت نيست.
🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان
و شهید ابراهیم اصغری صـلوات🌼
🔹#
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍀🎥
📚🌷 رؤیای شیرین🌷
با یک دست در کیفش به دنبال تلفن همراهش میگشت.
باید با آقای موسوی، سایز کفش و لباس بچهها را برای عید هماهنگ میکرد.
نگران بچههای مدرسه بود که گرسنه نمانند.
تازه صحبتش با رابط خیر مدرسه تمام شده بود که در اتاق را زدند. خانم مسنّی با گریه به سمت خانم دکتر آمد و گفت:
«خانم دکتر، خدا خیرت بده! آزمایشگاه هم رفتم، گفتن شما حساب کردید. آخه اینطوری که نمیشه خانم...»
دکتر مثل همیشه با لبخند آرامشبخشی گفت: «چرا نمیشه؟ حالا آهستهتر...»
پیرزن نگاهش به سُرم توی دست خانم دکتر افتاد. چشمهی اشکش دوباره جوشید.
_ وای مادر! الهی بمیرم برات! خودت که مریضی! چرا آخه اینطوری؟ برو بخواب. استراحت کن.
شیرین با شیرینی همیشگی گفت: «حالا وقت برای خواب زیاده...»
صدای پیج اورژانس بلند شد.
_خانم دکتر روحانیراد...
⚜️
اسفند ماه، خبری کوتاهی منتشر شد:
خانم دکتر شیرین روحانی راد، پزشک فداکار بیمارستان پاکدشت، شهید شد.
شیرین به رویای شیرینش رسیده بود و تلخی نبودنش، غم سنگینی بر دل بچههای یتیم و بیمارانی که او را میشناختند نشاند.
✍🏻ملیحه بلندیان ۱۴۰۱/۱۰/۷
👩🏻💻طراح: منا بلندیان
💻تنظیم و تدوین: زهرا فرحپور
🎙با صدای: فاطمه شعرا
🏴
#شهیده_شیرین_روحانی_راد
#شهدای_مدافع_سلامت
📎
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#شهدای_رمضان
#شهید_والامقام
#ایوب_توانایی
#ایوب در ماه مبارک رمضان متولد شد، در ماه مبارک رمضان برای فراگیری دروس حوزوی عزیمت کرد. در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد.
در عملیات رمضان #شهید و مفقودالاثر شد .
در ماه مبارک رمضان #پیکر مطهرش به زادگاهش بازگشت .
#ایوب در عملیات رمضان مفقود شد و پیکرش بعد از 14 سال شناسایی و به زادگاهش منتقل شد.
مادر بزرگوارش یک ماه قبل از پیدا شدن پیکر مطهر #شهید، خواب میبیند که #ایوب آمده و یک لباس گونی مانند تنش کرده است.
ظاهراً اسیری بوده که آزاده شده و میگوید: همینطور که آمد سر روی زانوهای من گذاشت، او را بغل کردم و شروع کردم گریه کنم ، گفت : مادر گریه نکن من بحمدالله از بند صدام آزاد شدم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🔹
🍃یازهرا سلام الله علیها 🍃یا شهیده 🥀
🕊🕊🕊#پای_درس_شهید
💠یکی از دوستان محمدرضا ، خوابی که از شهید دیده بود را تعریف کرد وگفت: شهید به خوابم آمده بود باشهید شیبانی دردل وگلایه کردم که تورفتی ومن ماندم.الان که جنگ در سوریه تمام شده دیگه راه شهادت بسته شده است چکار کنم؟؟
💠محمدرضا جواب داد :چند کار را انجام بده هرکجا باشی شهادت به دنبالت می آید شما بهترین دوستان من بودید اگر صبر کنید خداوند اجر دوشهید که به ما داده به شما اجربیشتری خواهد داد منخوشحال شدم وگفتم داری شکسته نفسی می کنی محمدرضا ماکجا وشما کجا بعد گفتم چکار کنم ، شهید گفت:
اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد
دوم: نماز اول وقت ترک نشود
سوم: به نامحرم نگاه نکنید
چهارم: به کودکان با مهربانی رفتارکنید
"خدایامن سوریه نیامدم جز به اختیار ونظر حضرت زینب (س)، ان شاءالله که شرمنده علمدار کربلا نباشم"
#شهید_محمدرضا_شیبانیمجد🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۶۶/۴/۱۷ فاضلآباد ، گلستان
●شهادت : ۱۳۹۶/۱/۱۶ حماه ، سوریه
#شادی روحش #صلوات 🌺
"| شهیدانه |"🥀🌷🍃
🍃یاعلی علیه السلام 🍃یاشهید 🌷
🔹#
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊
#ماه_رمضان
#در_اسارت
#سِحر_آب
ماه رمضان فرا رسید، گرمترین و طولانیترین روزهای تابستان بود.
از اوایل صبح تشنگی آغاز میشد.
حداقل زمان ممکن را بیرون میآمدیم.
عدهای برای خنک شدن با ملحفه خیس زیر پنکه سقفی دراز میکشیدند.
عدهای دیگر دائماً زیر دوش بودند.
مخازن آب که بر پشت بام قرار داشتند فلزی و آب آنها بالطبع گرم بود. بعد ازظهرها که گرما بیشترین شدت خود را داشت و گاه به 50 درجه میرسید، بیرون آسایشگاه مینشستیم و با شلنگ و آب آن بازی میکردیم.
تشنگی بیداد میکرد ، 10 ساعت از سحری میگذشت ، به قطرات آب نگاه میکردم ، چقدر زیبا بودند و جان داشتند ، فکر میکردم هیچچیز در زندگی نمیتوانست آنقدر دوست داشتنی باشد.
بعضی از آنها کروی، بعضی با حجمهای منحنی زیبای دیگر، موقعی که از دهانه شیلنگ بیرون میآمدند رقصکنان اول به بالا و بعد با طنازی خاصی به پایین میآمدند.
بازی نور در این قطرات چه شگفتآور بود، روشنایی بود و سپیدی و پاکی . نمیتوانم با کلام آن ارتباط خاصی را که بین جان تشنهام و آب زلال پیدا میشد بیان کنم ، همین قدر میتوانم بگویم آب کاملاً زنده بود.
یقین دارم حیات داشت چرا که کاملاً با من دوستی میکرد.
آب این گونه بود تا وقتی تشنگی بود، در لحظه افطار، بهمحض اینکه اولین جرعه آب را مینوشیدم، تمام آن سِحر باطل میشد.
راوی :
سید حسین هاشمی
یاد باد
آن روزگان
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #آزادگان_سرافراز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
[🇮🇷💚]
🌷 خواهرم
تو باید با حجابت به مردم بگویی که اگر برادرم در جبهه شهید شد به خاطر پیاده شدن احکام اسلام بود و من نیز با حجابم به دیگران می گویم که یکی از خواسته های این شهیدان تحقق همین #حجاب است اگر کوتاهی کنی من از تو راضی نیستم و نه اینکه من راضی نیستم بلکه شهدا نیز راضی نیستند.
♡شهید عبدالحمید جعفری♡
#سخن_شهیدان
🌙رمضاندرجبهه
فرقی نمیکند سرباز باشد یا فرمانده!!
فرقی نمیکنددرجنگ زیر توپ و خمپاره باشد یا در خانه های لوکس!
فرق نمیکند سر سفره فقط نان خالی باشد یا ده نوع غذا رنگی!!
سربازان راه حق فقط میدانند
که برای با خدا بودن
باید خاکی تر از هر خاکی باشی
و بدور از هرچه غیر خدای است
#ماه_رمضان 🌙
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان عج و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات