eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.8هزار عکس
11.4هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸تصویری از شهدای حادثه انفجار مهمات در دامغان بر اثر انفجار مهمات در دامغان دو نفر شهید شدند سپاه دامغان: درپی انفجار هنگامِ تفکیک و جداسازی مهمات ضایعاتی در مرکز آماد و پشتیبانی سپاه در حومۀ دامغان، دو نفر از کارکنان این مرکز به نام‌های جمال شبستانی و علی علی‌حسینی شهید و سه نفرِ دیگر مجروح شدند.
راستی دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم... قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مستِ زندگی نیستیم؟ 🌱 بخشی از وصیت نامه ی شهید مدافع حرم، عباس دانشگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ضرب و شتم وحشیانه یک آمر به معروف توسط اوباش حامی هنجارشکن در مترو تهران! ❌️در پی کم‌کاری مسئولین مترو شهرداری تهران و ولنگاری تعداد اندکی از شبه فاشیست‌های زن، زندگی، آزادی، بار دیگر شاهد توحش و قلدرمآبی هنجارشکنان هستیم!
امروز چه خوش یُمن است صبحانه کنارِ یاران .... آبادان؛ جاده اهواز موقعیت شهید عرب مقر گردان‌های لشکر۱۴ امام حسین صرف صبحانه گردان امام‌حسین(ع) بعد از صبحگاه و ورزش دم همه‌ی قهرمانامون گرم عکاس: مصطفی خیامیان #
سپاه یک نفتکش خارجی را در تنگه هرمز توقیف کرد 🔹نیروی دریایی سپاه یک نفتکش خارجی متخلف را در آب‌های تنگه هرمز توقیف کرد. 🔹هنوز دلایل توقیف این نفتکش خارجی اطلاعاتی منتشر نشده است.
شهید فریدون بهارلو 🔹شهید فریدون بهارلو یک نقاش هنرمند بود و مضامین انقلابی از جمله شکنجه مردم توسط ساواک را به تصویر می‌کشید. وی نسبت به آیت الله خامنه‌ای عشق می‌ورزید و برخی آثار خود را به ایشان هدیه کرده بود. 🔹فریدون بهارلو روز دوم دیماه در جستجوی برادر خود در تظاهرات شرکت کرد و به هنگام حمل مجروح مورد اصابت گلوله قرار گرفت و براثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید. او پیش از شهادت خود شبی در خواب دیده بود مرده است و اذان زیبایی به گوشش می‌رسد و جنازه او را می‌برند.
برای شهادت لحظه‌شماری می‌کرد 🔹همسر محمدرضا سنجرانی می‌گوید: من در طول سال‌ها دیدم که او چطور عاشق رزم است. حتی همان لحظه‌ای که در حرم عقد کردیم و با هم به زیارت امام رضا(ع) رفتیم به من گفت تو هم همسر من و هم از این به بعد بهترین رفیق من هستی و یک دوست بهترین‌ها را برای دوستش می‌خواهد و گفت، برای من دعا کن که شهید بشوم. 🔹️شهید محمدرضا سنجرانی مسئول محور و آموزش بود، در مهرماه سال ۱۳۹۶ مصادف با دوم محرم‌الحرام در منطقه دیرالزور در نبرد با تکفیری‌ها به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🔸شهید جوانی که به فکر کودکان کار بود 🔹شهید معین بیانی از اتوبوس پایین آمد و از ترمینال میرجاوه خارج شد؛ او به‌طرف دختربچه‌های دستفروش رفت و صدایشان کرد. سه تایشان دویدند و جعبه آدامس‌هایشان را جلوی او گرفتند. آقا تو رو خدا بخر؛ همیشه همین را می‌گفتند. 🔹 معین بیانی دفعه قبل از بچه‌ها پرسیده بود: مگه شما عروسک و اسباب بازی ندارین؟ و همزمان با نگاه متعجب آنها مواجه شده بود. همان وقت تصمیم گرفت از مرخصی که برگردد کاری برای آن کودکان معصوم و فقیر انجام بدهد و حالا برگشته بود. 🔹او کیسه نایلونی را بالا گرفت و گفت: بچه‌ها عمو معین براتون یه هدیه خریده. بچه‌ها جعبه‌ها را پایین بردند و با خوشحالی به دست جوان سرباز چشم دوختند. معین عروسک‌ها را از توی نایلون بیرون آورد و به هر کدامشان یکی داد. صورتشان بین حس تعجب و خوشحالی مانده بود. به هم نگاه می کردند و با جیغ و خنده عروسک‌ها را دور سرشان می‎چرخاندند و می‌پریدند بالا. برای معین شنیدن این خنده‌ها از هر چیزی دلنشین تر بود...
🔸نمی‌دانستند او ایرانی است 🔹️او یکی از عاشقان ائمه (ع) بود به‌همین‌دلیل زمانی‌که داعش در سوریه ظهور کرد، عزم خود را جزم کرد که برای دفاع از حرم بی‌بی زینب (س) برود. در همین مسیر، با کمک یکی از دوستانش در مشهد، لهجه مهاجران افغانستانی را فراگرفت و در‌نهایت سال‌۱۳۹۴ به‌عنوان یکی از اعضای فاطمیون، عازم سوریه شد. او پیش از اعزام پرسیده بود: مظلوم‌ترین شهید در سوریه کیست؟ همه «سید ذاکر» را معرفی کرده بودند از‌این‌رو محمد نام جهادی «سید ذاکر حسینی» را برای خود برگزید. 🔹️سید ذاکر کسی بود که داعشی‌ها در اسیرکردنش عاجز بودند پس او را با آتش، محاصره کردند تا زنده‌زنده بسوزد. ۱۵‌آبان‌۱۳۹۴، محمد سخندان پس از پنج‌هفته نبرد در حلب سوریه دعوت حق را لبیک گفت. پیکرش بعداز تشییعی باشکوه، ۲۸ آبان به‌عنوان یکی از شهدای مشهدی مدافع حرم، در قطعه ۳۰ بهشت‌رضا به خاک سپرده شد.
🔸هلهله عشق ! 🔹شهید ابوالفضل غلام‌پور ویرانی، علاقه زیادی به ورزش داشت. در رشته‌های فوتبال، دوومیدانی و کوهنوردی به‌صورت حرفه‌ای فعال بود که با تمرینات و تلاش فراوان توانسته بود تعداد زیادی مدال در رشته دوومیدانی کسب کند. 🔹سه برادر و خواهرش جلوی خانه ایستادند تا در آخرین وداع به برادر خوشامد بگویند. خواهرش نقل می‌پاشید و می‌گفت: دامادی برادرم است، به خانه خوش آمدی. برادرش هم می‌گفت: ابوالفضل جان! چه کار خوبی کرده‌ای که به تو مرخصی تشویقی داده‌اند و به خانه آمده‌ای و از اینجا به بهشت می‌روی. 🔹به روایت چند تن از دوستان ابوالفضل برخی سربازان به‌خاطر ترسیدن، از نگهبانی در برجک‌ها اکراه می‌کنند که شهید با فداکاری و شجاعت به جای آن‌ها در محل نگهبانی حاضر می‌شود. حدود ۶ روز نگهبان برجک بود که نهایت در درگیری با اشرار به شهادت رسید.
نماز شکر و شهادت 🔹شهید علی دیمه وقتی که برای اولین بار لباس سبز پاسداری را به تن کرد؛ دو رکعت نماز شکر به جا آورد و از خدای بزرگ خواست که تا زمانی زنده است برای اهداف آرمان‌های انقلاب اسلامی، توان شرکت در جنگ را داشته باشد. 🔹علی دیمه بارها و بارها در میادین جنگ مجروح شد و یک بار به قدری شدت مجروحیتش زیاد بود که پزشکان تصمیم به قطع کردن پایش گرفتند. با توجه به اینکه بدنش پر از ترکش بود، هربار که به مرخصی می‌آمد برای عمل جراحی و خارج کردن ترکش‌ از بدنش به بیمارستان می‌رفت.
🔸مادری که سر بریده پسر شهیدش را در تلویزیون دید 🔹شهید رضا اسماعیلی شب قبل از شهادتش یک خوابی دیده‌ بود و همه را بیدار کرده بود. 🔹️گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می‌خواهم شهید بشوم… دوستانش گفته بودند که حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! کو شهادت؟ گفته بود من خواب دیدم امام حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می‌شوی، اگر سرت را بریدند، نترس ، درد ندارد. 🔹مادر شهید اسماعیلی می‌گوید: " در یکی از شبکه‌های تلویزیون فکر می‌کنم شبکه افق بود که درباره مدافعان حرم گزارش پخش می‌کردند، یک مستند برای رضا ساخته بودند، اقوام به من زنگ زدند که زندگی رضا از تلویزیون پخش می‌شود. من تا تلویزیون را روشن کردم، صحنه سر بریده رضا را در جعبه نشان می‌داد که داعشی ها بعد از شهادتش پخش کرده‌ بودند، این را که دیدم از حال رفتم..."
🔸از تحصیل در دانشگاه‌‌های فیلیپین تا دفاع از وطن 🔹با اوج‌گیری انقلاب در ایران، شهید محمود امیرخانی به کمک یارانش به تهیه سلاح و مهمات و آموزش نظامی و کسب آمادگی بدنی، در فیلیپین آماده شدند تا به محض صدور اجازه از دفتر امام، به کشور باز گردند و در جریان انقلاب شرکت کنند. 🔹بعد از گذشت مدتی به محمود امیرخانی و چهار تن از یاران نزدیکش اجازه داده می‌شود تا در سفری مخاطره آمیز و اقدامی حیرت آور، با همراه داشتن چند قبضه مسلسل و سلاح کمری و چند کیلو مواد منفجره، پا به خاک وطن می‌گذارند و به انقلاب می‌پیوندند. 🔹امیرخانی ابتدای ورود به جبهه با شهید چمران همکاری نزدیکی را آغاز کرد و در جنگ‌های نامنظم خدماتی ارزنده عرضه و سپس در تیپ ۲۱ امام رضا (ع) به خدمت ادامه داد.
فرماندهی که در آزادسازی بستان نقش موثری داشت 🔹سرگرد غلامرضا مخبری یکی از فرماندهان موثر در آزادسازی بستان در عملیات طریق القدس بود و با حضور در منطقه رقابیه نقش فعالی در آزادسازی این منطقه و به خصوص پل سابله که در فتح نهایی بسیار حیاتی بود، داشت. 🔹غلامرضا مخبری در عملیات بیت‌المقدس به خاطر شجاعت و رشادت‌های بی‌نظیری که انجام داد، حین عملیات و زیر آتش دشمن مورد‌ تشویق شهید صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی قرار گرفت و به درجه سرهنگ دومی‌‌ رسید. 🔹شاید کمتر کسی بداند ارتش قهرمانی داشت به‌نام غلامرضا مخبری! مردی که فقط با یک گردان، ۱۲ گردان کماندویی عراق را زمین‌گیر کرد! به این خبر قهرمان، لقب فاتح بستان را دادند.
🔸۳ روز استقامت در برابر منافقین 🔹شهید کریم اندرآبى رفتن به جنگ را یک وظیفه شرعى می‌دانست و براى دفاع از کشور و ناموس به جبهه رفت. زمانى که اعلام شد به هر پاسدار مبلغى پرداخت می‌شود او گفت:«من براى پول به جبهه نمى‏روم.» 🔹کریم اندرابى در پشت جبهه به خانواده‏‌هاى شهدا سرکشى می‌کرد. در زمان جنگ تک و تنها حدود چهارصد نفر عراقى را اسیر کرده بود. به خاطر شجاعتش در جنگ به او لقب «شیر خوزستان» داده بودند. 🔹اوايل جنگ شهید اندرآبی را به منطقه كردستان اعزام و در آن‌جا منافقين و دمكرات‌ها آن‌ها را محاصره كردند. سه روز بدون غذا با آن‌ها جنگيدند كه اين استقامت رزمندگان، منافقين و ضدانقلاب‌ها را مأيوس كرد و عاقبت از محاصره بيرون آمدند.
از تحصیل در تورنتو تا مهندسی پل خیبر 🔹شهید حسن آقاسی‌زاده روزها در پاریس و در کنار امام خمینی(ره) مترجم خبرنگاران خارجی بود و شبها در نوفل‌لوشاتو نگهبانی می‌داد. 🔹حسن آقاسی‌زاده با تلاش بسیار کارشناسی خود را در رشته مهندسی سازه‌ها و سپس کارشناسی ارشد را در رشته پل‌سازی با ارائه تز مهندسی در دانشگاه تورنتو کانادا با معدل بالایی گذراند و رتبه اول دانشگاه را کسب نمود. 🔹آقاسی‌زاده با لیاقت و شایستگی ذاتی که در ماموریتهای مختلف از خود نشان داد به عنوان معاونت فنی مهندسی قرارگاه خاتم الانبیا منصوب شد. 🔹بیش از ۲۴۰۰ پروژه مهندسی جنگ از جمله خاکریز، پل، جاده، سکوی پرتاب موشک با مدیریت آقاسی‌زاده در جنگ تحمیلی انجام شد.
🔸محراب عبادت 🔹شهید علی‌اصغر حسینی محراب همیشه وقتی در جریان عملیات، بحرانی پیش می‌آمد، به گوشه‌ای می‌رفت و با خلوص به نماز و توسل می‌پرداخت. 🔹یکی از همرزم‌های شهید حسینی محراب می‌گوید :" شب دوم عملیات کربلای ۵ بعد از اذان مغرب آمد داخل سنگر ستاد فرماندهی تیپ ویژه. خیلی مقید به نماز اول بود. بدون هیچ استراحتی بلافاصله وضو گرفت و به نماز ایستاد. نزدیک او بودم و حالات خاص نمازش را می‌دیدم. شنیدم که در قنوت این دعا را می‌خواند: «اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک.» چند روز بعد دعایش مستجاب شد.". 🔹علی‌اصغر حسینی محراب در کربلای ۵ شیمیایی شده بود. او را به عقب منتقل کردند. باید استراحت می‌کرد و تحت نظر پزشک می‌بود. اما پاکت داروهایش را برداشت و به منطقه برگشت.
🔸شیرمردی از شیران خراسان 🔹در مورد شجاعت شهید ابراهیم محبوب دوستانش می‌گویند: " صدام گفته این محبوب کیست؟ هر کس سرش را برای من بیاورد، جایزه دارد" 🔹همسر ابراهیم محبوب  می‌گوید: " بنا به گفته عده ای از فرماندهان سپاه،‌ محبوب در میان لشگر نمونه بود و چون مدالی بر سینه لشکر می‌درخشید." 🔹مادر شهید درباره خصوصیات اخلاقی محبوب بیان می‌کند:" از او می پرسیدم: نکند توبه نصوح کرده ای که این قدر روزه می گیری؟ او در جواب گفت: شغلی به من داده‌اند که بالاتر از این حرفهاست. در تابستان روزه می‌گیرم که به یاد تشنگی و گرسنگی قیامت بیفتم و یک وقت حق مسلمانی را ضایع نکنم."
هدیه‌ای که بعد از شهادت به دست مادر شهید امامدادی رسید 🔹یکی از خواهران شهید علی امام‌دادی می‌گوید: «علی خیلی دوست داشت برای مادرمان انگشتر عقیق بخرد. به خواهرهایش گفته بود اگر بازار رفتید با من تماس بگیرید تا من هم نظر بدهم، ولی روزی که خواهرها برای خرید انگشتر رفتند هر چقدر تماس گرفتند علی جواب نداد. روز بعد خبر شهادت برادرم را به ما دادند و مادرم صبح روز میلاد حضرت زهرا (س) عقیقی گرانبها را که پیکر مطهر و نیم‌سوخته علی بود به عنوان کادوی روز مادر دریافت کرد.» 🔹زمانی که در شهرستان تایباد یادواره‌ای جهت بزرگداشت مقام شهدا برگزار می‌شد، شهید امام‌دادی با نزدیک شدن به یکی از افرادی که مشغول تدارک این مراسم بود، از وی پرسید شما چه کاری را انجام می‌دهید؟ او در پاسخ گفته بود در حال آمادگی برای نصب بنر شهدا هستیم، سپس شهید عکس خود را از داخل جیب بیرون آورد و گفت: به زودی باید عکس من را هم باید در کنار عکس این شهدا نصب کنید.
🔸تخصص فرمانده فاطمیون در نقطه‌زنی با توپ قناص 🔹شهید سیدعلی حسینی عالمی در عملیات مُلیحه، فرمانده توپخانه بود و با توپ ۱۰۶ که به توپ قناص مشهور بود هدف را می‌زد؛ دقیق هم می‌زد و کارش برای مدافعان نتیجه‌بخش و خوشحال‌کننده بود. در طول این مدت که در سوریه بود، فرماندهی توپخانه فاطمیون را بر عهده داشت. 🔹اولین بار سید علی حسینی عالمی، در عملیات مُلیحه حاج‌قاسم را دید. او تلاش می‌کرد با سردار سلیمانی عکس بگیرد، از وی پرسیدند چرا این‌قدر دوست داری با ایشان عکس بگیری؟ گفت حاجی شهید زنده است. بیشتر کسانی که با ایشان عکس گرفتند آخرش شهید شدند. 🔹حسینی عالمی مسئولیت معاونت تیپ دوم فاطمیون را بر عهده داشت. البته هر جایی که می‌دید نیاز هست؛ حضور داشت. یکی وقت‌هایی پیش می‌آمد که در خط مقدم پیکر شهیدی جا می‌ماند، او با یک فرغون داغان که چرخ درست و حسابی هم نداشت، می‌رفت و پیکر شهید را به آمبولانس می‌رساند و بعد آن شهید را به بیمارستان می‌بردند.
🔸شهیدی که نامش هراس در دل دشمن انداخت 🔹شهید سید قاسم نژادحسینی آنقدر به کارش حساس بود که همه از اسم سید در منطقه هراس داشتند. او همیشه پیشنهاد اشرار و اوباش را رد می‌کرد و به شدت با آن‌ها برخورد می‌کرد. 🔹سید قاسم نژادحسینی ۱۳ ساله که بود به‌عنوان بی‌سیمچی در مناطق کردستان مشغول به خدمت شد و به‌عنوان بسیجی فعال هم در سطح شهر خدمت می‌کرد. 🔹خواهر سید قاسم نژادحسینی درباره خصوصیات اخلاقی برادرش می‌گوید: " یکی از خصوصیات بسیار پسندیده‌ی برادرم سید قاسم، انجام فریضه‌ی صله رحم بود که همیشه به دیدن برادران و خواهران خود می‌رفت و برای آن‌ها هدیه می‌برد که آن‌ها را بسیار خوشحال می‌کرد و برای من که خواهر کوچکترش بودم، زیاد هدیه می‌گرفت."
🔸خلبانی که ۴۲۰۰ بار شهید شد 🔹خلبان ابراهیم فخرایی سیدآبادی مؤمن و دلیر هوانیروز بود که نقش بسزایی در ایام پس از انقلاب و دفاع مقدس در ردیابی و شناسایی نیروها و استحکامات دشمن داشت. پروازهای مخاطره‌آمیز او در زیر آتش توپخانه و هواپیماهای دشمن در شناسایی نقاط استقرار تانک‌های آنها به حدی رشادت آمیز بود که یک بار بالگرد او را هدف قرار دادند و جانباز شد. 🔹خلبان شهید ابراهیم فخرایی سیدآبادی زمانی ۶ بار در روز اعزام می‌شد، روی‌ هم می‌شد یک ساعت اما نباید بگوییم روزی یک ساعت! چرا که در همین یک‌ ساعته خلبان هزار بار می‌مرد! ابراهیم فخرایی ۷۰۰ ساعت از ۱۱۰۰ ساعت پروازش تقریباً عملیاتی است. 🔹 موشک سام جلویش است، آواکس روی سرش است، توپ ضدهوایی و موشک‌انداز جلویش است، آرپی‌جی پیش رویش هست و باران گلوله.
🔸انسانیت به وقت اسارت 🔹شهید محمد فاضلی در یکی از عملیت‌ها ناگهان راهش را به سمت تانک در حال مقاومت‌، کج کرد و دوید. ایستاد و با آرپی‌جی شلیک کرد. موشک کلاهک تانک را منهدم کرد و دود از آن بلند شد. راننده تانک تلاش می‌کرد خود را از تانک بیرون بکشد، اما در میان شعله آتش شعله‌ور شد. فاضل دوید سمت تانک و عراقی را نجات داد. 🔹محمد فاضلی دوست نداشت جنگندگی را در کشتن خلاصه کند. از روی خشن جنگ گریزان بود. وقتی آن عراقی را از داخل تانک نجات می‌داد، دنبال انسانیت در دل جنگ می‌گشت. می‌‌خواست مثل عراقی‌ها نجنگد و دنبال گم شده خود بود.
🔸لذت نماز خواندن 🔹مادر شهید امیرمحمد مکاری از آخرين مرخصي فرزندش مي‌گويد: "درست ۱۳ روز قبل از شهادتش؛ «اين بار نسبت به هميشه آرام‌تر بود. كلا ۳ بار آمده بود مرخصي. قبلا كه مي‌گفتيم بيا برويم منزل فاميل، گاهي نه مي‌گفت و بهانه مي‌آورد كه حوصله ندارد و خسته است. اما اين‌بار هر چيز مي‌گفتيم، هر كار كه مي‌خواستيم برايمان انجام دهد، نه توي كار نمي‌آورد. خانه فاميل‌ها مي‌رفت و خداحافظي‌هايي مي‌كرد كه بوي وداع مي‌داد. 🔹پدرشهید امیرمحمد مکاری از علاقه فرزندش به نماز مي‌گويد: " پسرم از کودکی به نمازخواندن علاقه زیادی داشت. یادم هست هنوز خیلی کوچک بود که هروقت صدای اذان را می‌شنید، سجاده من و خودش را پهن می‌کرد و مرا صدا می‌کرد تا وضو بگیریم و بعد همراه با من در سجاده کوچک خودش نماز می‌خواند.
🔸وقتی تقدیر الهی برای او به بهترین شکل رقم می‌خورد 🔹شهید محمدرضا اویسی ثانی در یکی از روزهای انقلاب همراه مردم به تظاهرات و شعار دادن می‌پردازند. مأموران شاه به سوی مردم تیراندازی می‌کنند و مردم هم در حین فرار همچنان شعار می‌دادند و تکبیر می‌گفتند که ناگهان دو تیر از لابه‌لای پاهای رضا می‌گذرد اما آسیب نمی‌بیند. اینجاست که دست تقدیر الهی زمان دیگری را برای شهادتش مقدر کرده و رضا هنوز برای طی کردن مدارج کمال معنوی فرصت داشت. 🔹محمدرضا اویسی ثانی بعد از اتمام خدمت سربازی به نیشابور بازگشت و عضو بسیج محله گردید که در طول هفته چند شب نگهبانی سهم او بود. در روستاها نیز فعالیت خویش را دو چندان کرده بود و به مردم روستاها تعلیمات و آموزش‌های نظامی می‌داد. محرم و روزهای عاشورا و تاسوعا در مجالس و مناسک مذهبی شرکت می‌جست. علم برداشتن در آن ایام بعهده او بود.