#فرازی_از_وصیت_نامہ
●ما می دانیم که مادری هست که هنوز هم مدافع ندارد می رویم که ثابت کنیم که بانوان این آل الله مدافع دارند و می رویم که ثابت کنیم این چنین است...
●مرا در کنار مادرم درصورتی که ممکن باشد دفن کنید.بر روی سنگ مزارم بنویسید.سه ساله رسول الله را دق دادند.آل الله را به مجلس شراب بردند...امان از بی بصیرتی ...مادر پهلو شکسته غریب مدینه آمدیم که مدافعت باشیم...
#شهید_سجاد_دهقان🌷
#سالروز_ولادت
🕊🕊
هر سربازی ؛
در جیب هایش در موهایش
و لای دکمههای یونیفورمش
زنی را به میدان جنگ میبرد
آمار کشته های جنگ
همیشه غلط بوده است!
هر گلوله دو نفر را از پا در میآورد!
سرباز و دختری که در سینهاش میتپد
#وداع_آخر
#شهید_جلیل_محمودنژاد
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
🕊🕊
#خاطرات_شـهدا
●من شهادت می دهم که علی اکبر ابوترابی که عالی ترین نمونه ی پاکی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداکاری بود و روح بلند و ایمان کوه آسا و اراده ی فولادین او آن چنان از وجودش تشعشع می کرد که همه ی محیط را روشن می نمود و رزمندگان تحت فرمانش جذب و محو وجودش شده بودند و پروانه وار به دور شمع وجودش می گشتند و می سوختند.
#دست_نوشته_دکترچمران
#آزاده_علیاکبر_ابوترابیفرد🌷
#سالروز_درگذشت
🕊🕊
#خاطرات_شهید
●یه شب نیمه هاى شب بود وبچه ها خوابیده بودن. ازصداى ناله یکى ازبچه ها بقیه بیدارشدن.یکى رفت روسرش #بیدارش کرد گفت چیه سیدخواب بد دیدى? زد زیرگریه هرچى گفتن چی شده فقط گریه میکرد. تااینکه گفت خواب بى بى زینب دیدم. همه گفتن خوش بحالت اینکه گریه نداره.
●حالا بىبى چى گفت بهت? باگریه گفت بى بى فرمودن مااهل بیت به شما بچه هاى شیعه افتخار میکنیم . یهو دیدم دست راست بى بى خونى ودست چپ مبارکش سیاه وکبود. گفتم بى بى جان مگه مابچه شیعه هاى حیدرى مرده باشیم که دستاى مبارکتون اینجورباش. چی شده بى بى جان. ایشون فرمودن پسرم وقتى دشمن گلوله اى به سمت شما شلیک میکنه
●بادست راستم جلواون گلوله رومیگیرم تابه شمانخوره واسه همین خونى شده وزمانى که شماگلوله اى به سمت #دشمنان شلیک میکنین بادست چپ هدایتش میکنم تابه هدف بخوره واسه همین دست چپم کبودشده...سه روزبعد سیدمصطفى حسینى که خواب حضرت زینب رو دیده بودشهیدشد.
#شهید_سیدمصطفی_حسینی🌷
#سالروز_شهادت
🕊🕊
#خاطرات_شهید
✍حج سال 66 بود. مراسم برأت از مشرکین. وهابی ها به حجاج حمله کرده و با هر چه می شد زوار رامی زدند، به خصوص شرطه ها که با گلوله زوار را به خاک و خون می کشیدند. حاج محمد مثل شب و روزهای عملیات سر از پا نمی شناخت. جلوتر از همه، با چوب و سنگ جلو مهاجمان ایستاده بود.
در آن آشفته بازار دیدم حاج محمد در حالی که یک پرچم آمریکا در دستش بود به سمتم می دود. با هیجان گفت: کاکو جلیل بیا بریم رو پشت بام آن پارکینگ!
گفتم: می خواهی چی کاری کنی؟
گفت: می خواهم این پرچم را آنجا آتش بزنم.
گفتم: من تو کمرم تیره، جون ندارم بیام بالا، برو مرتضی روزی طلب را پیدا کن. به هر ترتیب در میان آن گلوله ها دوید و رفت. روز بعد روزنامه معروف عربستان در صفحه اولش عکس حاج محمد را چاپ کرده بود که بالای یک بام در حال آتش زدن پرچم آمریکا بود.
📚از مجموعه داستان های سرزمین مادری
برشی از کتاب لبخند کبود
#شهیدحاج_محمدابراهیمی🌷
#شهدای_فارس
🕊🕊
#استوری
💢 مجموعه ای از صحبت های امام خمینی (ره)
🕊🕊
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم کمتر دیده شده از زندگی شخصی حضرت امام
(فیلم بردار عروس امام؛ همسر سید احمد خمینی)
🕊🕊
هیچ هراسی به دلتان راه ندهید!
که شما پیروزید ؛ ان شاءالله
چه کُشته بشویم و چه بِکُشیم
حق با ماست ...
ما اگر کُشته هم بشویم در راه حق
کُشته شدیم و پیروزی است،
و اگر بِکُشیم هم در راه حق است
و پیروزی است ...
#امام_روحالله
#دفاع_مقدس
🕊🕊
نگاهــم ،
رو بہ روی تو
بلا تڪلیف میماند
ڪہ از لبخند لبریزم
از گریہ فراوان . . .
📎پ ن :خادم امام زاده و هیئت بود ..
ولی همیشہ جلوی در میایستاد
معتقد بود دربانی و خاڪی بودن
برای ائمـه لطـف بیشتـری دارد ،
میگفت هرچی برای امام حسین(ع)
کوچکتر باشی بیشتر نگاهت میڪند .
#خادم_الحسین
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_امیر_سیاوشی
#سالروز_ولادت🌷
🕊🕊
#خاطرات_شهید
●درد و رنج مردم اذیتش میڪرد،
هرگز بی تفاوت نبود همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا...
●به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از #شهادتش،ڪسی خبر نداشت اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثرومتندترین افراد میشد؛ ولی همین ڪه #انقلاب شد، مغـازه اش را ڪرد تعاونی وحــدت اسلامـی از جیبش میگذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد...
●خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر صلوات...
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی🌷
🕊🕊