✍[زنی بود به نام حُسنیه که از عشیرهی ما بود. زنی تقریبا ۵۰ ساله که ظاهراً مرض سل داشت. همه او را رها کرده بودند. پدرم رفت و او را به پشت خود کرد و آورد خانهی ما. چهارسال مادرم از او پذیرایی میکرد تا حسینیه از دنیا رفت. هرگز ندیدم مادرم یا پدرم در این مورد بگومگویی داشته باشند.]
📚منبع: #از_چيزى_نمیترسیدم زندگینامه خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
تصویر: #شهید_قاسم_سلیمانی (سمت چپ) و مرحوم مادر گرامی ایشان (سمت راست)
✍[زنی بود به نام حُسنیه که از عشیرهی ما بود. زنی تقریبا ۵۰ ساله که ظاهراً مرض سل داشت. همه او را رها کرده بودند. پدرم رفت و او را به پشت خود کرد و آورد خانهی ما. چهارسال مادرم از او پذیرایی میکرد تا حسینیه از دنیا رفت. هرگز ندیدم مادرم یا پدرم در این مورد بگومگویی داشته باشند.]
📚منبع: #از_چيزى_نمیترسیدم زندگینامه خودنوشت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
تصویر: #شهید_قاسم_سلیمانی (سمت چپ) و مرحوم مادر گرامی ایشان (سمت راست)