بخش اول
#زندگینامه #شهید_مهدی_محسن_رعد
یک خواهش برادرانه،
#وصیت من به #دخترانی که عکس هایشان را
در شبکه های اجتماعی میگذارند این است
که این کار شما باعث می شود
امام زمان خون گریه کند!
بعد از اینکه وصیت و خواهشم را
شنیدید به آن عمل کنید زیرا ما
میرویم تا از شرف و ابروی شما
#زنان دفاع کنیم
مانند #حضرت_زهرا " سلام الله علیها" باشید-
#شهید_لبنانی
#حافظ_پنج_جزء_قرآن_کریم
شهدا را باذکرصلوات یادکنیم
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃قصه از آنجایی شروع شد که مادری #زرتشتی به آغوش اسلام پناه آورد و خود پناهِ این #انقلاب شد؛ انقلابی که نیاز به سرباز داشت و مادر تازه #مسلمان شده ی قصه ی ما، بهترینش را پیشکش کرد.
🍃امروز، باید از جسارت مادر #محمود بگویم تا مبادا فراموش کنیم محمود نام ها در چه دامنی پرورش یافته اند؛ مبادا از یاد ببریم دل بریدن مادرانی را که فرزندان را فدایی من و شما کرده اند...
🍃حرف های #مادر محمود را که میشنوی، دم به دم از پسرش می گوید. دلم قرص میشود همانجایی که به نقل از محمود با قاطعیت میگوید: "ما از #ابوذر هم میتوانیم بهتر باشیم. ایمان ده درجه دارد و میتوانیم به عالی ترین درجات آن برسیم. به #سلمان برسیم."
🍃با ادامه ی حرف های مادر، دیگر جای بهت و تعجبی برایم نمیماند! برایمان تعریف میکرد از ختم #واقعه ای که گرفته بود؛ به این نیت که اگر قرار است جوانش شهید شود قسمتش روز #عاشورا باشد و اشک های مادر هم نذر بی مادریِ حسین(ع)...
🍃روز عاشورا که شده بود، مادر دست به دعا برداشته بود و برای قابل نشدن خودش گلایه میکرد... از آن سو محمود، برای اقامه نماز ظهر عاشورا به تبعیت از #اربابش قامت بست؛ #توکل و فراغِ بالِ او بود که ترس را از دیگر همرزمان گرفت. بعد نماز، همه خیال برخاستن داشتند اما محمود تسبیحات #حضرت_زهرا را زمزمه میکرد و می گفت: "امروز باید کار را یکسره کنیم..." سرانجام دعاهای مادر محمود، جسم بی جان و شهید او بود که روز عاشورا از سومار پر گرفت...
✍️نویسنده : #اسماء_همت
🥀به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمود_اخلاقی
📅تاریخ تولد : ۲ آبان ۱۳۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای کرمان
🕊محل شهادت : سومار
⭕️توهین عجیب اسنپ به #حضرت_زهرا (س) در شب #فاطمیه
✍ مسئولین اسنپ باید توضیح کامل بابت این هتاکی بدهد!
#خاکریزخاطرات ۹۵
🔸عملیاتِ جرّاحی با رمز یا زهرا سلام الله علیها
#متن_خاطره|چشمش آسیب دیده بود. دکترها گفتند: محمد بیناییاش رو از دست داده ، دیگه نمیشه کاریکرد و جراحی هم بیفایده است. اما محمد اصرار میکرد که شما عمل کنید وکاری به نتیجهاش نداشته باشید ، محمد این رو هم به دکترها گفت که فقط با ذکر یا زهرا(س) عمل رو شروع کنند. بعد از عمل دکترها از نتیجهی جراحی حیرت زده شدند. عملِ جراحی موفقیتآمیز بود با رمز یا زهرا(س)
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید محمد اسلامینسب
📚منبع:کتاب رواقخونیسنگر، صفحه ۶۶
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#حضرت_زهرا #عنایت_اهل_بیت #توسل #شهیداسلامینسب #فاطمیه #شهدای_فارس #خاکریز_خاطرات
#خاکریزخاطرات ۹۹
🔸بابایِ فاطمه گمنام شد...
#متن_خاطره|همهی زندگیاش با حضـرت زهرا(س) پیوند خورده بود. وقتی ازدواج کرد، مهریهی همسرش شد مهریه ی حضرت زهرا(س)... حمزهعلی دو تا آرزو توی زندگی داشت: اول اینکه خدا بهش یک دختر بده ، تا اسمش رو بذاره فاطمه. دوم اینکه وقتی شهید شد، گمنام بمونه مثلِ حضرت زهرا(س)... هر دو تا آرزوهاش مستجاب شد و بابایِ فاطمه گمنام موند...
👤خاطرهای از زندگی شهید حمزهعلی احسانی
📚منبع: کتاب خط عاشقی۲ ، صفحه ۱۵
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیداحسانی #انس_با_اهلبیت #حضرت_زهرا #آرزو #تربیت_فرزند #ازدواج_آسان #شهدای_اصفهان #گمنام #خاکریز_خاطرات
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتشهید
🎥 مدافعحرمی که مثل حضرت زهرا(س) شهید شد و لحظهی جان دادن، امام رضا (ع) رو بر بالینِ خود دید...
روایتی کوتاه و زیبا از زندگی و عروجِ شهید فرامرزی
🔸 ۳۰ آذر؛ سالگرد شهادت پاسدار مدافعحرم، شهید محسن فرامرزی گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدفرامرزی #امام_رضا #حضرت_زهرا #شهدای_تهران #شهدای_مدافعحرم
22.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری
🎥 شهیدی اصفهانی؛ که حضرت زهرا(س) زیارت او را همانند زیارت امام حسین(ع) در کربلا میداند
این یکی از عجیبترین روایتگریهای شهداست؛ که میشنوید
#حجتالاسلام_موسویزاده
🔸 ۲دیماه؛ سالروز شهادت رضا رضائیان گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدرضائیان #حضرت_زهرا #شهدای_اصفهان #امام_حسین #کربلا #حضرت_زینب
#چندخاطره
🔸دو عنایتِ ویژه حضرت زهرا سلاماللهعلیها به شهید سید مجتبی نواب صفوی
🌼 #ماجرای_تولد|سیدمجتبی رو باردار بودم. یه شب خواب دیدم نوری تمام فضای خونه رو فرا گرفت. بانویی وسط نور ایستاده بود و صداش توی گوشم پیچید که میگفت: «من فضه خادم حضرت زهرا (س) هستم. از طرف ایشان هدیهای برای شما آوردهام». بهم یه بُرد یمانی و یه خوشه انگور که سه حبّهی درشت و زیبا داشت، داد. (گویا خوشه انگور خود سید مجتبی بود؛ که در زمان شهادت سه فرزند دختر به نامهای فاطمه، زهرا و صدیقه داشت) یک ماه بعد از این خواب سیدمجتبی بدنیا اومد.
🌼 #خوابهای_دایه|مادر سیدمجتبی بیماریِ سختی گرفت. به همین خاطر سید رو به دایهای دادند و قرار شد هفتهای یکبار بچه رو به دیدن مادرش بیاره... اما دایه سه شب بود که یک خواب عجیب میدید. خودش میگه: خواب دیدم صدای گریهی سیدمجتبی میاد. تا وارد اتاق شدم که آرومش کنم، دیدم خانمی سیدمجتبی رو بغل کرده و دو خانم دیگه هم همراهش هستند. گفتم: خانم! بچه رو به من بدین تا آرومش کنم؛ من دایهاش هستم... یهو یکی از خانمها با نارحتی نگاهم کرد و گفت: تو نباید بچهی ما رو نگه داری! زود ایشون رو به مادرش برگردون... بعد از این خواب که سه شب تکرار شد؛ سیدمجتبی رو پیش مادرش بردم و گفتم: ظاهراً اجدادش راضی نیستند که پیشِ من بمونه... از همون اول اهلبیت (ع) هوایش رو داشتند.
📚 منبع: کتاب سیدمجتبی نواب صفوی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید نواب صفوی؛ صفحه ۷و۸
🔸۲۷دیماه؛ سالروز شهادت سید مجتبی نواب صفوی گرامیباد
#شهید_نوابصفوی #شهدای_تهران #عنایت_اهلبیت #حضرت_زهرا #خاکریز_خاطرات
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روايت_مستند
🎥 آخ...آخ...آخ... این فیلم رو ببین...
وقتی یداللهِ لشکر بههم ریخت...
🔸یکمبهمن؛ سالروز عروجِ سردار شهید یدالله کلهر گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدکلهر #شهادت #شهدای_تهران #حضرت_زهرا #شهیدمیثمی #شهیدمیررضی #خاکریز_خاطرات
#یک_خاطره
🔸 چرا به شهید سامانلو فاتحِ نُبل و الزهرا میگویند؟!
#متنخاطره| بعد از شهادت پسرم؛ وقتی از طرفِ سپاه به دیدن ما اومدند، عکسی رو از سعید کنار عکس شهید جهان آرا چاپ کرده، و پسرم رو فاتحِ نبل و الزهرا نامیده بودند. من ناراحت شدم و پرسیدم: مگه فقط پسر من بوده؟ گفتند: ما با اعتقاد اینکار رو کردیم؛ شهید جهانآرا هم تنها نبود، اما ایمان عجیبی داشت که فاتح شد. بعد تعریف کردند و گفتند:
"شهر نبل و الزهرا(س) توی محاصره بود. اما نیرو برای عملیات کم داشتیم. از طرفی این شهر شیعهنشین چهار سال تحت بدترین محاصره، ۵۰۰۰ شهید داده بودند، و نمیشد بیش از این عملیات رو به تاخیر انداخت. همون موقع سعید اجازه خواست نظرش رو بده. همانطور که سرش رو انداخته بود پایین، گفت: من ۱۴۰ تا نیرو نمیخوام، اگه بشه ۱۰ تا نیرو هم بهم برسونید میرم واسه عملیات... گفتیم: سعید! اینها مثلِ مور و ملخ میریزند؛ بررسی کردی؟! برنامه ی اطلاعاتی رو مرور کردی؟! سعید جواب داد: بله! همه رو بررسی و مطالعه کردم... بحث شروع شد و گفتند این کار عاقلانه و شدنی نیست. سعید گفت: شهر به نام خانم فاطمه زهرا (س) است، رمز عملیات به نام خانم فاطمه زهرا (س) است، (و اشاره می کند به اتیکت روی سینهاش) این اتیکت روی سینه هم به نام خانم فاطمه زهرا (س) است. شهر رو خانم آزاد میکنه...
همینطور هم شد و سعید با کمترین نیرو فاتح نبل و الزهرا شد."
📚 منبع: کتاب " فقط بخاطر خدا" صفحه ۱۶
__________________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_سامانلو #رشادت #شهدای_قم #شهدای_مدافعحرم #توسل #حضرت_زهرا
#یک_خاطره
🔸گفتگوی دلربایِ شهید سجودی و همسرش؛ پای سفرهی شام آخر
#متنخاطره|آخرین شام رو که داشتیم با هم میخوردیم، سر سفره ازم پرسید: اگه شهید بشم، چکار میکنی؟ گفتم: منم مثل بقیه همسران شهدا، مگه اونا چی کار میکنن؟ خدا به هممون صبر میده... گفت: امکانش هست مثل فاطمه زهرا سلام الله علیها مفقود بشم و جنازم برنگرده؟ خندیدم و گفتم: اینجوری اجرش بیشتره، خدا یه ثوابی هم واسه چشم انتظاریمون مینویسه...
👤خاطرهای از زندگی شهید جاویدالاثر یوسف سجودی
📚 کنگرهی ملی شهدای مازندران؛ به روایت همسر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
___________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_سجودی #عاشقانه_شهدا #خانواده #شهدای_مازندران #حضرت_زهرا #شهدای_جاویدالاثر #شهیدسجودی #خاکریز_خاطرات
💢#خاکریزخاطرات ۱۷۷
🔸شهیدی که اهلبیت علیهمالسلام خبر شهادتش را برای مادرش آوردند...
#متن_خاطره|حمزه متولد مونترالِ کانادا بود؛ و برادرزادهیِ همسرِ سید حسن نصرالله... مادرش میگه: مخالفِ رفتنش به سوریه بودم، اما هر کاری کردم نتونستم منصرفش کنم... خلاصه حمزه رفت و توی سوریه به شهادت رسید. چند نفر از فرماندهانِ حزبالله رفتند تا خبر شهادت رو به مادرش بدهند؛ اما وقتی به منزل شهید رسیدند، با تعجب دیدند که به در و دیوار خونه سیاهی زده شده؛ از نوع برخوردِ مادر هم معلوم بود که از شهادت پسرش خبر داره. مادرِ حمزه وقتی تعجب فرماندهان رو دید؛ گفت: دیشب خوابِ پنجتنِ آلعبا (ع) رو دیدم که به منزلم اومدند و فرمودند: فرزندت در راه ما اهلبیت (ع) به شهادت رسیده و فردا خبرش رو برات میارن...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید حمزه علییاسین
📚منبع: کتاب مدافعانحرم “ گروه شهید ابراهیم هادی” صفحه ۱۵۰
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهید_علییاسین #شهدای_لبنان #شهدای_حزبالله #رویای_صادقه #اهلبیت #امام_حسین #حضرت_زهرا #پیامبر #امام_علی #امام_حسن #شهدای_مدافعحرم #مزار_روضهالشهیدین