شب جمعه ؛
رحمةالله به عشاق اباعبدالله
۱۶ سال داشت ؛
آرپیجیزن گردان بود
در عملیات بدر شرقِ دجله
نبردی عاشورایی کرد
و سرش را هدیه به خدا کرد..!
در وصیتنامه اش آورده:
« خدایا شاهد باش
که از تمامی مظاهر مادی
بریده ام تا به تو پیوستم ،
میخواهم شهید بشوم تا خونم
گواهی دهد که رهرو راه علی(ع)
و حسین (ع) بودهام ...»
شهادت : ۱۳٦۳/۱۲/۲٤
مزار: گلزار شهدای قزوین
#بسیجی_نوجوان
#لشکر۱۷_علیبنابیطالب
#شهید_نصرالله_هادیزاده_صفاری
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین
شب جمعه ؛
رحمةالله به عشاق اباعبدالله
در وصیتنامهاش نوشته بود:
"خدایا من خجالت میکشم
در روز قیامت سرور شهیدان ؛
بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم"
در جریان عملیات رمضان مفقود شد!
نه در لیست شهدا بود و نه مجروحان!
خبر پیچید، هرکسی برایش حرفی درآورد.
حرفها از فرار از جنگ و اسارت شروع شد
تا رسید به پناهنده شدن به عراق!
معمّای مفقود شدنش ۳۵ روزه شده بود
که خبر دادند جنازهاش پیدا شده است
جنازهای که فقط یک کتف و سر بود!
۳۵ روز گذشته بود اما در آن اوج گرما
و رطوبت هوا صورتش سالم مانده بود!
او عارفی بود که خجالت زدهی
امام حسین (ع) نشد ولی با پیکرش
خیلیها را خجالت زده کرد...
#شهید_سردار_حمید_عارف
#فرمانده_گردان۹۹۰_تیپ۳۳المهدی
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین
شب جمعه ؛
رحمةالله به عشاق اباعبدالله
به یاد فرمانده عاشورایی لشکر عاشورا
همرزمش درباره او نقل میکند:
روزهای آخر با هم در یک سنگر بودیم
او همواره با خود زمزمهای می کرد
ولی من چیزی از آن متوجه نمیشدم
یکروز از او پرسیدم چه زمزمه میکنی؟
برای من هم بگو ، گفت: شعری در ذهنم
حک شده است که آنرا می خوانم:
«عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
منم دوست دارم مثل امام حسین(ع)
سر خود را به خدا تقدیم کنم »
چنین هم شد! هنگام شهادت
سرش را در راه دوست تقدیم کرد
و پیکرش بدون سر در قبر گذاشته شد!
#شهید_رضا_وفاییاقدم
#شهادت_جزیزهمجنون۱۳۶۴
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین
میخواهم امامحسین(ع)
شفیع من باشد ...
فرزند آقاحسینعلی و ربابهخانم ۲۹ تیرماه ۱۳۴۸ در شهرستان ری به دنیا آمد. او تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مدتی کارگر و فروشنده دورهگرد بود. سپس تعمیرکار خودرو شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. و در ۱۱ مردادماه ۱۳۶۷ با سِمتِ تک تیرانداز در پاسگاه زید عراق براثر اصابت گلوله توپ و سوختگی به درجه رفیع شهادت رسید.
✍ فرازی از وصیتنامه :
یا الله خودت میدانی که از بچگی عاشق حسین بودم و زندگیام را وقف حسین کردم و هر موقع که از حسین نامی به میان میآید بیاختیار به گریه میافتم و الان هم که در جبهه هستم صبح را به یادِ اباعبدالله شروع میکنم و شبها را در اینجا به یاد اباعبدالله به صبح میرسانم.
خدایا؛ از همینجا آقا اباعبداللهالحسین(ع) شفاعتام را بکند و چون بدون شفاعت او نمیتوانم پیش دوستان شهیدم بروم...
#شهید_مجید_پازوکی
#کربلا_نایبالزیاره_باشیم
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین
میخواهم امامحسین(ع)
شفیع من باشد ...
فرزند آقاحسینعلی و ربابهخانم ۲۹ تیرماه ۱۳۴۸ در شهرستان ری به دنیا آمد. او تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مدتی کارگر و فروشنده دورهگرد بود. سپس تعمیرکار خودرو شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. و در ۱۱ مردادماه ۱۳۶۷ با سِمتِ تک تیرانداز در پاسگاه زید عراق براثر اصابت گلوله توپ و سوختگی به درجه رفیع شهادت رسید.
✍ فرازی از وصیتنامه :
یا الله خودت میدانی که از بچگی عاشق حسین بودم و زندگیام را وقف حسین کردم و هر موقع که از حسین نامی به میان میآید بیاختیار به گریه میافتم و الان هم که در جبهه هستم صبح را به یادِ اباعبدالله شروع میکنم و شبها را در اینجا به یاد اباعبدالله به صبح میرسانم.
خدایا؛ از همینجا آقا اباعبداللهالحسین(ع) شفاعتام را بکند و چون بدون شفاعت او نمیتوانم پیش دوستان شهیدم بروم...
#شهید_مجید_پازوکی
#کربلا_نایبالزیاره_باشیم
#روحش_شاد_با_ذکر_یاحسین