eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
. #سیدعلی_اکبر_ابوترابی#سیدآزادگان#آزادگان#ابوترابی#پیاده_روی_مشهد#علی_اکبر_ابوترابی#علمای_قزوین#فرزند_ابوتراب#لبیک_یا_رضا
. #سیدعلی_اکبر_ابوترابی#سیدآزادگان#آزادگان#ابوترابی#پیاده_روی_مشهد#علی_اکبر_ابوترابی#علمای_قزوین#فرزند_ابوتراب#لبیک_یا_رضا
۱۲ خرداد سالروز درگذشت سید آزادگان حجت الاسلام علی اکبر ابوترابی شهید چمران، در زمانی که تصور شهادت مرحوم ابوترابی می رفت، درباره ایشان چنین گفتند: «شهید ابوترابی، عارف شیدایی بود که راز و نیازهای عاشقانه اش با خدای بزرگ در نیمه های شب، دل عشاق عالم را آب می کرد. آن قدر آرام و مطمئن بود که گویی از عمق اقیانوس برآمده است. آن چنان ساکت، همچون آسمان که در شب های پاک پر ستاره، در دل شب زنده داران غوغا به پا می کند، اما در عین حال رزمنده ای بود که در صحنه نبرد توفان به پا می کرد. فریاد خشمش زهره را آب می نمود. از شیر جسورتر بود و اراده اش پولاد را خجل می کرد. از هیچ مأموریتی روی بر نمی گرداند ودر مقابل هیچ دشمنی عاجز نمی شد». ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
⭕️ ماجرای عهد مرحوم ابوترابی با امام رضا (ع) 🔹️ سید علی اکبر ابوترابی : وقتی در دوره جوانی تحصیلات دبیرستان را تمام کردم، پدرمان گفت: «از تو می خواهم درس حوزه را شروع کنی.» □ به زیارت امام رضا(ع) رفتم و برای شروع درس حوزه در عهد و پیمانی گفتم: «ای امام رضا! من در این جا تعهد می‌دهم که زندگی خودم را وقف شما و راه و آیین شما کنم. در مقابل از شما یک خواسته دارم و آن این که در شداید و سختی‌ها و تنگنای زندگی من را رها نکنی.» □ طلبه شدم و ازدواج کردم. □ یک شب، شخصی در خانه ما را زد و با حالتی مضطرب گفت: «من در تهران دچار مشکلی شده‌ام و به ۱۰۰۰ تومان پول نیاز دارم.» □ با وجود این که تمام دارایی من پنج تومان بود، اما نخواستم دست رد به سینه او بزنم و تا فردا برای کمک به او مهلت گرفتم. □ هنگام سحر به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و گفتم: «یا فاطمۀ معصومه! من به برادر بزگوارت تعهدی سپردم و خواسته اجابت بشود و یک مضطر را از تنگنا نجات بدهی.» □ در حرم یک نفر یک پاکت به من داد و گفت: «آقای ابوترابی این پاکت مال شماست» سریع رفت و حتی مهلت نداد تشکر بکنم. □ پاکت را باز کردم. دیدم هزار تومان پول آن گذاشته شده که به آن نیازمندی که قول دادم رسید. ■ ابوترابی میگوید: باید در عرض ادب کردن به پیشگاه مقدس معصومین (ع) با دنیایی دلگرمی و اطمینان پیش برویم. «اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی» من شهادت می‌دهم که شما من را می‌بینید وصدایم را می‌شنوید. □ آنها جواب ما را درحدی که شایستگی ولیاقت ماست،به ما بر می‌گردانند.