رفتم ثبت نام کنم
گفتند سنّت کم است
کمی فکر کردم ...
آمدم خانه ...
شناسنامه خواهرم را برداشتم
"هـ" سعیده را پاک کردم شد سعید
این بار ایراد نگرفتند ؛
از آن به بعد دو تا "سعید"
تویِ خانه داشتیم....
#نوجوانان
#سیزده_سالهها
#اعزام_به_جبهه
رفتم ثبت نام کنم
گفتند سنّت کم است
کمی فکر کردم ...
آمدم خانه ...
شناسنامه خواهرم را برداشتم
"هـ" سعیده را پاک کردم شد سعید
این بار ایراد نگرفتند ؛
از آن به بعد دو تا "سعید"
تویِ خانه داشتیم....
#نوجوانان
#سیزده_سالهها
#اعزام_به_جبهه
مسئول ثبت نام به قد و قواره پسر
نگاهی انداخت و پرسید: کلاس چندمی؟
پسرک جواب داد: دوم راهنمایی
مسئول ثبتنام خندید و گفت: "چیه!
میخوای از درس خوندن فرار کنی؟"
او ساکی که همراه داشت را
روی میز گذاشت و کتابهای درسیاش
را بیرون آورد و آرام گفت:
"نه کتابامم با خودم می بَرم
که تو جبهه درس هم بخونم"
بعد کارنامهاش را نشان داد
پُر بود از نمرات خوووب....
#نوجوانان
#سیزده_سالهها
#دفاع_مقدس