#ڪلام_شهید :
به همه دوستان
توصیه می نمـایم
ڪہ راه " شهـدا " را
سرلوحه کار و حرکت خود
قرار دهند ، چرا ڪہ راه آنان
راه خدا ، ائمه و امام (ره) است
#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_علیرضـا_قلی_پور
#سالروز_شهادت
#ستارههای_زینبی
علیرضا شبها توی سوریه نمازشب میخوند . اولین نفری بود که بلندمیشد اذان میگفت و نماز جماعت برگزارمیکرد ...
استادقرآنمون بود و شبا میگفت : بیایین سورهٔ ذاریات بخونیم. بررسی کردم دیدم امام صادق(ع) فرمودند هرکس سورهٔ ذاریات را قرائت نملید چراغی درخشان موجب نورانیت او در قبرمیشود.
نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به فاطمه و ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم...
#شهید_علیرضا_قلی_پور🌷
#سالروز_ولادت
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش می زد.بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین،من میرم به فاطمه و ریحانه «دختر شش ساله و هشت ماهه اش » زنگ میزنم...
✍جمعه ظهر (6 آذر 94 ) توی سنگر بودیم. اگر ایستاده نماز می خوندیم دشمن ما رو میزد.علیرضا نمازش رو بصورت نشسته توی سنگر ما خوند. ده الی بیست دقیقه بعد از نماز ظهر بود که تیر خورد بالای چشم چپش، با اینکه کلاه سرش بود تیر از کلاه رد شد و پیشونی اش رو شکافت... سریع سوار ماشینش کردیم ، هنوز نبضش میزد و داشت خس خس می کرد. توسل کردیم به حضرت زهرا ، اما علیرضا انتخاب شده بود و فدای زینب سلام الله علیها شد...
وقتی می خواستیم دفنش کنیم انگار به خواب رفته بود. آرامش توی چهره اش موج میزد...
راوے : دوست شهید
#شهید_علیرضا_قلی_پور🌷
#یاد_شهدا_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3