eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
سخن شهید: "راه را که انتخاب کردی دیگر مال خودت نیستی اگر قرار است درد بکشی، بکش ولی آه و ناله نکن اگر آه و ناله کردی متعلق به دردی نه راه... متولد: ۱۳۳۶ کرمان شهادت: ۱۳۶۲ عملیات والفجر۳ مهــــران مزار: گلزار شهدای کـــرمان
عجب رمزی است؛ (س) که هر رزمنده را دیدم، شکسته سینه و بازو و زخمی کرده پهلو را ... ما بی خیال؛ نمی شویم ... (س)
ما از آن یوسف به بویی قانعیم، ای باد صبح بوی پیراهن چو آوردی، زِ اندامش مگو پ.ن: در گوشه ای از موزه دفاع مقدس در كرمان پیراهن از رزمندگان سرافراز انقلاب و شهدای دفاع مقدس دیده می‌شود... شهید بزرگواری که توسط عمال رژیم پهلوی به اعدام محکوم شده بود در روز اجرای حکم یعنی ۱۲ بهمن سال۱۳۵۷ به همت مردم انقلابی آزاد شد و سرانجام عاشقانه در به شهادت رسید و پیکر پاکش گردید. سالها بعد هنگامی که به همت گمنامان پیدا گردید پیراهنش که تن بیقرار او را در بر گرفته بود سالم از زیر خاک بیرون آمد و اکنون باعث نورانیت این موزه است....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅شهادت با لب تشنه كنار آب 🔹برادری داشتیم به نام علی ماهانی. خیلی آدم مقدسی بود. خیلی مقدس بود. او زخم بدنش را كه دستش مجروح بود و پایش هم شبیه دستش بود همیشه به نوعی مخفی می‌كرد كه تظاهر به این زخم نكرده باشد. این زخم را طوری نمایان نكند كه نمایش داده بشود. این خیلی حرف است. خیلی خودسازی بزرگی می‌خواهد. اینها حرف‌های عادی نیست. ♦️آن وقت این علی ماهانی در عملیات والفجر ۳ در میدان مین ماند. میدان مین والفجر ۳ خیلی میدان بزرگی بود. شاید جزو پرتراكم ترین میدان‌ها و موانع جنگ، همین منطقه والفجر ۳ و كربلای یك بود. حتی در بعضی ابعاد از شلمچه هم بیشتر بود. 🔸خب علی ماهانی را می‌شناختند. شناخته شده بود. آمدند به مجروحان توی معبر آب بدهند. با آن تانكر آبی كه همراه‌شان بود. اول به سمت علی ماهانی رفتند به او آب بدهند. نخورد. گفت به فلانی بدهید. دادند. باز آمدند، گفت به فلانی بدهید. به مجروحان همه دادند. آب بود، ولی وقتی برگشتند او تشنه به شهادت رسیده بود.
یک‌بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی‌سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می‌شدم، نیم‌خیز هم که شده از جا بلند می‌شد. اگر بیست بار هم می‌رفتم و می‌آمدم، بلند می‌شد. می‌گفتم: علی‌جان! مگه غریبه هستم؟! چرا به خودت زحمت می‌دی؟! می‌‌گفت «احترام به والدین، دستور خداست.» یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشُسته گوشه‌ حیاطه، همه را شُسته بود و انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست، چطوری این‌همه لباس را شستی؟! گفت «اگه دو دست هم نداشتم، بازهم وجدانم قبول نمی‌کرد من اینجا باشم و شما زحمت شستن لباس‌ها را بکشی» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهادت با لب تشنه كنار آب... در عملیات والفجر ۳ در میدان مین ماند میدان مین والفجر ۳ خیلی میدان بزرگی بود و شاید جزء پرتراكم ترین میدان‌ها و موانع جنگ همین منطقه والفجر۳ و كربلای۱ بود حتی در بعضی ابعاد از شلمچه هم بیشتر بود. آمدند به مجروحان توی معبر آب بدهند با آن تانكر آبی كه همراه‌شان بود اول به سمت علی ماهانی رفتند چون فردی شناخته شده بود. نخورد گفت به فلانی بدهید دادند ... باز آمدند گفت به فلانی بدهید به مجروحان همه دادند آب بود ولی وقتی برگشتند او تشنه به شهادت رسیده بود. ✍🏻شهدای ما اقتدا کردند به لب های تشنه‌ی سقای کربلا ابالفضل عباس یاد کردند از امام شهید عطشان حسین علیه السلام، که آب، مهریه‌ی مادرش فاطمه بود و او محروم از نوشیدنش "لایوم کیومک یااباعبدالله"