💢#خاکریزخاطرات ۳۳
🔸شهدا در شرایط تحریم اقتصادی چگونه زندگی کردند؟
#متن_خاطره|یه روز خونهی ما دعوت بودند. برای ناهار دو نوع غذا درست کرده بودیم. سید احمد تا متوجه شد، سریع ما رو صدا کرد و گفت: «مگه شما نمیدونید که زمانِ تحریمِ اقتصادی است؟ اگه دوباره دو نوع غـذا درست کنید، من نخواهم خورد.»
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید سید احمد رحیمی
📚منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران خراسان
🇮🇷 ۲۴فروردین؛ سالگرد شهادت سردار شهید دکتر سیداحمد رحیمی گرامیباد
🔰
#مسئول #تحریم_اقتصادی #شهیدرحیمی #شهدای_خراسانجنوبی #قناعت #سادهزیستی
#خاکریزخاطرات ۱۰۶
🔸عبدالرحمن؛ تکخور نبود...
#متن_خاطره|اوایلِ انقلاب که کشورمون توی تحریم اقتصادی بود، یکی از همسایهها برامون دو تا کیسه آرد آورد. عبدالرحمن اون زمان دوازده سال داشت. ظهر که اومد خونه؛ تا کیسه های آرد رو دید، گفت: این کیسهها از کجا اومده؟ گفتم: همسایه برامون آورده؛ از همین مغازهی نزدیکِ خونه گرفته... سریع گاری دستی رو آورد و یکی از کیسهها رو گذاشت داخلش. گفتم: کیسه رو کجا میبری؟ گفت: توی خونهی ما دو تا کیسه آرد باشه و بعضیا آرد نداشته باشند؟ این رو میبرم به همون مغازه، تا کسانی که آرد ندارن؛ بروند و بخرند.
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید عبدالرحمن رحمانیان
📚 منبع: کتاب “خروشان مثل اروند” به نقل از مادر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] باکیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
🔸 سوم دیماه؛ سالروز شهادت شهید عبدالرحمن رحمانیان گرامیباد
_____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدرحمانیان #احتکار #تحریم #همسایهداری #خاکریز_خاطرات #شهدای_فارس #اسراف #قناعت #کمک_به_دیگران #بیتفاوت_نبودن
#حتما_حتما_بخونید
#عاشقانه
سلام
دو تا خاطره از زندگیِ سردار شهید یوسف سجودی مینویسم ، یکیاش مخصوصِ خانومهاست و یکیاش مخصوصِ آقایون...
.
🌼 #خاطره_ی_شهید_ویژه_خانومها:
همسر شهید میگه: زندگیمون با کمکخرجِ پدرش و درآمدِ ناچیزِ حوزه به سختی میگذشت. یه شب نان هم برا خوردن نداشتیم. بهش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغِ کارهایم... وقتی برگشتم ، دیدم یوسف نشسته پایِ سفره... داشت گوشههایِ خشک و دور ریزِ نان رو که از چند روز پیش مونده بود، میخورد... بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شامِ امشب...
.
✍ #خانوما_دقت_کنین:
از همسر این شهید یاد بگیرین و چیزی رو نخواین که میدونین همسرتون توانِ مهیا کردنش رو نداره ، لطفاً با پایین آوردنِ سطح توقعاتتون کاری کنین که مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون آرامش داشته باشه...
■□■□■□■□■□■□■□■□■□
🧔♂ #خاطره_ی_شهید_ویژه_آقایون:
یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم... مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار میرفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آبپزش میکردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف میخندید و میگفت: فدای سرت خانوم!
.
✍ #آقایون_دقت_کنید:
همسرتون با عشق براتون غذا می پزه و توی خونه زحمت میکشه. اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدین ، نباید به روش بیارین. یادمون نره که گاهی یه تشکر کردن ،کلِ خستگی رو از تن همسرمون خارج میکنه... #شهدایی_زندگی_کنیم_تا_طعم_خوشبختی_رو_بچشیم
📚منبع خاطرات: مجموعه طلایهداران جبههی حق ۷ ( کتاب شهید یوسف سجودی)
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهید_سجودی #همسرداری_شهدا #قناعت #عزتمندی #شهیدسجودی #شهدای_مازندران #خاکریز_خاطرات