#شهید_علــی_کنعانـی
وقتی تصمیــــم به رفتــن گرفت من سعی کردم مانع او شوم، اما قبول نکرد. گفتم حداقل صبر کن و مدتی دیگر برو، چون قرار بود تا مـدت کوتاهـــــی دیگر فرزند دوممان به دنیـا بیاید؛ اما علی به هیچ وجه کوتاه نیامد و حرفهایی به من زد که هر منطق و استدلالی در مقابل آن رنگ میباخت.
به من گفت #واقعــهی_عاشـــــورا را فراموش نکن که خیلیها بهانهها آوردند و زمانـــــی که بـــاید شتـــــاب میکردند وظیفهی خود را به بعد موکـول کردند و گفتند بعدا اقــــدام میکنیم اما آنها بعداً هرگز فرصت پیوستن به #قافلهی_کربلا را پیدا نکردند؛ در واقع همین بهـــــانهها زمین گیرشان کرد.
راوی: همسر شهید
#شهید_مدافع_حرم