eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید کجباف متولد تیرماه 1340 در شهرستان شوشتر است، او پس از گذراندن تحصیلات تا دوره دیپلم در سال 1359 عازم خدمت مقدس سربازی شد. حاج هادی در ابتدای دفاع مقدس در محاصره شهر سوسنگرد یا زیرکی می‌تواند از طریق کانال‌های اطراف شهر با لباس عربی از مهلکه خارج شود و سپس با بازگشت به جبهه‌ها در تیرماه سال 1360 در جبهه بستان دچار مجروحیت شد. همرزمان درباره نحوه مجروحیتش می‌گویند، شهید کجباف به همراه یکی از دوستانش پشت خاکریز موضع گرفته بودند که نیروهای بعثی آنها را شناسایی و به سمتشان تیراندازی کردند. در این تیراندازی‌ها ترکش‌هایی به شکم، بازو، لگن، ساق پا و نزدیک نخاع شهید کجباف برخورد می‌کند. ترکشی که نزدیک نخاع شهید برخورد کرده بود تا آخرین لحظه زندگی شهید را همراهی کرد چرا که اصابت ترکش در نقطه‌ای حساس از بدن وی سبب افزایش احتمال فلج ایشان پس از عمل جراحی شده بود. شهید کجباف پس از مجروحیت در جنگ تحمیلی یکی دوماه بیشتر در خانه استراحت نکرد و پس از آن برای شرکت در آزمون معلمی به تهران رفت، پس از قبولی در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، برای استخدام از وی کارت پایان خدمت می‌خواهند و به همین دلیل شهید به شوشتر بازگشت تا کارت پایان خدمت خود را برای استخدام بیاورد. خانواده وی در انتظار بازگشت وی بودند اما شهید کجباف طاقت دوری از جبهه‌ها را نداشت و این سبب شد که دوباره عازم جبهه‌های جنوب شود، شهید هنگامی که خانواده‌اش به او می‌گویند حالت مساعد نیست و بهتر است بمانی در پاسخشان می‌گوید در بخش فرهنگی جبهه مشغول می‌شوم. دیدن تصاویر رزمندگان در جبهه‌های مختلف و درگیری آنها با تکفیری ها سبب سخت شدن شرایط برای وی شد، شهریور 93 در عملیاتی که داشتند هدف تک تیرانداز داعشی قرار می‌گیرد اما باز هم بهانه‌ای نمی‌شود تا شهید کجباف دست از مبارزه با تکفیری‌ها دست بردارد. بعد از عمل دومش 17 روز بیشتر طول نکشید و دوباره به کارزار مبارزه با تکفیری ها بازگشت. سر انجام شهید کجباف ساعت 12 ظهر 31 فروردین ماه امسال هدف تک تیرانداز داعشی قرار گرفت و به دیدار محبوب شتافت. پیکر شهید کجباف پس از 50 روز از شهادتش که در مناطق تحت سیطره گروه‌های تروریستی بود, به میهن اسلامی بازگشت و مردم اهواز و شوشتر برای وداع با این شهید بزرگوار لحظه شماری می‌کنند. همسر شهید در روزهای ابتدایی که خبر شهادت حاج هادی را شنیده بود و فهمیده بود پیکر شهید در اختیار داعشی‌ها قرار گرفته است با قاطعیتی زینبی گفته بود راضی نیستیم برای بازگشت پیکر شهید یک ریال هزینه شود .
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 و صد امروز برای وقت نداریم از مگو قصه كه ما وقت نداریم با حضرت سرمان گرم گناه است از بهر ملاقات وقت نداریم در تن غیرتمان گوشه نشین است بهر سفر وقت نداریم هر چند كه خوبست بمیریم زیباست ولی حیف كه ما نداریم! 🌷 🌷 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹 🌹 فرزند : عباس : 🗓 1327/08/02 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متاهل شغل : آزاد : 🗓 1360/03/25 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : دارخوین عملیات : فرماندهی کل قوا مزار : 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺 سلام سلام بر جواب سلام برادرم؟؟ دعوت بشی بری خادمی مگه نه بخدا ولی من؟؟ من که نداشتم؟ حالا که شدم چرا بی نتیجه چندبار کنه خودشون برات بپیچن بعد خودشون عوض کنن همه میگن دست شما بوده بابا نگام کنین دستی که برات فقط بیاره آخه دارم میگم نه ؟؟؟؟؟ آره جدیدا شدم خیلی شدم از راهتون شدم از اهدافتون شدم خودمو کردم آه بسه بسمه دلم دستی میخواد که منو بیار شما حتی ببره پیش ┈••✾•🕊🌺🕊•✾••┈
🌹 🌹 فرزند : حسن : 🗓 1332/06/25 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متاهل شغل : ارتشی : 🗓 1360/03/25 🗓 مسئولیت : ارتشی محل : سومار عملیات : خط پدافندی مزار : 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
بايد كه گلی مثل تو پرپر شده باشد تا باد بدين گونه معطر شده باشد ابهر، گلزار شهدا، شهید سیدخلیل امینی شهادت ۲۶ تیر ۱۳۶۱ عملیات رمضان عکاس: سعید حاجی خانی ِ
صد بار لب گشودم و بیرون نریختم خون‌ها که موج میزند از سینه تا لبم .... پدر شهید احمد نفیسی ِ
🔸رهبری در دیدار با آبه گفتند: 🔸«ما در $حسن_نیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم اما در خصوص آنچه از رئیس جمهور نقل کردید، من شخص را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.» ✨💫✨💫✨💫✨💫 🌹🍃🌹🍃 👉 🇮🇷
🔴 کاریکاتور‌♨️ سرنوشت نامه ترامپ!😂😂 ✨💫✨💫✨💫✨💫 🌹🍃🌹🍃 👉 🇮🇷
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 شب است و دوبارہ بخاطرم شرارہ زد هـواے دیدن آن بہ دلم جوانہ زد 🍀 🍀 اساسی ترین مسئله در اسلام است که نصیب هر نمی شود الا این که شود. امشبم پر از نسیم 🌷🌷
مژده‌ی یوسف به کنعان آمده... پیڪر مطهر فرمانده دلاور خراسانی فرمانده گردان رعد تیپ۲۱ امام رضا (؏) بعد از گذشت ۳۶ سال از زمان شهادت در عملیات خیبر در پی اعلام مرکز تحقیقات ژنتیک انسانی، براساس آزمایش DNA شناسایی شد. پیکر سردار شهید «پروانه» در ایام شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) در استان خراسان رضوی تشییع می‌شود که زمان و مکان تشییع متعاقباً اعلام خواهد شد. 💠
⚡ پوستری جالب از سایت رهبرانقلاب با کامنت‌های ترامپ و نتانیاهو در لایو اینستاگرام یک کودک یمنی
#😂😂😂خاطرات_جنگ😂😂 یا اباالفضل ترکیدم!☺️☺️ 📯📯آمبولانس ایستاد روبه‌روی سنگر. بچه‌ها خسته و کوفته یکی‌یکی از داخلش پریدند پایین. اونا به حاج مسلم -پیرمرد مقر- سلام می‌کردند و آن‌طرف‌تر می‌ایستادند. حاج مسلم نگاهشان می‌کرد و می‌گفت: سلام بابا اومدید؟ الهی شکر! همه که پیاده شدند، حاج مسلم چشمش افتاد به کسی که دراز به دراز افتاده بود ته آمبولانس. او را که دید، تند رفت جلو و گفت: بابا این دیگه کیه؟ شجاعی گفت: بابامسلم، اکبر کاراته هم پرید. حاج مسلم زد به سینه‌اش و گریه‌کنان گفت: ای خدا، آخرش این اکبری هم پرید! رفت جلوتر. دست گذاشت روی پاهاش و براش فاتحه‌ای خوند. گریه کرد و یک‌دفعه رفت داخل آمبولانس. مجید گفت: کجا بابامسلم؟ می‌خوام برای آخرین بار صورتشو ببوسم. رفت داخل آمبولانس سنگینی‌اش را انداخت روی شکم اکبر کاراته و خواست ببوسدش. اکبر کاراته هنّی کرد. پرید بالا و خنده‌کنان گفت😂😂😂: یا اباالفضل ترکیدم! حاج مسلم ترسید. خودش را کشید عقب و بعد کپ شد روی اکبر کاراته و حالا نزن و کی بزن، و می‌گفت: که دیگه شهید می‌شی؟ ها! او اکبر کاراته را می‌زد و ما از خنده مرده بودیم. یا اباالفضل ترکیدم! مجموعه کتب اکبرکاراته، موسسه مطاف عشق 💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠
💠 صرفا جهت یه لبخند حلال .. 😄 محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید. توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره کمی هم من رانندگی کنم. من هم از ماشین پیاده شدم و آقا اومدن پشت فرمون و شروع کردن به رانندگی میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود ما نزدیک شدیم و تا آقا رو دید هل شد.😂😂 زنگ زد مرکزشون گفت: قربان: یه شخصیت اومده اینجا.. از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !! گفت: قربان نمیدونم کیه ولی گویا که آدم خیلی مهمیه گفتن چه آدم مهمیه که نمیدونی کیه؟!! گفت:قربان؛نمیدونم کیه ولی حتما آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!!😂😂😂 این لطیفه رو حضرت آقا توجمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود. 📌بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین(ع) شاد باشید😍
گفتگو با بانوی آمربه معروف گیلانی/با زبان لین خواستم تا پوشش خود را رعایت کنند بار اول که از خیابان رد شدم، آن افراد را دیدم، در حال برگشتن هنجارشکنی آن‌ها تشدید شده بود؛ نتوانستم مقاومت کنم و چیزی نگویم با خود گفتم: خدایا برای رضای تو و شادی دل حضرت زهرا (س) من تذکر را می‌دهم و با زبان لین خواستم تا پوشش خود را رعایت کنند اما....  به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، ماجرا از آنجا آغاز شد که وقتی یک بانوی گیلانی افرادی را با کشف حجاب کامل، در مقابل شهرداری خمام در حال رقصیدن دید، تاب نیاورد و  به آنها تذکر داد. اما سه نفر از این افراد به وی حمله کرده، او را به زمین می‌زنند و زمانی که متوجه تلاش وی برای تماس گرفتن با نیروی انتظامی می‌شوند تلفن همراه او را نیز می‌شکنند. یکی از مردان متخلف در این ماجرا نیز قصد حمله به این بانوی آمر به معروف را دارد که فرزند 11 ساله این بانوی مؤمنه مانع اقدام او می‌شود؛ در این حین این کودک نیز مورد ضرب و شتم هنجارشکنان قرار می‌گیرد‌. این روزها ماجرای برخورد هنجارشکنان با بانوی آمر به معروف گیلانی، دل‌های مومنان را متاثر کرده است و بیش از پیش لزوم جدیت در امر به معروف و نهی از منکر را یادآور می‌شود. خبرگزاری فارس با خانم واحدی، بانوی آمر به معروف گیلانی گفت‌وگویی انجام داده که در زیر می‌خوانید:  فارس: لطفا بفرمائید که چطور با این افراد مواجه شدید و تصمیم به امر به معروف گرفتید؟ بانوی آمر به معروف: روز جمعه هفته گذشته بود که به همراه پسرم راهی مغازه شدم و دیدم در فاصله کمی از من جمعی از بانوان در گوشه خیابان و داخل اتومبیل خود مشغول رقص و آواز بودند و حجاب خود را از سر برداشته بودند، در حال برگشتن از مغازه بودیم که دیدم به ما نزدیک شدند و شروع به رقصیدن در ملأ عام کردند و حجاب به سر نداشتند و پوشش نامناسبی داشتند، به این فکر کردم که اگر چیزی نگفته از این افراد رد شوم نمی‌توانم با وجدان خود کنار بیایم و تذکر لسانی را حداقل وظیفه خود می‌دانستم و با زبان لین به آن‌ها گفتم: خانم این چه کاری است که در انظار عمومی انجام می‌دهی، این کارها برای خانه است خیابان جای رقصیدن نیست.  فارس: درباره جزییات ماجرای آن روز که در ویدیو منتشر شده دیده شد، توضیح دهید. بانوی آمر به معروف: زمانی که من به این خانم‌ها تذکر دادم همه به سمت من هجوم آوردند و آن خانم من را به شدت هل داد و من بر زمین افتادم، یک دفعه همه به سمت من حمله کردند و شروع به فحاشی و ناسزا گفتن کردند، حتی یک نفر دست انداخت تا چادرم را از سرم بکشد و من محکم  چادر و روسری خودم را نگه داشتم و گفتم: این چه کاری است، کار شما خلاف عرف و شرع بوده و حالا شما مدعی هستید؟ فارس: در ویدیویی که از این اتفاق منتشر شده آقایی حضور دارد و جلوی شما می‌ایستد، نقش این آقا چه بود آیا از شما حمایت می‌کرد؟ بانوی آمر به معروف: خیر این آقا برای کمک به بنده نیامده بود، وقتی هنجارشکنان من را دوره کرده بودند و مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند، حتی یک آقا دست انداخت تا من را بزند در این لحظه بود که پسرم (محمدصالح) آمد تا از من دفاع کند و آن مرد را خطاب قرار داد و بگو مگویی با او کرد اما در این لحظه خانومی با کفش به شکم و پای پسرم ضربه زد و پسرم را مورد حمله و زد و خورد قرار داد، من برگشتم تا با تلفن همراهم به 110 زنگ بزنم اما یک نفر در همان حال مجددا به من حمله ور شد و من را به زمین انداخت و تلفن همراهم را نیز شکست، اما باز ایستادم و جلوی اتومبیل در حال متواری شدن را گرفتم و گفتم باید بایستید تا پلیس بیاید و تکلیف این بی‌قانونی و بی‌حرمتی مشخص شود که یک آقایی من را کشید کنار و هنجارشکنان را فراری داد و من نیز شماره پلاک را برداشتم تا بتوانم از آن‌ها شکایت کنم و الحمدالله با شکایتی که انجام شد و همکاری نیروی انتظامی حکم جلب این افراد صادر شده است. فارس: با اطلاعی که داشتید و احتمال می‌دادید امر به معروف در این حالت می‌تواند برای شما خطرساز باشد چرا ممارست کردید؟ بانوی آمر به معروف: هر فرد مسلمان، آزاده و غیرتمندی که با چنین صحنه‌هایی مواجه شود، حداقل وظیفه‌اش دادن یک تذکر لسانی است، من بار اول که از خیابان رد شدم و این افراد را دیدم، گذشتم اما وقتی در حال برگشتن بودم و دیدم هنجارشکنی آن‌ها تشدید شده است نتوانستم مقاومت کنم و چیزی نگویم بنابراین با خود گفتم: خدایا برای رضای تو و شادی دل حضرت زهرا (س) من این تذکر لسانی را می‌دهم و با زبان لین خواستم تا پوشش خود را رعایت کنند و در خیابان هنجارشکنی نکنند. فارس: نتیجه شکایت از این افراد چه شد؟ بانوی آمر به معروف: خوشبختانه با تلاش‌های نیروی انتظامی چند نفر از این افراد خاطی دستگیر شدند، فقط  آن خانمی که بنده را هل داده بود و در فیلم هم دیدید، متواری و تحت پیگرد قانونی قرار دارد. فارس: تا کجا پیگیر شکایت می‌شوید؟ بانوی آمر به معروف: برای من
گرفتن این افراد اهمیت ندارد، آنچه مهم است نفس عملی است که با یک آمر به معروف انجام شد، هنجارشکنی و بی‌قانونی و خلاف شرع عمل کردن این افراد آن هم در ملأ عام و بی‌حجابی و هتک حرمت به راحتی در خیابان است که باید با آن برخورد شود، ما برای چه این همه شهید دادیم؟  شهدای ما رفتند تا امنیت و عزت ما حفظ شود، در وصیت‌نامه تمام شهدا آمده است که خواهر من؛ چادرت را برای پاسداشت خون من حفظ کن، اما متأسفانه  این هنجارشکنان به راحتی به چادر خاکی حضرت زهرا (س) توهین کردند نه به من. فارس: دلیل سکوت تعمدی یا غیر تعمدی برخی از مسؤولان گیلانی در واکنش به این اتفاق را چه می‌بینید؟ بانوی آمر به معروف: مطمئن باشید مسؤولان برای دستیابی به منافع شخصی خود در رابطه با این مسئله سکوت کردند، کسی که هر سمت یا جایگاهی دارد فردای قیامت باید در قبال مسؤولیتی که داشته پاسخگو باشد، اینکه به راحتی درباره این موضوع سکوت کرده و به راحتی گذشتند؛ مطمئنا از ریشه مشکل دارند و عملکرد چنین مسؤولانی موجب شد تا فساد و هنجارشکنی در جامعه به اینجا برسد. فارس: با اتفاقی که افتاده علاوه بر وضع جسمی، حال روحی شما هم خوب و مساعد نیست، باز هم اگر چنین اتفاقاتی را ببینید امر به معروف خواهید کرد یا پشیمان شدید؟ بانوی آمر به معروف: باور کنید اگر زمان به عقب برگردد باز همین کار را می‌کنم، امر به معروف وظیفه دینی همه ماست وقتی ما در مراسمات مذهبی خود دعا و مناجات می‌کنیم و در پیشگاه خداوند اشک می‌ریزیم، زیارت عاشورا می‌خوانیم و ماه محرم را گرامی می‌داریم باید به این شناخت برسیم که امام حسین (ع) برای احیای امر به معروف جهاد کردند و خانواده خود را در این راه فدا کردند، بنابراین ما باید به جا و به اقتضای زمان حداقل یک تذکر لسانی بدهیم. فارس: به عنوان یک آمر به معروف، وضعیت اجرای این فریضه واجب الهی را در استان گیلان چطور می‌بینید؟ بانوی آمر به معروف: حقیقتا در این باره رضایت ندارم، آمرین به معروف باید از سوی مسؤولان حمایت شوند و خود مسؤولان نیز در این راستا ورود کنند تا شاهد فساد و هنجارشکنی نباشیم، اگر اجازه بدهند با آمرین به معروف این‌چنین برخوردی شود در آینده دیگر افراد جرأت پیدا نمی‌کنند که این فریضه الهی را انجام بدهند، متأسفانه امر به معروف در جامعه ما به فراموشی سپرده شده و می‌طلبد که ابتدا مسؤولان استانی ورود کرده و حمایت لازم را از آمرین به معروف داشته باشند. فارس: آقا محمدصالح اول بفرمایید چندسالتونه و چطور شد که به کمک مادر رفتی؟ در آن لحظه که به سمت مادرت حمله شد چه احساسی داشتی؟  محمدصالح: من 11 سالمه، کلاس چهارم و حافظ قرآن هستم، راستش را بخواهید از کار مادرم خوشحال بودم چون می‌دانستم برای خدا این کار را انجام می‌دهد، اما وقتی دیدم یک مردی می‌خواهد مادرم را بزند نتوانستم تحمل کنم، نمی‌شود یک مردی که نامحرم است به یک خانم نامحرم دست بزند و او را کتک بزند، من به حمایت از مادرم رفتم تا از آن مرد کتک نخورد.     به گزارش فارس، روز جمعه 17 خرداد امسال حوالی ظهر، یک بانوی آمر به معروف گیلانی در بخش خمام شهرستان رشت اقدام به امر به معروف و نهی از منکر و دادن تذکر لسانی به چند خانم بدحجاب و هنجار شکن کرد که متأسفانه با بازخورد بسیار نامناسبی همراه بود و این بانوی گیلانی مورد ضرب و شتم و هتاکی از سوی این خانم‌ها و نیز برخی آقایان حاضر در صحنه قرار گرفت و به صورت عجیبی این اتفاق سکوت تعمدی یا غیرتعمدی برخی از مسؤولان بلند پایه استانی را در پی داشت. گفت‌وگو از: فاطمه احمدی ماشک انتهای پیام/84007/
قسمتی از یک دلنوشته ای ! در ڪربلا، تو یڪایڪ را در آغوش مے‌ڪشیدی، مے ‌بوسیدی وداع مے‌ڪردی.. آیا ممڪن است هنگامے ڪہ من نیز بہ خاڪ و خون خود مے‌غلطم تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری و عطش عشق مرا بہ تو و بہ خدای تو سیراب ڪنی؟ از راست پیکر پاک شهدای ۵ و از لشگر ۲۷ محمدرسول الله ﷺ