خداوندا ؛
با تمام وجود درک كردم ،
عشق واقعی تويی
و عشقِ شهادت بهترين راه
برای دست يافتن به اين عشق
#شهید_احمد_کاظمی
#شهید_روز_عرفه
#سالروز_شهادت
دلاوری
که شبـی
اقتدا به مولا کرد
قسم به عشــق ؛
که در زینبیه غوغا کرد ...
#شهید_مرتضی_عطایی
#نامجهادی_ابوعلی
#شهید_عرفه
#طنز_جبهه_ها
#يا_الله_نبود!!
نمی دانم تقصیر حاج آقای مسجد بود که نماز را خیلی سریع شروع میکرد و...
بچه ها مجبور بودند با سر و صورتی خیس، در حالی که بغل دستی هایشان را خیس میکردند، خود را به نماز برسانند یا...
اشکال از بچه ها بود که وضو را می گذاشتند دم آخر و
تند تند یا الله می گفتند و به آقا اقتدا می کردند😅 و مکبّر مجبور بود پشت سر هم یاالله بگوید😊😂 و اِنَّ الله معَ الصّابرین...
بنده خدا حاج آقا☺️ ؛ هر ذکر و آیه ای بلد بود میخواند تا کسی از جماعت محروم نماند...
مکبّر هم کوتاهی نکرده، چشم هایش را دوخته بود به ته سالن تا اگر کسی وارد شد به جای او یا الله بگوید و
رکوع را کش بدهد😁...
وقتی برای لحظاتی کسی وارد نشد، ظاهراً بنا به عادت شغلی که داشت(تاکسی) بلند گفت:
یاالله نبود...؟؟؟😂
حاج آقا را بریم😊👏
نمی دانم چند نفر توی نماز زدند زیر خنده؛ ولی بیچاره حاج آقا را دیدم که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکان خوردن😂..
#طنز_جبهه_ها
#حوری
چشم باز کرد خودش را روی تخت بیمارستان دید😢
بدنش کرخت بود و چشماش خوب نمی دید😑
فکری شد که #شهید شده و حالا در بهشت😍
و هنوز حالش سر جا نیامده تا بلند نشود و تو دار و درخت های شلنگ تخته بزند و میوه های بهشتی بلمباند و تو قصر های زمردین منزل کند😇
پرستاری که به اتاق امده بود متوجه او شد🙂
اومد بالا سرش. مجروح با دیدن پرستار اول چشم تنگ کرد و بعد گفت:
«تو حوری هستی❓»
پرستار که خوش به حالش شده بود که خیلی زیباست😎
و هم احتمال میداد که طرف موجی شده و به حال خودش نیست ریز خنده ای کرد😊و گفت👇
«بله من حوری هستم»
مجروح باتعجب گفت:
«پس چرا اینقدر زشتی😝»
پرستار ترش کرد و سوزن را بی هوا در باسن مبارک مجروح فرو برد💉
و نعره ی جانانه مجروح در بیمارستان پیچید🗣
🌹 #شهیدانه 🌹
#خدایاهیچ نسبتی با #شهدا ندارم...
اما دلم به دلـشانـ بند است
خون سرخشـان بد جوری پاگیرم کرده...
میدانم لایق #شهادت نیستم
اما آرزویش را داشـتن که عیب نیست.
فریاد مـــــیزنم تورا
در لابلای نوشته هایم
شاید انعکاسـش جواب تو باشد
اما میدانم پاســـــخم را میدهی
وقتی شرمنده تر از همیشه بگویم
🌹 #شهدا_شرمنده_ام 🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
دستِ خودم نیست!
صبح که می شود؛
بی اختیار دنبالِ اتفاقاتِ خوب می گردم
دنبالِ آدم هایِ خوبی
که حالِ خوبم را
با لبخند هایشان
به روزگارم سنجاق کنم ...
یک روزِ خوب، اتفاق نمی افتد،
ساخته می شود !!!
برخی لبخندها شور زندگی را به جان آدم می اندازند...
روزمان را با شهدا آغاز کنیم....
#صــبحـتـون_شــهـدایــی🌞
📎شهید مدافع وطن #محمدغفاری❤️
🌹🕊👆🌷👆🕊🌹
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
ما باید مواظب امام خود ، این نجات دهنده تمام مستضعفین جهان و ریشه کن کننده تمام زورگویان دنیا باشیم و پیرو او باشیم و از او اطاعت کنیم و فرمان او را با جان و دل بپذیریم و او را تنها نگذاریم که دوباره دشمنان اسلام ، ما را به زیرسلطه خود بگیرند و تمام هستی ما را ببرند .
🕊 #شهید_والامقام 🕊
🌹 #سیدناصر_حسینی🌹
✋ #سلام_به_دوستان_شهداء ✋
🌺 #روزتان_شهدایی 🌺
🌷 🍀🌷
🌹🕊🌹🕊🌹
#شهید_خلبان_امید_جوادی_پور
#ستوان_یکم_پاسدار خلبان امید جوادی پور یکی از ۳۷ شهید سانحه هواپیمایی انتونوف نیروی هوایی سپاه است که در تاریخ ۶/۹/۸۵ در حین انتقال پاسداران به منطقه #عملیاتی_نازعات_بندرعباس لحظاتی پس از برخاستن از باند پروازی فرودگاه مهر اباد به دلیل بروز نقص فنی دچار سانحه شده و پس از بر خورد با زمین به همراه ۳۷ تن از سر نشینان آن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید امید جوادی پور فرزند حسن در سال ۶۳ در #شهر_شاهرود در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. او فرزند سوم خانواده بود. وی دوره ابتدایی راهنمایی و دبیرستان را در این شهر و با رتبه ممتاز به پایان رساند و در سال ۸۱ در #رشته_مهندسی_هوا_فضا_گرایش_پرواز _دانشگاه_امام_حسین (ع) به تحصیل پرداخت. در طول دوران تحصیل از #لحاظ_اخلاقی_علمی_و_ورزشی جزء دانشجویان نمونه بود . به طوری که در جمع دانشجویان هم دوره ای خود در پرواز مستقل با هواپیما زودتر از موعد (SOLO)شدند.
#اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة_فی_سبیلک_به_حق_دماء_شهدائنا.
#شاهرود
#اجلاسیه_شهدا
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
💠🍃💠🍃💠
ببین چه دلخوشیِ سادهای!
همینم بس
که یادِ من، به هر اندازه مختصر باشی ..
#شهدا_گاهی_نگاهی
#دلنوشته_شهدا
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۱۵۲
🌸 شهیدی که یقهی مسئولینِ اشرافی را میگرفت...
#شهیداخلاقی #مبارزه_با_اشرافیگری #مسئولین #ساده_زیستی #امر_به_معروف #نهی_از_منکر