eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.7هزار عکس
11.4هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 ⚘ 🌸 💠 وقتی در بودیم، برای انجام امور نظافت، نوبت بندی کرده بودیم و هر روز یک نفر وظیفه نظافت را به عهده داشت. روزهای چهارشنبه هر هفته نوبت بود. او با وجود مسئولیت سنگین فرماندهی در هر حالت و موقعیتی سخت مقیّد بود که نوبت انجام مسئولیت نظافت را رعایت کند. هیچ کاری هر چقدر هم که مهم بود، مانع حضور سر وقت او برای نظافت نمی‌شد. سفره می انداخت و جمع می کرد. غذا و چای آماده و تقسیم می‌کرد. خیلی تمیز ظرف ها را می شست. سنگر محوطه و حتی دستشویی و توالت ها را به دقت نظافت و ضدعفونی می کرد. شاید بعضی ها چنین اعمالی را برای یک فرمانده شاخص نظامی جایز نمی دانستند، امّا منطق دیگری داشت. او می گفت: "فرمانده کسیه که توی خط مقدم برادر بزرگتر و در سایر مواقع، کمترین و کوچکترین برادر بچه رزمنده هاست." با این رفتار خود بر قلب های بچه‌ها حکومت می‌کرد. 📚 برگرفته از کتاب ، نوشته علی اکبری ، صفحه ۱۹ 📸 معرفی عکس: اوایل زمستان ۱۳۶۰، - عکس یادگاری رزمندگان اعزامی از مازندران با - نفر اول از سمت چپ:
🌤 🚩 🍃 💓 ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ سالروز شهادت شیر لشکر خط شکن محمدرسول‌الله(ص) همرزم وفادار، یار و یاور و چهارمین فرماندۀ دلاور سردار شجاع و سلحشور سپاه اسلام ✅ ❤ ❤✔❤ متولد اول اردیبهشت ۱۳۳۶ ، قهرود کاشان اعزام به خدمت سربازی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۵ ترک پادگان به دستور حضرت‌امام‌خمینی(ره) و پیوستن به صف انقلابیون عضویت در سپاه در بهار ۱۳۵۸ عزیمت به کردستان به صورت داوطلبانه در سال ۱۳۵۹ پیوستن به و انتصاب به فرماندهی اطلاعات-عملیات سپاه‌مریوان انتصاب به مسئولیت واحد اطلاعات-عملیات تیپ۲۷محمدرسول‌الله(ص) به دستور در بهمن ۱۳۶۰ مجروحیت در عملیات فتح‌المبین شرکت فعال و مؤثر در عملیات هایی همچون؛ بیت‌المقدس ، رمضان ، مسلم‌ابن‌عقیل ، والفجرمقدماتی ، والفجریک ، والفجر دو ، والفجر‌ سه ، والفجر چهار انتصاب به فرماندهی تیپ سلمان از لشکر۲۷ به دستور حاج همّت انتصاب مجدد به فرماندهی اطلاعات-عملیات لشکر۲۷ به دستور در عملیات خیبر فرماندهی لشکر۲۷محمدرسول‌الله(ص) در اواخر اسفند ۱۳۶۲ پس از شهادت شهادت در عملیات بدر ، روز ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ ، شرق دجله با اصابت ترکش خمپاره به سر مبارکش 🚩 🌹 🍃 🌷
🚩 🌸 ✔ 🦋 ۲۵ اسفندماه ۱۳۶۳ سالروز شهادت شیر بیشه‌ی مقاومت فرمانده دشمن‌شکار و دلیر سپاه اسلام شاگرد خلف سردار بزرگ و همیشه‌فاتح (ع) از بنیان‌گذاران مقاومت حزب‌الله لبنان در سال ۱۳۶۱ ⚘ ☘ ☆ ولادت: ۱۳۳۹ - شهر ری آشنایی با نهضت امام خمینی(ره) در جوانی عزیمت به کردستان با غائله گروهک‌های ضدانقلاب در سال ۱۳۵۸ حضور سریع و بموقع با هجوم سراسری ارتش حزب بعث عراق به میهن اسلامی فرماندهی از در مرحله‌ی سوم عملیات الی بیت المقدس به دستور سردار در خرداد ۶۱ انتخاب برای ماموریت لبنان در خرداد و تیر۶۱ و همچنین انتصاب به عنوان فرمانده محور عملیاتی جهت نبرد با دشمن صهیونیستی توسط حضور چهارماهه در لبنان و آموزش شیعیان و رزمندگان و از موسسین حزب‌الله لبنان انتصاب به عنوان فرماندهی تیپ۱۰سیدالشهداء تهران و حضوری شایسته در عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک درخشش و به جاگذاشتن رشادت‌های فراوان در عملیات خیبر با انتخاب مشکل‌ترین راهکار هجوم به دشمن : ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ ، ⚘ ☆ پیکر این فرمانده شهید بعد از ۱۳ سال همچون سید و سالار شهیدان، قطعه قطعه به وطن بازگشت. 🌿 🌹 ✍ همرزمانش به ایشون لقب داده بودند؛ چون ایشون از نظر خصوصیات اخلاقی، خیلی شبیه به اون عزیز سفر کرده بوده... حاج کاظم خیلی مغفول مونده بین و از دوستانی که کار فرهنگی - شهدایی انجام میدن، خواهش می‌کنم جهت گرامیداشت سالروز شهادت ایشون حتماً ویژه کار کنند... ایشون از موسسین اصلی حزب‌الله لبنان هستند... ❤ 🌸
😉 😃 ❣ 💟 دوم فروردین ۱۳۶۱ روز دوم عملیات فتح المبین ارتفاعات علی گره زد 🚩 🌸 🏷 ۱۲۳ قبضه توپ عراقی ها پشت این ارتفاعات بود و با اینها منطقۀ رودخانه کرخه و دزفول و اطراف شوش را می زدند و طی حمله شب اول ، ما همۀ اینها را سالم گرفتیم. 😇 🚩 برای بازدید به خط مقدم نبرد آمده است. آن کسی هم که با سر توی شکم حاج احمد رفته است، حاج حمیدرضا فرزاد می باشد. به محض اینکه حاجی از ماشین پیاده می شود، رزمنده‌ها به سمت ایشان می روند تا با ایشان روبوسی بکنند. آقای فرزاد می گوید: «با هجوم شدید بچه ها، بنده با سر رفتم تو شکم .» 😂😅😂 🍃 🌸 📷 منبع تصویر: آلبوم تصاویر «حاج حمیدرضا فرزاد» عزیز که این عکس بسیار زیبا و به شدت احساسی رو برامون فرستادن.🔍
🚩 💟 🌸 رزمنده دلاور و مخلص مسئول تدارکات لشکر در عملیات ⚘ ولادت: اول اسفند ۱۳۳۹ ، قم اخذ دیپلم فنی در سال ۱۳۵۸ عضویت در سپاه به تاریخ ۲ شهریور ۵۸ گذراندن دوره پاسداری در دانشگاه امام علی علیه السلام و خدمت در سپاه تهران عزیمت به پاوه به عنوان مسئول دسته عملیات انتصاب به مسئولیت تدارکات سپاه پاوه انتصاب به مسئولیت تدارکات تیپ۲۷ به دستور سردار " حاج احمد متوسلیان " 🌹شهادت: ۲ فروردین ۱۳۶۱ ، ، در حال رساندن تدارکات به رزمندگان تیپ به همراه برادرش 🚩
به یاد سروِ رعنا قامت مالک ... دانشجوی دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه امیر کبیر آر.پی.جی زن گروهان شهید بهشتی 🇮🇷 لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) برادر شهید محمد همایون پور شهادت: ۷ فروردین ۱۳۶۷ شاخ شمیران عملیات بیت المقدس ۴ اون قدر باهوش بود که با وجود اینکه تو جبهه دیپلم گرفته بود ولی تو کنکور سراسری همان سال در دو رشته برق و مکانیک قبول شد . اون قدر قد بلند بود که توی قبر جا نمی شد و پاهایش را خم کردند . اون قدر جسور بود که در وصیت نامه اش نوشته بود: من در اون دنیا جلوی تک تک شما رو میگیرم اگر پشت به ولی فقیه کنید . "🌷✍️اگر بگویم مادرم برای من گریه نکن ممکن است قبول نکند ولی مادر جان تنها چیزی که روحم را معذب می کند ناراحتی شماست اگر گریه برای دوری می کنید این که گریه ندارد چرا که به گفته خداوند من دائم در کنار شمایم.." گزیده ای از وصیت نامه
●زمانی که فرماندهی گردان بلال را به او ابلاغ کردند، از حاج همت پرسید: اسم گردان چیست؟ حاج همت گفت: گردان بلال حبشی... پس از مکثی کوتاه، محمدکاظم گفت: چه اسم زیبایی! بلال سیاه بود، من هم سیاه چرده ام؛ ● ولی آیا من هم می توانم زیر باران تیرها و ترکش ها مثل بلال اَحداَحد بگویم، بعد از این جمله شهید اشرفی اصفهانی فرمودند : ایشان (محمدکاظم) شهید می شوند. 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۹، شهر ری ‌‌‌●شهادت: ۱۳۶۱/۷/۱۵ ، سومار ، عملیات بیت المقدس
⏳ ۱۱ فروردین ۱۳۶۱ 🎤 با 📌 احمد متوسلیان، در فرجام مرحله چهارم عملیات ، طی مصاحبه به عمل آمده با وی از سوی امیر رزاق‌زاده راوی اعزامی دفتر سیاسی وقت سپاه به تیپ_۲۷ محمد رسول الله ص در آغاز این گونه خود را معرفی کرده است: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، من احمد هستم، فرزند غلام‌حسین متولد 1332 تهران، از نظر وضعیت (تحصیلی) خودم، دروس ابتدایی را در مدرسه اسلامی مصطفوی گذراندم و دبیرستان را در مدرسه اخباریون گذراندم و بعد از آن هم خدمت سربازی را رفتم و انجام دادم که درجه‌دار وظیفه بودم و بعد از سربازی هم عرض کنم که وارد دانشگاه شدم و دانشجوی سال دوم بودم که در زمان شاه دستگیر شدم و . . . مکان: قرارگاه شاوریه، سنگر فرماندهیِ تیپ۲۷ در عملیات فتح‌المبین زمان: ۱۱ فروردین ۱۳۶۱ راوی: رزاق‌زاده
دمِ دلنوازِ داود ... ✍" مرا با لباس پاسداری دفن کنید و خنجری با من هنگام دفنم قرار دهید تا هنگامی که به صلاح او که سالیان عمرم را منتظرش بودم،صدایم کرد به اجابت برای ظهورش مهیا باشم و دشمنان دین خدا را پاسخی دندان شکن مثل شهادت اولیه ام بدهم ." یاد و خاطره سالک کوی دوست پاسدار از شهدای مسجد امام علی النقی (ع) محله نظام آباد شهادت:  ۷ فروردین ماه ۱۳۶۱ عملیات فتح المبین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔ !!! •°• ● سردار ؛ مسئول اطلاعات عملیات و یکی از نزدیک‌ترین دوستان و یاران سردار بوده است. نظر ایشان را در مورد سرنوشت ببینید و بشنوید. ○ آیا کدام منطقی است!؟؟ حرفای یا لفظ شهید دادن توسط سردار سلامی به !!!؟؟؟؟
شهید شب قدر، جانباز شهید شیعهٔ واقعی حضرت امیرالمومنین {ع} فرزند سلحشور حیدر کرّار افتخار حزب الله، قهرمان ما "شهید سهراب (یاسر) عیسی پور" -استاد بزرگ «کونگ فو توآ» (صاحب سبک ببر خونین) متولد = اردبیل (بزرگ شده تهران) -جانباز شیمیایی دفاع مقدس -عضو لشگر ۲۷ محمّد رسول الله (ص) شهادت = ۱۳۷۷/۱۰/۲۰ مصادف با شب بیست و سوم ماه رمضان « جوان؛ سر نترس دارد و آرزوهای دور و دراز چه رسد به آنکه رزمی کار هم باشد هم آرزویش بلند است، هم همتش سهراب می خواست، استاد بزرگی شود شبیه (ابراهیم) میرزایی، قهرمان کونگ فو خیلی هم تلاش می کرد خیلی ها هم امیدوار بودند به جاهایی برسد امّا وقتی عاشق شد، راهش عوض شد همه چیزش عوض شد فکر و هدفش و زندگی کردنش وقتی عاشق خمینی شد جوان دیگری شد جوانی که می توانست مثل دیگر شاگردهای میرزایی برود خارج اما نرفت، ماند و در زیرزمین های مسجدها، باشگاه راه انداخت بچه ها را جمع کرد توی مسجد و بعد راهی جبهه کرد خودش بیشتر از بچه های باشگاه، جبهه می رفت جنگ که تمام شد، راهش را ادامه داد این بار هم بچه ها را مرد بار آورد نه بزن بهادر جنگ برای ما تمام شده بود، اما برای او نه او که هنوز آثار جنگ در بدنش بود همین آثار، بارها او را به بیمارستان کشاند هر چند نتوانست، پایبندش کند آثاری که بند پایش را از زمین گُسست و او را در شب قدر به آسمان کشاند بعد از چهارده روز کما »
🌹شهید نوجوان ۱۶ ساله که مثل یک عارف پخته ۷۰ ساله با خدا مناجات کرده : 🤲  خدایا ! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی:  ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت... 🔸 اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و در عین حال مزه اش را به تو می چشانم..! 🔹 پس خدا! برای خلاصی از این هوس ها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست...! 🌷 🌱 ولادت: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۸ ، تهران 🕊 شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر۸ ،فاو مزار: بهشت زهرا (س) قطعه‌ 27 ردیف 3 شماره‌ 11
🕊 ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ —سالروز شهادت محمود پیر بداغی، فرمانده گروهان از گردان مالک اشتر، لشکر ۲۷ 💠 "مردم هوشيار با مشکلات بسازيد و استقامت ورزيد و بدانيد خون دل خوردن هم خود شرط است و هرکس نمي‌تواند جزء خون دل خورندگان باشد ؛بدانيد خداوند هرکه را دوست بدارد او را در درياي سختيها غرق مي‌کند ،مي‌خواهم اگر قرار است مرا از دنيا ببرد با سخت‌ترين وضع از دنيا ببريد که بيشتر در نزد او محبوب شوم چون اين درس را از سرورمان حسين (ع) آموخته‌ام ... اگر خداي ناکرده نسبت به خون شهدا بي اهميت باشيد خيانت به اسلام و خانواده شهداست ." ✍️ گزیده ای از ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌿 دلباخته و عارف دلسوخته 🌷 سردار 🌱 تولد ۵ خرداد ۱۳۴۴ 🕊 ششم اردیبهشت ۶۵ 🌴 فاو، عملیات والفجر ۸ 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ ، ردیف ۱۴۹ ، شماره ۶ دوران
🚩 ☆ ♡ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات الی بیت المقدس ( آزادسازی خرمشهر ) پشت جاده‌ی اهواز - خرمشهر سالروز شهادت سردار بزرگ سپاه اسلام فاتح فرمانده‌ی غیور و سلحشور محور عملیاتی محرّم از شیرِ شرزه‌ و شجاع مکتب ☘❤ ☆ ♡ ولادت: ۱۳۳۹، تهران اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۵ شرکت در کنکور ۱۳۵۵ و کسب رتبهٔ اول در رشته‌ی شیمی ادامه تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف عضو شاخص انجمن‌های اسلامی دانشجویان این دانشگاه مسئولیت جهت‌دهی مبارزات دانشجویی در تهران نقش اساسی در کلیهٔ تظاهرات مردمی از ۱۷ شهریور ۵۷ تا پيروزی انقلاب و تسخیر پادگان‌ها در تهران پیوستن به جهاد سازندگی در تابستان ۵۸ اشغال و تسخیر لانه‌ی جاسوسی به همراه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۵۸ نقش مهم و اساسی در قرائت، دسته‌بندی و بازسازی اسناد منهدم‌شده و مصاحبه با مخبرین رسانه‌های خارجی عضویت در سپاه، تابستان ۱۳۵۹ مسئولیت گردان مخابرات سپاهِ تهران فرماندهی سپاه مستقر در وزارت پست و تلگراف و تلفن سرپرستی واحد اطلاعات-عملیات سپاه تهران تشکیل گردان ۹ سپاه پادگان امام‌حسین(ع) در دی ۱۳۵۹ خلق حماسه‌ی بزرگ در بازی‌دراز در ارديبهشت ۱۳۶۰ فرماندهی سپاه گیلان‌غرب و مجروحیت شدید مسئولیت دفتر ستاد کل سپاه شرکت در عملیات مطلع‌الفجر و مجروحیت مجدد در ۲۰ آذر ۶۰ سازماندهی یک گردان رزمی در پادگان ولیعصر عج سپاه تهران و پیوستن به نیروهای (ص) در ، اسفند ۱۳۶۰ فرماندهی از این تیپ به دستور سردار دشمن‌شکار اسلام سردار عملکرد خارق‌العاده و بسیار چشمگیر در مرحله‌ی اول عملیات فتح‌المبین و تسخیر ارتفاعات علی‌گره‌زد و تصرف مواضع توپخانه سپاه چهارم ارتش عراق پس از ۲۰ کیلومتر پیاده‌روی در عمق مواضع دشمن. انتصاب به فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهداء علیه‌السلام در ۱۵ فروردین ۱۳۶۱ انصراف از فرماندهی تیپ ۱۰ و ادغام آن در تیپ۲۷ به پیشنهاد سردار احمد متوسلیان و فرماندهی محور عملیاتی محرّم در عملیات الی‌بیت‌المقدس ●شهادت: سپیده‌دم ۱۰ ارديبهشت ۱۳۶۱ در کنار جاده اهواز - خرمشهر بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👊 🎤🔊 📺 مصاحبه گروه خبری اعزامی از صداو‌سیمای مرکز خراسان در جریان بار سردار ، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ ، محل استقرار یگان ذوالفقار.
ما مسلّح به سلاح الله اکبریم ... این حقیقت چهرهٔ مصمم آنهاست و پیروزی از آن کسانی‌ است که خدا را برگزیدند ...
🚩 ✔ 🌸 ☘ بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱ سالروز شهادت سردار سرافراز و همیشه پیروز سپاه اسلام فرمانده‌ی دلیر و شیرافکن از ⚘ ☆ ♡ متولد ۱۳۳۴ - روستای شال از توابع شهرستان قزوین آغاز دوران تحصیل در مدرسه تعلیمات اسلامی ادامه تحصیل در شهر تهران استخدام در نیروی هوایی پس از اخذ دیپلم فعالیت سیاسی سازمان‌یافته علیه رژیم مستبد پهلوی تشکیل خانواده در بحبوحه انقلاب ورود به کمیته انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب ورود به سپاه پاسداران در بیستم اردیبهشت ۱۳۵۸ فرماندهی یکی از گردانهای سپاه منطقه ۱۰ تهران در همان ابتدای امر به دلیل لیاقت و مدیریت مثال‌زدنی ایشان پیوستن به نیروهای سردار و نشان‌دادن شایستگی‌های فراوان در سرکوب ضدانقلاب عزیمت به سرپل‌ذهاب و سوسنگرد با آغاز جنگ عملکرد موفق و عاشورایی در عملیات‌های و : ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در نبرد تکمیلی از مرحله دوم آزادسازی خرمشهر، صحرای شلمچه. 🌺 ❤ ✍ به سالروز ورود ایشان به سپاه و سالروز شهادت این بزرگوار دقّت بفرمائید...😊 ♡ ☆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لازم به ذکر است پانزدهم فروردین 1332 تولد شناسنامه ای ایشان است وبه نقل از خواهر گرامی ایشان تولد اصلی شان اول بهمن 1331 است
🔺عکس تاریخی چهار اسطوره در یک قاب  از راست :  عکس مربوط به عملیات بازی دراز است
پنجم خرداد ۱۳۴۴ - شهید محمود پیر بداغی، فرمانده گروهان از گردان مالک اشتر، ✍️ گزیده ای از 👇 💠 "مردم هوشيار با مشکلات بسازيد و استقامت ورزيد و بدانيد خون دل خوردن هم خود شرط است و هرکس نمي‌تواند جزء خون دل خورندگان باشد ؛بدانيد خداوند هرکه را دوست بدارد او را در درياي سختيها غرق مي‌کند ،مي‌خواهم اگر قرار است مرا از دنيا ببرد با سخت‌ترين وضع از دنيا ببريد که بيشتر در نزد او محبوب شوم چون اين درس را از سرورمان حسين (ع) آموخته‌ام ... ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌿 دلباخته و عارف دلسوخته 🌷 سردار 🌱 تولد ۵ خرداد ۱۳۴۴ 🕊 شهادت ششم اردیبهشت ۶۵ 🌴 فاو، عملیات والفجر ۸ 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ ، ردیف ۱۴۹ ، شماره ۶
🔵 ۱۵ خرداد ۱٣٣۴ — ▫️▫️▫️▫️ 💠 تکلیف من اینجاست... ▫️مرحله دوم عملیات بیت المقدس برای حمل مجروح، یک فروند هلیکوپتر شنوک به منطقه اعزام شده بود . هلیکوپتر اوج گرفت و بعد از کمتر از1ساعت، نشست جایی. پرسیدم اینجا کجاست ؟ — بندر ماهشهر داخل یک سالن پر از تخت بود و سِرُم و انبوه مجروحانی که تعداد زیادی از آنها همانجا از شدت جراحت شهید می شدند. قیافه مجروح تخت کناری من آشنا بود! او را می شناختم بابایی فرمانده گردان مالک از ناحیه دست تیر خورده بود. او هم مرا می شناخت . تن هردومان لباس بیمارستان پوشاندند و کمی دوا درمان کردند. او آهسته گفت: "میایی فرار کنیم؟ -کجا؟ "خط ! وی چنان محکم و مصمم اسم خط رو آورد که مشتاق همراهی با او شدم. بعد از نماز صبح بابایی گفت: پاشو ... مثل کسانی که از زندان فرار می کنند بسمت دیوار انتهای درمانگاه رفتیم. من دست هایم را که سالم بود قلاب کردم و بابایی از دیوار بالا رفت و او هم با همان یک دست سالمش مرا با آن زخم باز، بالا کشید در مسیر دیدم او خیلی ساکت است، پرسیدم : برادر بابایی خیلی تو فکری! -آره از تهران زنگ زدند وگفتند خدا بهت یک دختر داده. پرسیدم: پس تو میخواهی از دارخوین(مقر تیپ) بری تهران؟ - نه!! می روم خط !! اما شما با این وضعیت و زخم و شرایط و بچه ات! حرفم را برید؛ "تکلیف من اینجاست آزادی خرمشهر از بچه من مهمتر است " بابایی همانروز ۲۰ اردیبهشت ۶۱ بخط میرود و با یک گلوله مستقیم آر.پی.جی بشهادت می رسد و دیدار با دخترش به قیامت می افتد.. راوی:شهیدعلی خوش لفظ
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — فرمانده‌ی شجاع از 📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی 🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر) 🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید: ▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو متوجه شوند از آن‌ها عکس گرفتم. 🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود 📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به رسیدند...
😅 😠 👊 ما با زندگی کرده بودیم. خاطرات تلخ و شیرین داشتیم. جشن پتو می‌گرفتیم و همدیگر را می‌زدیم. ما باهم خیلی خاطره داشتیم. یک روز در مریوان باهم به چلوکبابی رفتیم. چلوکبابی تازه باز شده بود و بچه‌ی تهران اگر کوبیده نخورد، انگار اصلًا غذا نخورده است. بچه‌ها گفتند: «برادر احمد، غذای سپاه تمام شده، برویم به این چلوکبابی که تازه باز شده.» رضا چراغی، حسین قجه‌ای، رضا دستواره، حسن زمانی، علیرضا مهرآیینه و من بودیم. هفت‌هشت نفر شدیم.‌گفتیم دانگی هم حساب می‌کنیم. در واقع من این طور فکر کرده بودم. داخل چلوکبابی، من و احمد روبه‌روی همدیگر نشسته بودیم. بقیه هم دو طرف ما نشسته بودند. این‌ها یکی‌یکی غذا می‌خوردند و رضا چراغی به آن‌ها می‌گوید که بیرون بروند. کمی بعد دیدم یک صدای فیش‌فیش از دور می‌آید. برگشتم و دیدم رضا چراغی اشاره می‌کند که «بیا...بیا...!» گفتم: «برادر احمد، ببخشید، من بروم دستم را بشویم.» گفت: «داشتیم صحبت می‌کردیم.» گفتم: «من دستم را بشویم، بعد.» دویدم و بیرون رفتم. رضا چراغی داخل چلوکبابی برگشت. برادر احمد یک‌دفعه سرش را بلند کرد و دید هیچ‌کس نیست. چراغی گفت: «برادر احمد، بیا حساب کن.» گفت: «یعنی چه؟» گفت: «یعنی چه ندارد! خوردی، باید حساب کنی.» بعد هم رو کرد به صاحب چلوکبابی و گفت: «آقا، ایشان حساب می‌کنند، فرمانده‌مان هستند.» احمد هم آرام به رضا گفت: «پدرت را درمی‌آورم...!» ما با حاجی این‌جوری زندگی کردیم. ● برگرفته از فرمایشات سردار حاج ؛ از نیروهای وقت اطلاعات سپاه مریوان، صفحهٔ ۱۴۵ و ۱۴۶ کتاب بسیار جذاب و خواندنی 📚
🌷 سال ۶۶ - , جانشین واحد تخریب 🔴 در حین خنثی سازی مین ضد تانک در منطقه سردشت 🌴مزار مطهر شهید: تهران ▫️ قطعه ۲۹، ردیف ۳، شماره ۹ 🌱 متولد: ۱۳۳۸ -- (محله درخونگاه - تهران) در کوچه پس کوچه های تو در توی این محله قدیمی، کودکی رشد و نمو یافت که بعدها در سنین جوانی، معبرهای مین را برای راهیابی رزمنده ها به خطوط مقدم دشمن، می گشود. او در دوران نهضت، از جمله جوانان پرشور و فعال بود و در ماه های پیش از پیروزی انقلاب، به همراه برادر خود در پزشکی قانونی به تلاش شبانه روزی در جهت شناسایی و جابه جایی پیکر مطهر شهدا می پرداخت. بعد از پیروزی، پیرو درخواست امام مبنی بر بازگشت سربازان، خود را به محل خدمتش معرفی نمود. او در پادگان، برای سربازان برنامه شناخت ایدئولوژی گذاشته بود و به آگاهی بخشی افرادی که در انجام واجبات دچار سستی شده بودند، کمک می کرد. سال ۶۰ وارد سپاه شد و در سلک تخریبچی های لشکر ۲۷ درآمد. سال ۶۳ به خانه خدا مشرف شد. برای بار دوم نیز در سال ۶۶ ؛ عازم این سفر معنوی بود که به دلیل مسئولیت های سنگینی که در جبهه به عهده داشت، منصرف شد . . . و در همین ایام بود آسمانی شد🕊🕊 🌴عملیات های طریق القدس و کربلای یک، شاهد حضور دلاور مردی های این سردار رشید و گشاده رو بود.
🌷 ۱۳ تیر ۱۳۶۵ از یاران وهمراهان و قائم مقام همسر شهید دستواره:👇 وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می کرد، غذا می پخت. ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. می گفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی توانی چنگ بزنی. بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می آورد، ما را می برد گردش
📆۱۴ تیر ماه سال ۱۳۶۱ش 🗓اسارت 💠رهبرانقلاب: ‼️کتاب همپای صاعقه منبع بسیار غنی و ارزشمند است که از آن میتوان ده‌ها کتاب و فیلمنامه و زندگینامه استخراج کرد. لحظات و حالات ثبت شده در سراسر این کتاب، همان ظرافتهای حیرت انگیزی است که از مجموع آن، تابلوی پرشکوه و باعظمت عملیاتی چون فتح‌ المبین و بیت‌ المقدس پدید آمده و برترین‌های هنر جهاد و ایثار و شجاعت و ابتکار را در مجموعه‌ی نمایشگاه بی‌نظیر هنرهای انقلاب اسلامی، نشان میدهد. این مردان بزرگی که نام آنها بسی آسان بر زبان و دل غافل ما میگذرد، از جنس همان اخوان صفا و فرسان هیجائند که سید شهیدان سلام الله علیه آنها را با عظمت و سوز و مهر، مخاطب ساخت و از فقدان آنان غمگین بود. سلام خدا و بندگان برگزیده و فرشتگان و رسولان او نثار روح مطهر آنان باد. این کتاب در روز و شب‌هایی از آبان و آذر سال ۸۶ صفحه به صفحه و سطر به سطر مطالعه و نیوشیده شد...
🚩🚩 🚩 به یاد شهدای گردان مالک اشتر 🌴 عملیات پدافندی شهر مهران 🔸 مرداد و شهریور ۱۳۶۴ ▪️ رزمنده تک تیرانداز در قلاویزان مهران ▫️ گروهان شهید بهشتی 🌱 تولد ۱۰ تیر ۱۳۴۲ 🕊🕊 شهادت ۱۹ شهریور ۱۳۶۴ - بر اثر اصابت ترکش 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۷ ، ردیف ۹۹ ، ش الف