eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.7هزار عکس
11.4هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
📬 🚩 ✔ 💠 «...بسیجی ها؛ ما که با کسی تعارف نداریم، تا الان ۵ بار در طلائیه عمل کردیم و شکست خوردیم. کسانی که از ماهیت جنگ خبر ندارند، می گویند: مگر کربلا خون می خواهد؟! بله؛ کربلا خون می‌خواهد، کربلا خون می خواهد، کربلا...خون می خواهد!»🚩 . . ✍ فرازی از آخرین سخنرانی برای بسیجیان در پادگان ، ۱۲ اسفند ۱۳۶۲ 🌸 . . 📷 منبع عکس: سایت Aviny.com 🎬 . .
🌸 🍃 ❤ 💕 ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار دلاور و بزرگوار سپاه اسلام معاون از (ص) ✔ ❣ ❣ ولادت: ۲۸ شهریور ۱۳۴۲ ، اشتغال به کار مکانیکی بعد از اخذ مدرک سیکل پیوستن به صف مبارزان علیه رژیم شاهنشاهی در اوایل سال ۵۷ به عضویت درآمدن در سپاه سال ۱۳۶۱ انتصاب به جانشینی واحد ترابری سپاه در پادگان ولی عصر(عج) شرکت در چند مرحله عملیات در همین ایام اعزام به لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) و مسئولیت ترابری این یگان در اوایل سال ۶۲ مسئولیت جانشینی گردان میثم 🌹شهادت: سحرگاه ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ ، ، محور طلائیه - نشوه 🚩 . . ✍ پیکر مطهرش به مدت ۱۳ سال در آن منطقه برجای ماند تا اینکه در سال ۱۳۷۵ توسط اکیپ تفحص شهدا کشف و به وطن بازگشت.💠 . . آرامگاه: گلزار شهدای ٬ قطعه ۲۹ ، ردیف ۱۵ ، شماره ۱۷ ⚘ ✔ ✔❣✔ ✔❣✔❣✔
🌸 🍃 🌺 💓 ۱۰ اسفند ۱۳۶۲ سالروز دلاور و با اخلاص (ص) مسئول دسته در تولد ۱۳۴۵ ، تهران در خانوادۀ بسیار متفاوتی بزرگ شد. در در هم شد. تانک های بعثی، از روی پیکر پاکش رد شده بودند مزار: قـطعـه ۲۶ ، ردیف ۹۲ ، شماره ۴۷ برادر صیغه ای تو می دونید یعنی چی!!!؟ تا حالا اسم «صیغۀ برادری تو جبهه با یکی خوندن» شنیدین!!!؟ یعنی که سه شرط رو به همدیگه تعهد میدید... ۱- عیادت ۲- زیارت ۳- شفاعت ✅ ✅ «حاج حمیدرضا فرزاد» با این بزرگوار، خوانده بودند. این ، برادر صیغه ای «حاج حمید رضا فرزاد» هستند.
🍃 🌸 ✅ 🚩 ۱۱ اسفند ۱۳۶۲ سالروز سردار دلاور و عزیز سپاه اسلام از مسئولین لشکر۲۷محمدرسول‌الله(ص) شهید_سید_محمد_اینانلو ولادت ۱۳۴۳ ، تهران ( ، روستای ) رشد و تکامل در یک خانواده مذهبی و مستضعف از تبار سادات موفق به اخذ مدرک دیپلم عضویت در سپاه سال ۱۳۵۸ عزیمت به جبهه با آغاز جنگ تحمیلی شرکت در عملیات های بزرگی چون؛ ، ، ، ، ، و ... تجریۀ فرماندهی در ۱۸ و ۱۹ سالگی فرماندهی از لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص) پیشکسوت در بین رزمندگان معاونت تیپ سال ۱۳۶۲ ازدواج با دختری متدین در سال ۱۳۶۲ سرانجام در تاریخ یازدهم اسفند سال ۱۳۶۲ ، در عملیات خیبر در منطقه مجروح می گردد و در حین انتقال وی به پشت خط ، خمپاره ای به خودروی انتقال دهنده اصابت کرده و سید محمد سبکبال روح ملکوتی اش با تحفه ی شهادت به سوی جایگاه ابدیش به پرواز درمی آید. 💗 🔸 💗 👈 لازم به ذکر است هم برادرش «سید محمود» و هم پدرش «سید علی» بعد از او به شهادت رسیدند. یعنی پدر به همراه دو پسر شهید شدند. البته در عملیات های مختلف. 📷 منبع تصاویر: سایت «مشرق نیوز»
💟 ⚘ ✔ 🌸 ۲ فروردین ۱۳۶۱ 💓 🔸️ 🔻 سالروز شهادت رزمنده مخلص و باصفا یار وفادار و صادق 💕 ولادت: ۱۳۴۰ ، مازندران - بهشهر - روستای آسیاب سر دیپلم علوم سیاسی عضویت: پاسدار ایشان از نیروهایی بودند که از مریوان به همراه به جنوب آمدند. محل شهادت: دشت عباس ✔
🚩 💟 🌸 رزمنده دلاور و مخلص مسئول تدارکات لشکر در عملیات ⚘ ولادت: اول اسفند ۱۳۳۹ ، قم اخذ دیپلم فنی در سال ۱۳۵۸ عضویت در سپاه به تاریخ ۲ شهریور ۵۸ گذراندن دوره پاسداری در دانشگاه امام علی علیه السلام و خدمت در سپاه تهران عزیمت به پاوه به عنوان مسئول دسته عملیات انتصاب به مسئولیت تدارکات سپاه پاوه انتصاب به مسئولیت تدارکات تیپ۲۷ به دستور سردار " حاج احمد متوسلیان " 🌹شهادت: ۲ فروردین ۱۳۶۱ ، ، در حال رساندن تدارکات به رزمندگان تیپ به همراه برادرش 🚩
به یاد سروِ رعنا قامت مالک ... دانشجوی دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه امیر کبیر آر.پی.جی زن گروهان شهید بهشتی 🇮🇷 لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) برادر شهید محمد همایون پور شهادت: ۷ فروردین ۱۳۶۷ شاخ شمیران عملیات بیت المقدس ۴ اون قدر باهوش بود که با وجود اینکه تو جبهه دیپلم گرفته بود ولی تو کنکور سراسری همان سال در دو رشته برق و مکانیک قبول شد . اون قدر قد بلند بود که توی قبر جا نمی شد و پاهایش را خم کردند . اون قدر جسور بود که در وصیت نامه اش نوشته بود: من در اون دنیا جلوی تک تک شما رو میگیرم اگر پشت به ولی فقیه کنید . "🌷✍️اگر بگویم مادرم برای من گریه نکن ممکن است قبول نکند ولی مادر جان تنها چیزی که روحم را معذب می کند ناراحتی شماست اگر گریه برای دوری می کنید این که گریه ندارد چرا که به گفته خداوند من دائم در کنار شمایم.." گزیده ای از وصیت نامه
●زمانی که فرماندهی گردان بلال را به او ابلاغ کردند، از حاج همت پرسید: اسم گردان چیست؟ حاج همت گفت: گردان بلال حبشی... پس از مکثی کوتاه، محمدکاظم گفت: چه اسم زیبایی! بلال سیاه بود، من هم سیاه چرده ام؛ ● ولی آیا من هم می توانم زیر باران تیرها و ترکش ها مثل بلال اَحداَحد بگویم، بعد از این جمله شهید اشرفی اصفهانی فرمودند : ایشان (محمدکاظم) شهید می شوند. 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۲/۱/۹، شهر ری ‌‌‌●شهادت: ۱۳۶۱/۷/۱۵ ، سومار ، عملیات بیت المقدس
دمِ دلنوازِ داود ... ✍" مرا با لباس پاسداری دفن کنید و خنجری با من هنگام دفنم قرار دهید تا هنگامی که به صلاح او که سالیان عمرم را منتظرش بودم،صدایم کرد به اجابت برای ظهورش مهیا باشم و دشمنان دین خدا را پاسخی دندان شکن مثل شهادت اولیه ام بدهم ." یاد و خاطره سالک کوی دوست پاسدار از شهدای مسجد امام علی النقی (ع) محله نظام آباد شهادت:  ۷ فروردین ماه ۱۳۶۱ عملیات فتح المبین
شهید شب قدر، جانباز شهید شیعهٔ واقعی حضرت امیرالمومنین {ع} فرزند سلحشور حیدر کرّار افتخار حزب الله، قهرمان ما "شهید سهراب (یاسر) عیسی پور" -استاد بزرگ «کونگ فو توآ» (صاحب سبک ببر خونین) متولد = اردبیل (بزرگ شده تهران) -جانباز شیمیایی دفاع مقدس -عضو لشگر ۲۷ محمّد رسول الله (ص) شهادت = ۱۳۷۷/۱۰/۲۰ مصادف با شب بیست و سوم ماه رمضان « جوان؛ سر نترس دارد و آرزوهای دور و دراز چه رسد به آنکه رزمی کار هم باشد هم آرزویش بلند است، هم همتش سهراب می خواست، استاد بزرگی شود شبیه (ابراهیم) میرزایی، قهرمان کونگ فو خیلی هم تلاش می کرد خیلی ها هم امیدوار بودند به جاهایی برسد امّا وقتی عاشق شد، راهش عوض شد همه چیزش عوض شد فکر و هدفش و زندگی کردنش وقتی عاشق خمینی شد جوان دیگری شد جوانی که می توانست مثل دیگر شاگردهای میرزایی برود خارج اما نرفت، ماند و در زیرزمین های مسجدها، باشگاه راه انداخت بچه ها را جمع کرد توی مسجد و بعد راهی جبهه کرد خودش بیشتر از بچه های باشگاه، جبهه می رفت جنگ که تمام شد، راهش را ادامه داد این بار هم بچه ها را مرد بار آورد نه بزن بهادر جنگ برای ما تمام شده بود، اما برای او نه او که هنوز آثار جنگ در بدنش بود همین آثار، بارها او را به بیمارستان کشاند هر چند نتوانست، پایبندش کند آثاری که بند پایش را از زمین گُسست و او را در شب قدر به آسمان کشاند بعد از چهارده روز کما »
🌹شهید نوجوان ۱۶ ساله که مثل یک عارف پخته ۷۰ ساله با خدا مناجات کرده : 🤲  خدایا ! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی:  ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت... 🔸 اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و در عین حال مزه اش را به تو می چشانم..! 🔹 پس خدا! برای خلاصی از این هوس ها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست...! 🌷 🌱 ولادت: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۸ ، تهران 🕊 شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ عملیات والفجر۸ ،فاو مزار: بهشت زهرا (س) قطعه‌ 27 ردیف 3 شماره‌ 11
🕊 ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ —سالروز شهادت محمود پیر بداغی، فرمانده گروهان از گردان مالک اشتر، لشکر ۲۷ 💠 "مردم هوشيار با مشکلات بسازيد و استقامت ورزيد و بدانيد خون دل خوردن هم خود شرط است و هرکس نمي‌تواند جزء خون دل خورندگان باشد ؛بدانيد خداوند هرکه را دوست بدارد او را در درياي سختيها غرق مي‌کند ،مي‌خواهم اگر قرار است مرا از دنيا ببرد با سخت‌ترين وضع از دنيا ببريد که بيشتر در نزد او محبوب شوم چون اين درس را از سرورمان حسين (ع) آموخته‌ام ... اگر خداي ناکرده نسبت به خون شهدا بي اهميت باشيد خيانت به اسلام و خانواده شهداست ." ✍️ گزیده ای از ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌿 دلباخته و عارف دلسوخته 🌷 سردار 🌱 تولد ۵ خرداد ۱۳۴۴ 🕊 ششم اردیبهشت ۶۵ 🌴 فاو، عملیات والفجر ۸ 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ ، ردیف ۱۴۹ ، شماره ۶ دوران
🚩 ☆ ♡ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات الی بیت المقدس ( آزادسازی خرمشهر ) پشت جاده‌ی اهواز - خرمشهر سالروز شهادت سردار بزرگ سپاه اسلام فاتح فرمانده‌ی غیور و سلحشور محور عملیاتی محرّم از شیرِ شرزه‌ و شجاع مکتب ☘❤ ☆ ♡ ولادت: ۱۳۳۹، تهران اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۵ شرکت در کنکور ۱۳۵۵ و کسب رتبهٔ اول در رشته‌ی شیمی ادامه تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف عضو شاخص انجمن‌های اسلامی دانشجویان این دانشگاه مسئولیت جهت‌دهی مبارزات دانشجویی در تهران نقش اساسی در کلیهٔ تظاهرات مردمی از ۱۷ شهریور ۵۷ تا پيروزی انقلاب و تسخیر پادگان‌ها در تهران پیوستن به جهاد سازندگی در تابستان ۵۸ اشغال و تسخیر لانه‌ی جاسوسی به همراه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۵۸ نقش مهم و اساسی در قرائت، دسته‌بندی و بازسازی اسناد منهدم‌شده و مصاحبه با مخبرین رسانه‌های خارجی عضویت در سپاه، تابستان ۱۳۵۹ مسئولیت گردان مخابرات سپاهِ تهران فرماندهی سپاه مستقر در وزارت پست و تلگراف و تلفن سرپرستی واحد اطلاعات-عملیات سپاه تهران تشکیل گردان ۹ سپاه پادگان امام‌حسین(ع) در دی ۱۳۵۹ خلق حماسه‌ی بزرگ در بازی‌دراز در ارديبهشت ۱۳۶۰ فرماندهی سپاه گیلان‌غرب و مجروحیت شدید مسئولیت دفتر ستاد کل سپاه شرکت در عملیات مطلع‌الفجر و مجروحیت مجدد در ۲۰ آذر ۶۰ سازماندهی یک گردان رزمی در پادگان ولیعصر عج سپاه تهران و پیوستن به نیروهای (ص) در ، اسفند ۱۳۶۰ فرماندهی از این تیپ به دستور سردار دشمن‌شکار اسلام سردار عملکرد خارق‌العاده و بسیار چشمگیر در مرحله‌ی اول عملیات فتح‌المبین و تسخیر ارتفاعات علی‌گره‌زد و تصرف مواضع توپخانه سپاه چهارم ارتش عراق پس از ۲۰ کیلومتر پیاده‌روی در عمق مواضع دشمن. انتصاب به فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهداء علیه‌السلام در ۱۵ فروردین ۱۳۶۱ انصراف از فرماندهی تیپ ۱۰ و ادغام آن در تیپ۲۷ به پیشنهاد سردار احمد متوسلیان و فرماندهی محور عملیاتی محرّم در عملیات الی‌بیت‌المقدس ●شهادت: سپیده‌دم ۱۰ ارديبهشت ۱۳۶۱ در کنار جاده اهواز - خرمشهر بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن.
🚩 ✔ 🌸 ☘ بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱ سالروز شهادت سردار سرافراز و همیشه پیروز سپاه اسلام فرمانده‌ی دلیر و شیرافکن از ⚘ ☆ ♡ متولد ۱۳۳۴ - روستای شال از توابع شهرستان قزوین آغاز دوران تحصیل در مدرسه تعلیمات اسلامی ادامه تحصیل در شهر تهران استخدام در نیروی هوایی پس از اخذ دیپلم فعالیت سیاسی سازمان‌یافته علیه رژیم مستبد پهلوی تشکیل خانواده در بحبوحه انقلاب ورود به کمیته انقلاب اسلامی بعد از پیروزی انقلاب ورود به سپاه پاسداران در بیستم اردیبهشت ۱۳۵۸ فرماندهی یکی از گردانهای سپاه منطقه ۱۰ تهران در همان ابتدای امر به دلیل لیاقت و مدیریت مثال‌زدنی ایشان پیوستن به نیروهای سردار و نشان‌دادن شایستگی‌های فراوان در سرکوب ضدانقلاب عزیمت به سرپل‌ذهاب و سوسنگرد با آغاز جنگ عملکرد موفق و عاشورایی در عملیات‌های و : ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در نبرد تکمیلی از مرحله دوم آزادسازی خرمشهر، صحرای شلمچه. 🌺 ❤ ✍ به سالروز ورود ایشان به سپاه و سالروز شهادت این بزرگوار دقّت بفرمائید...😊 ♡ ☆
🔺عکس تاریخی چهار اسطوره در یک قاب  از راست :  عکس مربوط به عملیات بازی دراز است
🌸 🌷 🌠 🌟 سحرگاه دوم خرداد ۱۳۶۱ عملیات الی‌بیت‌المقدس سالروز شهادت یکی از سرداران دلیر و دریادل سپاه اسلام جانشین لشکر خط شکن (ص) ( ) 🚩 متولد ۱۳۳۷ ، اصفهان عاشق قرآن گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان در اصفهان اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۶ قبولی کنکور در همان سال پذیرفته شدن در رشته مهندسی‌صنایع در دانشگاه‌علم‌و‌صنعت‌تهران از اولین پایه گذاران انقلاب‌فرهنگی در دانشگاه شروع مبارزات سیاسی علیه رژیم فاسد و منحوط پهلوی از همان دانشگاه آشنایی با «شهید بروجردی» و «گروه توحیدی صف» جزو اعضای کمیته محافظت حضرت‌امام (ره) در بهشت‌زهرا عضویت در سپاه‌پاسداران‌ بعد از پیروزی انقلاب فعالیت در دفتر هماهنگی ستاد کل همزمان با ادامه تحصیل جزو پیشگامان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان لانۀ جاسوسی آمریکا در روز ۱۳ آبان ۵۸ عزیمت به جبهه سرپل ذهاب با دوست و همرزم وفادارش «محسن وزوایی» تا اواخر بهمن ۵۹ هدایت اطلاعاتی جبهه سرپل ذهاب در همان زمان انتصاب به فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان در اسفند ۵۹ حضور چشمگیر در عملیات های درخشان بازی‌دراز ( ۲ و ۳ ) و مطلع الفجر تشرف به خانۀ خدا در مهر ۱۳۶۰ به همراه یاران وفادار و مخلصی همچون و ابراهیم همت عزیمت به جنوب به همراه اعضای سپاه همدان جهت تشکیل تیپ۲۷ به همراه و انتصاب به عنوان جانشین توسط سردار در دی ماه ۱۳۶۰ شهادت : دوم خرداد ۱۳۶۱ ، در آستانه‌ی ورود به خرمشهر ، در جبهۀ «نهر خَیِّن».⚘🚩
پنجم خرداد ۱۳۴۴ - شهید محمود پیر بداغی، فرمانده گروهان از گردان مالک اشتر، ✍️ گزیده ای از 👇 💠 "مردم هوشيار با مشکلات بسازيد و استقامت ورزيد و بدانيد خون دل خوردن هم خود شرط است و هرکس نمي‌تواند جزء خون دل خورندگان باشد ؛بدانيد خداوند هرکه را دوست بدارد او را در درياي سختيها غرق مي‌کند ،مي‌خواهم اگر قرار است مرا از دنيا ببرد با سخت‌ترين وضع از دنيا ببريد که بيشتر در نزد او محبوب شوم چون اين درس را از سرورمان حسين (ع) آموخته‌ام ... ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌿 دلباخته و عارف دلسوخته 🌷 سردار 🌱 تولد ۵ خرداد ۱۳۴۴ 🕊 شهادت ششم اردیبهشت ۶۵ 🌴 فاو، عملیات والفجر ۸ 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ ، ردیف ۱۴۹ ، شماره ۶
🔵 ۱۵ خرداد ۱٣٣۴ — ▫️▫️▫️▫️ 💠 تکلیف من اینجاست... ▫️مرحله دوم عملیات بیت المقدس برای حمل مجروح، یک فروند هلیکوپتر شنوک به منطقه اعزام شده بود . هلیکوپتر اوج گرفت و بعد از کمتر از1ساعت، نشست جایی. پرسیدم اینجا کجاست ؟ — بندر ماهشهر داخل یک سالن پر از تخت بود و سِرُم و انبوه مجروحانی که تعداد زیادی از آنها همانجا از شدت جراحت شهید می شدند. قیافه مجروح تخت کناری من آشنا بود! او را می شناختم بابایی فرمانده گردان مالک از ناحیه دست تیر خورده بود. او هم مرا می شناخت . تن هردومان لباس بیمارستان پوشاندند و کمی دوا درمان کردند. او آهسته گفت: "میایی فرار کنیم؟ -کجا؟ "خط ! وی چنان محکم و مصمم اسم خط رو آورد که مشتاق همراهی با او شدم. بعد از نماز صبح بابایی گفت: پاشو ... مثل کسانی که از زندان فرار می کنند بسمت دیوار انتهای درمانگاه رفتیم. من دست هایم را که سالم بود قلاب کردم و بابایی از دیوار بالا رفت و او هم با همان یک دست سالمش مرا با آن زخم باز، بالا کشید در مسیر دیدم او خیلی ساکت است، پرسیدم : برادر بابایی خیلی تو فکری! -آره از تهران زنگ زدند وگفتند خدا بهت یک دختر داده. پرسیدم: پس تو میخواهی از دارخوین(مقر تیپ) بری تهران؟ - نه!! می روم خط !! اما شما با این وضعیت و زخم و شرایط و بچه ات! حرفم را برید؛ "تکلیف من اینجاست آزادی خرمشهر از بچه من مهمتر است " بابایی همانروز ۲۰ اردیبهشت ۶۱ بخط میرود و با یک گلوله مستقیم آر.پی.جی بشهادت می رسد و دیدار با دخترش به قیامت می افتد.. راوی:شهیدعلی خوش لفظ
🌱 ۲۵ خرداد ۱۳۳۴ — فرمانده‌ی شجاع از 📷☝️ تصویر او در کنار شهید احمدی 🕊🕊 عروج این دو شهید: در عملیات بیت المقدس — اردیبهشت ۱۳۶۱ (آزادسازی خرمشهر) 🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید: ▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو متوجه شوند از آن‌ها عکس گرفتم. 🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود 📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در عملیات بیت المقدس به رسیدند...
🌷 سال ۶۶ - , جانشین واحد تخریب 🔴 در حین خنثی سازی مین ضد تانک در منطقه سردشت 🌴مزار مطهر شهید: تهران ▫️ قطعه ۲۹، ردیف ۳، شماره ۹ 🌱 متولد: ۱۳۳۸ -- (محله درخونگاه - تهران) در کوچه پس کوچه های تو در توی این محله قدیمی، کودکی رشد و نمو یافت که بعدها در سنین جوانی، معبرهای مین را برای راهیابی رزمنده ها به خطوط مقدم دشمن، می گشود. او در دوران نهضت، از جمله جوانان پرشور و فعال بود و در ماه های پیش از پیروزی انقلاب، به همراه برادر خود در پزشکی قانونی به تلاش شبانه روزی در جهت شناسایی و جابه جایی پیکر مطهر شهدا می پرداخت. بعد از پیروزی، پیرو درخواست امام مبنی بر بازگشت سربازان، خود را به محل خدمتش معرفی نمود. او در پادگان، برای سربازان برنامه شناخت ایدئولوژی گذاشته بود و به آگاهی بخشی افرادی که در انجام واجبات دچار سستی شده بودند، کمک می کرد. سال ۶۰ وارد سپاه شد و در سلک تخریبچی های لشکر ۲۷ درآمد. سال ۶۳ به خانه خدا مشرف شد. برای بار دوم نیز در سال ۶۶ ؛ عازم این سفر معنوی بود که به دلیل مسئولیت های سنگینی که در جبهه به عهده داشت، منصرف شد . . . و در همین ایام بود آسمانی شد🕊🕊 🌴عملیات های طریق القدس و کربلای یک، شاهد حضور دلاور مردی های این سردار رشید و گشاده رو بود.
🌷 ۱۳ تیر ۱۳۶۵ از یاران وهمراهان و قائم مقام همسر شهید دستواره:👇 وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می کرد، غذا می پخت. ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. می گفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی توانی چنگ بزنی. بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می آورد، ما را می برد گردش
⚘ ✿🌺࿐ྀུ༅𖠇༅➼‌══┅── ۱۳ تیر ۱۳۶۵ عملیات سالروز شهادت قائم‌مقام بلندآوازه‌ی محمدرسول‌اللهﷺ دست راست تمام فرماندهان لشکر سردار دلاور و عاشورایی سپاه اسلام 🌺 ولادت: ۱۸ اسفند ۱۳۳۸، تهران، حوالی میدان شوش زندگی در محله‌ای فقیرنشین ادامه‌ی تحصیل تا پایان مقطع راهنمایی در سال ۵۲ ترک تحصیل به علّت فقر و شرایط سخت زندگی مشغول به کار در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران بازگشت به ادامه‌ی تحصیل پس از یک سال دوری و ورود به مقطع دبیرستان سال ۵۳ دوستی نزدیک با نصرت‌الله قریب، رضا چراغی و محمّد پوراحمد شرکت در تظاهرات و اجتماعات علیه رژیم شاهنشاهی در سال ۵۶ اخذ مدرک دیپلم در رشته‌ی اقتصاد در خرداد ۵۷ بازداشت روز ۴ آبان ۵۷ و آزادی با اخذ تعهد مشارکت در تسخیر پادگان‌ها و مراکز نظامی در آستانه‌ی پیروزی انقلاب و پس از آن راه‌اندازی کمیته‌ی حفاظت شهری با بچه‌محل‌ها ورود به سپاه در ۴ آبان ۱۳۵۸ و ادامه‌ی خدمت در گردان چهار سپاه در پادگان ولیعصر تهران انتقال به مرکز سفارت آمریکا جهت حفاظت در آبان ۵۸ انتقال به غرب کشور در تاریخ ۷ دی ماه ۵۸ جهت مقابله با فعالیت‌های ضدانقلاب اقامت سه ماهه در روانسر جهت حفاظت از سپاه شهر اعزام به شهر پاوه و آشنایی با سردار شرکت در عملیات باینگان در ۲۸ اردیبهشت ۵۹ به فرماندهی سردار شهید ناصر کاظمی اعزام به شهر مریوان به همراه سردار در تابستان ۵۹ اعزام به جبهه‌ی سرپل ذهاب در مهر ۵۹ به همراه سرداران: شهید رضا چراغی و شهید حسن زمانی و همچنین گیلان‌غرب بازگشت به مریوان در اواخر زمستان ۱۳۵۹ انتصاب به عنوان فرمانده‌ی پاسگاه شهدا توسط شرکت در عملیات کاوه‌زهرا و مجروحیت شدید و بستر‌شدن ۷ ماهه مجددأ بازگشت به غرب و عزیمت به جنوب جهت تشکیل تیپ۲۷محمدرسول‌الله انتصاب به عنوان مسئول واحد پرسنلی تیپ۲۷ توسط حضور موفق و مؤثر در عملیات فتح‌المبین و الی‌ییت‌المقدس در فروردین، اردیبهشت و خرداد۱۳۶۱ عزیمت به مأموریت لبنان در خرداد و تیر ۱۳۶۱ در کنار سرداران احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همّت شرکت در عملیات عظیم رمضان در تیر ۱۳۶۱ حضور در عملیات مسلم‌ابن‌عقیل در نهم مهر ۱۳۶۱ و مسئولیت محور عملیاتی حضور در عملیات‌ والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ و مسئولیت فرماندهی تیپ سوم ابوذر به دستور سردار ازدواج در اسفند سال ۱۳۶۱ عزیمت به غرب کشور - اسلام‌آباد غرب در بهار سال ۱۳۶۲ شرکت در عملیات‌های والفجر۲ و والفجر۳ در تابستان ۱۳۶۲ شرکت فعال و حضور موفق در عملیات والفجر۴ در مهر و آبان ۱۳۶۲ در منطقه‌ی عمومی مریوان عزیمت به جنوب و شرکت در عملیات سرنوشت‌ساز خیبر در اسفند ۱۳۶۲ انتصاب به قائم‌مقامی لشکر۲۷ به دستور سردار در فروردین ۱۳۶۳ به دنیا آمدن اولین فرزند به نام سیّدمهدی در ۲۱ فروردین ۱۳۶۳ سفر به مکّه و زیارت خانه‌ی خدا در پاییز سال ۶۳ شرکت در عملیات بدر در اسفند سال ۱۳۶۳ و مجروحیت در این عملیات انتصاب مجدد به جانشینی در پی انتخاب سردار حاج محمّد کوثری به عنوان فرمانده‌ی جدید لشکر پس از شهادت عباس کریمی شرکت فعال و حضور موفق در عملیات بسیاربزرگ والفجر۸ شهادت برادر کوچک ایشان سیّدحسین دستواره در تیر ۱۳۶۵ : ۱۲ تیر ۱۳۶۵، عملیات کربلای۱ در منطقه‌ی مهران با اصابت ترکش‌های خمپاره ۱۲۰
🚩🚩 🚩 به یاد شهدای گردان مالک اشتر 🌴 عملیات پدافندی شهر مهران 🔸 مرداد و شهریور ۱۳۶۴ ▪️ رزمنده تک تیرانداز در قلاویزان مهران ▫️ گروهان شهید بهشتی 🌱 تولد ۱۰ تیر ۱۳۴۲ 🕊🕊 شهادت ۱۹ شهریور ۱۳۶۴ - بر اثر اصابت ترکش 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۷ ، ردیف ۹۹ ، ش الف
رزمنده مخلص هنرمند بسیجی . مسئول فرهنگی تولد: ۱۳۴۴/۱۲/۱۲ _ تهران شهادت: ۱۳۸۱/۰۴/۲۲ _ بر اثر عوارض شیمیایی مزار: /ردیف ۲۸ /شماره ۱۱ 👈هنرمند شهیدی که سکوت را شکست... میدانست حضورش در میدان شهر باعث شیمیایی شدنش می شود رفت و با شجاعت به کار عکاسی پرداخت سعید با عکس هایش جنایت صدام را در تاریخ ثبت کرد اینک شوکران نوشته هایی است درباره ی مردانی که زخم های سالهای جنگ محملی شد برای نمادشان در سال ۶۲ به عضویت ...پاسداران در آمد و در واحد تبلیغات جنگ مشغول به خدمت شد پیش از ۲۰ سالگی به جبهه رفت و اولین نقاشی خود را بر دیوارهای دوکوهه نقش زد مدت کوتاهی به لشگر ۱۰ سیدالشهدا رفت و در آنجا هم مشغول عکاسی بود در عملیات بدر بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی مجروح شد در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه حلبچه شرکت کرد و در روز ۲۷ اسفند ماه ۶۶ در حالیکه در زیر بمباران شیمیایی در شهر مشغول عکسبرداری از وقایع و فجایع روی داده بود خود نیز تحت تاثیر همان گازهای شیمیایی قرار گرفت
"تو محبی که خدا بین همه دید تو را ..." 🕊 ۱۳۶۷/۰۴/۲۲ - سالروزشهادت دانش آموز بسیجی از شهدای مدرسه شهید مهدوی منطقه ۱۲ تهران طلوع:۱۳۴۷ عروج: ۱۳۶۷ ابوقریب
🕊🕊 ۱۳۶۷/۰۴/۲۵ — سالگرد شهادت مسعود ملا، مداح و دلاور گردان عمار 📷☝️شهید مسعود ملا در کنار رزمنده مخلص و عارف، شهید سید احمد پلارک 🌷مسعود ملا از عجایب و نوادر دفاع مقدس بود و الگویی برای رزمندگان گردان 🌴 این شهید بزرگوار در فرازی از وصیت نامه نورانی خود نوشته است: ✍️ پروردگارا از تو میخواهم جراحت، اسارت و شهادت را روزی ام کنی و نگذاری شرمنده مولایم سیدالشهدا شوم 🔹...در تنگه ابوغریب، گردان عمار با تیپ زرهی عراق درگیر شد گروهان مسعود ملا محاصره شد. در اینجا نیروهایش را عقب فرستاد و خودش با تعدادی از بچه ها ماندند وسط عراقی ها و نبرد تن به تن آغاز شد در این بین، عراقی ها او را به رگبار بسته و پهلو و سینه اش را شکافتند او در حالیکه بشدت زخمی بود، به اسارت دشمن در آمد. در اینجا صدامیان دستهای او را بسته و پشت خودروی نفربر و در حالیکه وی زنده بود و فریاد یازینب، یازینب بر لب داشت بر زمین کشاندند ...و پس از آن، آرزوی دیگرش محقق شد ⭕️...این بار سربازان دشمن در حالیکه او فریاد یا حسین یا حسین سر می داد، دوره اش کرده و سپس سر او را به مانند مولایش از قفا جدا کردند...
🌷 ۱۳ تیر ۱۳۶۵ از یاران وهمراهان و قائم مقام همسر شهید دستواره:👇 وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می کرد، غذا می پخت. ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. می گفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی توانی چنگ بزنی. بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می آورد، ما را می برد گردش
⚘ ✿🌺࿐ྀུ༅𖠇༅➼‌══┅── ۱۳ تیر ۱۳۶۵ عملیات سالروز شهادت قائم‌مقام بلندآوازه‌ی محمدرسول‌اللهﷺ دست راست تمام فرماندهان لشکر سردار دلاور و عاشورایی سپاه اسلام 🌺 ولادت: ۱۸ اسفند ۱۳۳۸، تهران، حوالی میدان شوش زندگی در محله‌ای فقیرنشین ادامه‌ی تحصیل تا پایان مقطع راهنمایی در سال ۵۲ ترک تحصیل به علّت فقر و شرایط سخت زندگی مشغول به کار در یک کارگاه خیاطی در بازار تهران بازگشت به ادامه‌ی تحصیل پس از یک سال دوری و ورود به مقطع دبیرستان سال ۵۳ دوستی نزدیک با نصرت‌الله قریب، رضا چراغی و محمّد پوراحمد شرکت در تظاهرات و اجتماعات علیه رژیم شاهنشاهی در سال ۵۶ اخذ مدرک دیپلم در رشته‌ی اقتصاد در خرداد ۵۷ بازداشت روز ۴ آبان ۵۷ و آزادی با اخذ تعهد مشارکت در تسخیر پادگان‌ها و مراکز نظامی در آستانه‌ی پیروزی انقلاب و پس از آن راه‌اندازی کمیته‌ی حفاظت شهری با بچه‌محل‌ها ورود به سپاه در ۴ آبان ۱۳۵۸ و ادامه‌ی خدمت در گردان چهار سپاه در پادگان ولیعصر تهران انتقال به مرکز سفارت آمریکا جهت حفاظت در آبان ۵۸ انتقال به غرب کشور در تاریخ ۷ دی ماه ۵۸ جهت مقابله با فعالیت‌های ضدانقلاب اقامت سه ماهه در روانسر جهت حفاظت از سپاه شهر اعزام به شهر پاوه و آشنایی با سردار شرکت در عملیات باینگان در ۲۸ اردیبهشت ۵۹ به فرماندهی سردار شهید ناصر کاظمی اعزام به شهر مریوان به همراه سردار در تابستان ۵۹ اعزام به جبهه‌ی سرپل ذهاب در مهر ۵۹ به همراه سرداران: شهید رضا چراغی و شهید حسن زمانی و همچنین گیلان‌غرب بازگشت به مریوان در اواخر زمستان ۱۳۵۹ انتصاب به عنوان فرمانده‌ی پاسگاه شهدا توسط شرکت در عملیات کاوه‌زهرا و مجروحیت شدید و بستر‌شدن ۷ ماهه مجددأ بازگشت به غرب و عزیمت به جنوب جهت تشکیل تیپ۲۷محمدرسول‌الله انتصاب به عنوان مسئول واحد پرسنلی تیپ۲۷ توسط حضور موفق و مؤثر در عملیات فتح‌المبین و الی‌ییت‌المقدس در فروردین، اردیبهشت و خرداد۱۳۶۱ عزیمت به مأموریت لبنان در خرداد و تیر ۱۳۶۱ در کنار سرداران احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همّت شرکت در عملیات عظیم رمضان در تیر ۱۳۶۱ حضور در عملیات مسلم‌ابن‌عقیل در نهم مهر ۱۳۶۱ و مسئولیت محور عملیاتی حضور در عملیات‌ والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ و مسئولیت فرماندهی تیپ سوم ابوذر به دستور سردار ازدواج در اسفند سال ۱۳۶۱ عزیمت به غرب کشور - اسلام‌آباد غرب در بهار سال ۱۳۶۲ شرکت در عملیات‌های والفجر۲ و والفجر۳ در تابستان ۱۳۶۲ شرکت فعال و حضور موفق در عملیات والفجر۴ در مهر و آبان ۱۳۶۲ در منطقه‌ی عمومی مریوان عزیمت به جنوب و شرکت در عملیات سرنوشت‌ساز خیبر در اسفند ۱۳۶۲ انتصاب به قائم‌مقامی لشکر۲۷ به دستور سردار در فروردین ۱۳۶۳ به دنیا آمدن اولین فرزند به نام سیّدمهدی در ۲۱ فروردین ۱۳۶۳ سفر به مکّه و زیارت خانه‌ی خدا در پاییز سال ۶۳ شرکت در عملیات بدر در اسفند سال ۱۳۶۳ و مجروحیت در این عملیات انتصاب مجدد به جانشینی در پی انتخاب سردار حاج محمّد کوثری به عنوان فرمانده‌ی جدید لشکر پس از شهادت عباس کریمی شرکت فعال و حضور موفق در عملیات بسیاربزرگ والفجر۸ شهادت برادر کوچک ایشان سیّدحسین دستواره در تیر ۱۳۶۵ : ۱۲ تیر ۱۳۶۵، عملیات کربلای۱ در منطقه‌ی مهران با اصابت ترکش‌های خمپاره ۱۲۰
🚩🚩 🚩 به یاد شهدای گردان مالک اشتر 🌴 عملیات پدافندی شهر مهران 🔸 مرداد و شهریور ۱۳۶۴ ▪️ رزمنده تک تیرانداز در قلاویزان مهران ▫️ گروهان شهید بهشتی 🌱 تولد ۱۰ تیر ۱۳۴۲ 🕊🕊 شهادت ۱۹ شهریور ۱۳۶۴ - بر اثر اصابت ترکش 💠 مزار شهید: بهشت زهرا (س) ، قطعه ۲۷ ، ردیف ۹۹ ، ش الف
رزمنده مخلص هنرمند بسیجی . مسئول فرهنگی تولد: ۱۳۴۴/۱۲/۱۲ _ تهران شهادت: ۱۳۸۱/۰۴/۲۲ _ بر اثر عوارض شیمیایی مزار: /ردیف ۲۸ /شماره ۱۱ 👈هنرمند شهیدی که سکوت را شکست... میدانست حضورش در میدان شهر باعث شیمیایی شدنش می شود رفت و با شجاعت به کار عکاسی پرداخت سعید با عکس هایش جنایت صدام را در تاریخ ثبت کرد اینک شوکران نوشته هایی است درباره ی مردانی که زخم های سالهای جنگ محملی شد برای نمادشان در سال ۶۲ به عضویت ...پاسداران در آمد و در واحد تبلیغات جنگ مشغول به خدمت شد پیش از ۲۰ سالگی به جبهه رفت و اولین نقاشی خود را بر دیوارهای دوکوهه نقش زد مدت کوتاهی به لشگر ۱۰ سیدالشهدا رفت و در آنجا هم مشغول عکاسی بود در عملیات بدر بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی مجروح شد در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه حلبچه شرکت کرد و در روز ۲۷ اسفند ماه ۶۶ در حالیکه در زیر بمباران شیمیایی در شهر مشغول عکسبرداری از وقایع و فجایع روی داده بود خود نیز تحت تاثیر همان گازهای شیمیایی قرار گرفت