eitaa logo
کلام معصومین علیهم السلام
1.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
861 ویدیو
135 فایل
کلام و ادعیه معصومین علیهم السلام شناسه مدیر @ASK110 کپی مطالب حلال اگر مقدور بود #صلوات ی برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عنایت بفرمایید. https://rubika.ir/kalam_maesoumin
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢آثار معرفتی و اخلاقی «لقمه» در اندیشه مولوی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکاتی ناب و دقیق درباره آثار معرفتی و معنوی، حلال یا حرام دارد. در جایی به طور کلی رابطه میان لقمه و اندیشه را چنین بیان می‌کند: لقمه، تخم است و بَرش، اندیشه‌ها لقمه، بحر و گوهرش اندیشه‌ها و در جایی هم تأثیر لقمه حرام در شکل‌گیری رذایل اخلاقی و معرفتی را چنین ترسیم می‌کند: چون ز لقمه تو حسد بینی و دام جهل و غفلت زاید، آن را دان حرام از آثار وضعی لقمه حرام آن است که اساساً‌ میل به شنیدن سخن حق را در انسان می‌میراند. لقمه‌ حرام دریچه‌های درک و فهم را می‌بندد و به همین دلیل مولد جهل و غفلت در آدمی است. «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِكُم‏؛ شکم‌های شما از حرام پر شده است و (در نتیجه) بر دل‌هایتان قفل زده شده است» و راه فهم و درک بر روی شما بسته شده است. مولوی در جایی دیگر از مثنوی، به بیان تأثیرات معنوی و معرفتی لقمه حلال پرداخته و می‌گوید: لقمه‌ای کآن نور افزود و کمال آن بود آورده از کسب حلال ××× علم و حکمت زاید از لقمه حلال عشق و رقت آید از لقمه حلال و بالاخره اینکه لقمه حلال، آثار اجتماعی و عرفانی هم دارد: عشق به آدمیان و میل به خدمت به آفریدگان و تعالی‌جویی و عزم رفتن به سوی جانان از دیگر آثار و برکات لقمه حلال است: زاید از لقمه حلال اندر دهان میل خدمت، عزم رفتن آن جهان
🔸حکمتی نغز از جلال‌الدین مولوی در کتاب ارزشمند فیه ما فیه: «بعضی باشد که سلام دهند و از سلام ایشان بوی دود آید و بعضی باشند که سلام دهند و از سلام ایشان بوی مشک آید. این کسی دریابد که او را مشامی باشد. یار را می‌باید امتحان کردن تا آخر پشیمانی نباشد. سنّت حقّ این است اِبْدَأْ بِنَفْسِکَ. نفس نیز اگر دعوی بندگی کند بی امتحان ازو قبول مکن. در وضو آب را در بینی می‌برند بعد از آن می‌چشند به مجرد دیدن قناعت نمی‌کنند یعنی شاید صورت آب برجا باشد و طعم و بویش متغیّر باشد این امتحانست جهت صحّت آبی آنگه بعد از امتحان به رو می‌برند. هرچ تو در دل پنهان داری از نیک و بد، حق تعالی آن را بر ظاهر تو پیدا گرداند هرچه بیخ درخت پنهان می‌خورد اثر آن در شاخ و برگ ظاهر می‌شود سِیْمَاهُمْ فِیْ وُجُوْهِهِمْ وقوله تعالی سَنَسِمُهُ عَلَی الْخُرْطُوْمِ اگر هر کسی بر ضمیر تو مطلّع نشود، رنگ روی خود را چه خواهی کردن؟»
🟠نقش دوراندیشی در عبور از موانع: «هر قدم را از سرِ بینش نهم» 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸مولوی در دفتر سوم مثنوی معنوی، ابیات ۱۷۴۶ به بعد حکایتی جالب تحت عنوان «شکایت استر پیش شتر که من بسیار می‌افتم» درباره اهمیت و نقش آینده‌بینی و دوراندیشی در استواری رفتار و فهم سرد و گرم روزگار بیان می‌کند. ♦️داستان از این قرار است که قاطری نزد شتری گلایه می‌کند که چرا من در سربالایی‌ها و سرازیری‌ها و راه‌های باریک این همه سکندری می‌خورم و همچون افراد راه‌گم کرده و راه‌نابلد بر زمین می‌افتم؛ اما تاکنون ندیده‌ایم که تو بر زمین فروافتی؟! گفت اَستر با شُتر کِای خوش رفیق در فراز و شیب و در راهِ دقیق تو نه آیی در سَر و، خوش می‌روی من همی آیم به سَر در، چون غَوی من همی افتم به رُو، در هر دَمی خواه در خشکی و خواه اندر نمی این سبب را بازگو با من که چیست؟ تا بدانم من که چون باید بزیست؟ 🔹شتر دو عامل را بیان می‌کند: نخست آنکه بصیرت و بینایی او از قاطر بیشتر و دقیق‌تر است. او تیزبین‌تر و ریزبین‌تر است. و دوم آنکه قد او بلندتر است و دوردست‌ها را از افقی بالا می‌نگرد و می‌بیند. به تعبیر دیگر، می‌گوید من پیشاپیش، همه پستی‌ها و بلندی‌ها و فرازها و نشیب‌ها را می‌بینم؛ لذا با امری غیرمترقبه مواجهه نمی‌شوم. به درستی می‌دانم که پایم را کجا و چگونه بگذارم و به همین دلیل هرگز بر زمین نمی‌افتم. گفت: چشمِ من ز تو روشن‌تر است بعد از آن هم از بلندی ناظرست چون برآیم بر سرِ کوهی بلند آخرِ عَقبه ببینم هوشمند پس همۀ پستیّ و بالاییِ راه دیده‌ام را وانماید هم اِله هر قدم را از سرِ بینش نهم از عِثار و، اوفتادن وارَهم 🔻اما تو به این دلیل که فقط جلوی پای خودت را می‌نگری. مشکل تو این است که جزئی‌بین و نزدیک‌بین هستی و از چالش‌های آینده خبر نداری، پایت به درون چاله می‌رود و زمین می‌خوری: تو نبینی پیشِ خود یک دو سه گام دانه بینیّ و، نبینی رنجِ دام
🟢کیفرِ «علاقه به احترام» 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸در منابع اسلامی، اعم از شیعی و سنی، احادیث فراوانی و البته بسیار تکان‌دهنده‌ای در این موضوع داریم که اگر کسی علاقه و میل به احترام از سوی دیگران داشته باشد، او باید خود را برای آتش جهنم آماده کند! 🔹به عنوان مثال، در حدیثی از وجود مقدس (ص) چنین می‌خوانیم: مَن أحَبَّ أن يَتمثَّلَ لَهُ الرِّجالُ قیاماً فَلْيَتبَوَّأْ مَقعَدَهُ في النّار؛ هر كس دوست داشته باشد كه دیگران در برابر او و به احترام او بایستند، خود را برای آتش جهنم آماده کند. ♦️دقت در این حدیث حقیقتاً لرزه بر اندام انسان می‌آورد، چون می‌فرماید سرنوشت کسانی که «میل» و «علاقه» به این دارند که از سوی دیگر محترم شمرده شوند، آتش جهنم است. یعنی حتی اگر در دل کسی چنین میلی باشد، جایگاه او جهنم است. هر که را مردم سجودی می‌کنند زهر اندر جان او می‌آکنند 🔸خدایا به حرمت پاکان، احساسات، عواطف، امیال، خواسته‌ها، علایق و هیجانات ما را هم در همان مسیری قرار بده که خودت می‌پسندی.
◻️پیامد دنیوی «عیب‌گویی» از مؤمنان 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از پیامدهای دنیوی از مؤمنان و افشا و انتشار عمومی عیوب و ضعف‌ها و نقص‌های اهل ایمان آن است که اگر چنان عیبی در وجود فرد عیب‌گو هم نباشد، سنت الهی بر آن است که دیر یا زود خود آن فرد عیب‌گو به چنان عیبی مبتلا خواهد شد و خدای متعال او را با همان عیب رسوا خواهد کرد: علیه السلام نیز می‌فرماید: مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ‌ یمُتْ حَتَّی یرْکبَهُ؛ کسی که مؤمنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا آن گناه را انجام دهد» نیز در مثنوی معنوی همین مضمون را در قالب یک بیت شعر به زیبایی بیان کرده است: گر همان عیبت نبود، ایمن مباش بوکْ آن عیب از تو گردد نیز فاش به همین دلیل بزرگان دین توصیه می‌کنند که اولاً عیب‌جو نباشید؛ و ثانیاً اگر عیب و نقصی در دیگران دیدید، ابتدا خدا را شکر کنید که خود شما مبتلا به چنان عیبی نیستند و بعد از انتشار و افشای عمومی آن عیب پرهیز کنید. هر کسی کو عیبِ خود دیدی ز پیش کی بُدی فارغ خود از اصلاحِ خویش؟ غافلند این خلق از خود ای پدر لاجَرَم گویند عیبِ همدگر
بر سر گنج از گدایی مرده‌ایم .mp3
20.47M
🎤احمدحسین شریفی 🔸بر سر گنج از گدایی مرده‌ایم/ زانک اندر غفلت و در پرده‌ایم 🔻بحثی در باب ضرورت استفاده از ظرفیت‌های داخلی به جای گدایی حل مشکلات از آمریکا و دشمنان، به بهانه قرائت داستانی از مثنوی معنوی
◻️شُکر و شادمانی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [یک] خدای متعال به صورت علنی و آشکار اعلام کرده است: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديد (ابراهیم، ۷) به یاد آورید آنگاه كه پروردگارتان اِعلام كرد: «اگر واقعاً سپاسگزارى كنيد، حتماً [نعمت‌] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نماييد، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.» در این آیه یک قانون قطعی و لایتغیر خدای متعال بیان شده است که «شکرگزاری» موجب «زیادت نعمت» می‌شود و بی‌توجهی به خدا و «ناسپاسی نعمت‌های الهی» موجب «تنگنا» و سختی و گرفتاری‌های شدید دنیوی و اخروی می‌شود. در روایتی از (ص) چنین نقل شده است: مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَابَ شُكْرٍ فَخَزَنَ عَنْهُ‏ بَابَ الزِّيَادَةِ؛ خداوند دَرِ شكر را بر روى بنده‌اى نگشود كه دَرِ فزونى [نعمت ] را بر روى او ببندد [دو] یکی از آثار روحی و روانی شکرگزاری، شادمانی است. انسان شاکر، شادمان و بانشاط است. بنابراین شکرگزاری متوقف بر شادمانی نیست؛ بلکه شکرگزاری عامل شادمانی است. حتی شکرگزاری نسبت به ناداشته‌ها. یک انسان موحد چون همه امور را به دست خدا می‌داند، حتی نسبت به ناداشته‌هایش نیز از خداوند سپاسگزاری می‌کند؛ زیرا خدای متعال را خیرخواه محض و حکیم می‌داند و به همین دلیل مطمئن است که خیر و حکمتی در محروم شدن او از نعمتی هست که خداوند آن را از او بازداشته است. به همین دلیل در هر حالتی شاکر خداوند است. علیه السلام در دعای سی‌ و پنجم صحیفه سجادیه چنین دعا می‌کنیم: وَ اجْعَلْ شُكْرِي لَكَ عَلَى مَا زَوَيْتَ عَنِّي أَوْفَرَ مِنْ شُكْرِي إِيَّاكَ عَلَى مَا خَوَّلْتَنِي؛ پروردگارا، شکرم را بر آنچه از من بازداشته‌ای افزون‌تر از شکرم بر آنچه به من عنایت کردی قرار ده. [سه] می‌دانیم که شکر هم انواع دارد: شکر زبانی و شکر عملی دو نوع از انواع آن هستند: بهتر شکر زبانی، آنگونه که امام صادق علیه‌السلام به ما یاد داده است، این است که به هنگام یادآوری نعمت‌های الهی این ذکر را بگوییم: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» و شکر عملی هم، به تعبیر امام صادق علیه السلام، پرهیز از نافرمانی خدای متعال و دوری از گناهان است: «شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» [چهار] در دیوان شمس، در غزل ۷۱۲ همین مضامین را به زیبایی منتقل می‌کند. این غزل در مجموع حاوی ۷ بیت است که مضمون سه بیت اول آن است که هر گاه نعمتی دیدید، شاکر باشید؛ تا در اثر شکرگزاری شما، آن نعمت و خوشی افزون شود. و مضمون چهار بیت بعدی نیز این است که حتی اگر تلخی و غمی هم دیدید، باز هم شاکر باشید. و آن را با هیچ کس در میان نگذارید. رضایت و شاکر بودن شما موجب می‌شود که آن تلخی و غم، نه تنها در جان شما اثر نکند بلکه به دیگران هم سرایت نکند. خوش باش که هر که راز داند/ داند که خوشی خوشی کشاند شیرین چو شکر تو باش شاکر/ شاکر هر دم شکر ستاند شکر از شکرست آستین پر/ تا بر سر شاکران فشاند تلخش چو بنوشی و بخندی/ در ذات تو تلخیی نماند گویی که چگونه‌ام؟ «خوشم من»/ گویم «ترشم»، دلت بماند گوید که نهان مکن و لیکن/ در گوشم گو که کس نداند در گوش تو حلقه وفا نیست/ گوش تو به گوش‌ها رساند