eitaa logo
كلام علے(ع)🇵🇸
358 دنبال‌کننده
177 عکس
73 ویدیو
7 فایل
بہ نام خداے ‌علے‌(ع) • • • _کیست آبادتر از من که خراب علی‌ام. _کپی:آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نگاشته
«بسم‌الله» دیوان و دَدان، حریف (علیه‌السلام)، در صف پیکار و جنگ تن به تن نمی‌شدند؛ و او را ناجوانمردانه، در محراب به شهادت رساندند! و این داستان، برای محبّان علی(علیه‌السلام)، تا به امروز ادامه دارد... قاسم سلیمانی، ، و ... ▪️شهادت گوارای وجودت ▪️ پ.ن: آنهایی که روزگاری گفتند پول‌های آنچنانی می‌گیرند و با نیش و کنایه، خون به دل خانواده شهدا کردند؛ خوب به تصویر خیره شوند، حرف‌های زیادی دارد!!! ✍️ @negashteh | نگاشته
به دیگران برسانید.mp3
50.91M
✏️«بسم‌الله» ❗️قدر غَدیر را ندانی؛ باید غربت حسین(ع) و غیبت مهدی(عج) را به تماشا بنشینی... روز و روز ظهور، دو روی یک سکه هستند؛ یکی نتیجه‌ی فراموشی غدیر و دیگری ثمره‌ی احیای آن! 🙏🏻شاید از همین رو در برخی روایات گفته شده، ظهور در روز عاشورا رخ می‌دهد. 💐 💐 ✍️ @negashteh | نگاشته
هدایت شده از نگاشته
✏️«بسم‌الله» سلام عزیزان! پیشنهاد می‌کنم قبل از شرکت در مراسم، این قسمت👇🏻از برنامه «زندگی پس از زندگی» رو حتما ببینید! حتما... دانلود و مشاهده برنامه «زندگی پس از زندگی» تاریخ دوم اردیبهشت ماه: تجربه‌گر: میثم عباسیان https://tv4.ir/episodeinfo/295608 ✍️ @negashteh | نگاشته
هدایت شده از نگاشته
✏️«بسم‌الله» اول به خودم گفتم این همه آدم دارد می‌جنگد، تو که کاری نمی‌کنی و فقط در یک گوشه ایستاده‌ای! اینکه گناهی ندارد... امّا وجدانم قانع نشد، دوباره به خود گفتم تو باعث شدی کار به اینجا کشیده شود، و قطعا جهنمی شدی. آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب! باز وجدانم قانع نشد، بعد گفتم بگذار امروز تمام شود، فردا حتما توبه می‌کنم و خدا هم بخشنده است، اصلا خدا انقدر سختگیر نیست که بخواهد این همه آدم را جهنم ببرد! باز وجدانم ول کن نبود، بعد گفتم با این کاری که تو کردی، چطور رویت می‌شود جلو بروی؟! او تو را نمی‌پذیرد... وجدانم گفت، او حسین است؛ برو... . . . بند پوتین‌ها را باز کردم! اگر می‌خواهی به «قافله عشق» برسی؛ باید بهانه‌ها را کنار بزنی! 💬حرّ بن یزید ریاحی ✍️ @negashteh | نگاشته
هدایت شده از نگاشته
✏️اگر با «پا» نشد، با «جان» بار سفر بربند! دل «عاشق»، جا نمی‌ماند... ✍️ @negashteh | نگاشته
هدایت شده از نگاشته
✏️ایستگاه آخر ...اتوبوس از ایستگاه اول حرکت کرد، تمام صندلی‌ها پر بود و به ناچار وسط راهرو ایستادم. چند ایستگاه اول، همچنان به جمعیت اضافه می‌شد و من هم خسته‌تر، البته دیدن صحنه‌ی احترام نوجوان، که جایش را به پیرمردی عصا به دست داد، خستگی را از تنم به در کرد! هر چه به ایستگاه‌ پایانی نزدیک‌تر می‌شد، شلوغی هم رو به خلوتی رفته و از جمعیت کاسته می‌شد! کنار پیرمردی که از ایستگاه اول، سرش را به شیشه تکیه داده بود، یک صندلی خالی شد و نشستم. هوا کم کم رو به تاریکی می‌گذاشت و فضا کمی دلگیر شده بود! پیرمرد که انگار از همان اول حرفی در دل داشت، رو به من کرد و با لحنی پدرانه گفت: «جَوون دیدی ایستگاه اول چقدر شلوغ بود؟!» گفتم: «بله پدرجان.» گفت: «می‌بینی الان که به آخر خط داریم می‌رسیم، چقدر خلوت شده؟!» من که از این سوال و جواب حسابی گیج شده بودم، گفتم: «بله؛ چطور مگه؟!» لبخندی روی لبش نشست و گفت: «آخرالزمان هر چی به ایستگاه‌های آخر نزدیک‌تر می‌شیم، آدمای بیشتری از قافله‌ی دین پیاده می‌شن! از علما شنیدم حدیث داریم که دین نگه داشتن تو آخرالزمان مثل آتیش توی دست می‌مونه! پس تا جوونی مراقب خودت باش، و از کم شدن آدمای توی مسیر نترس...» من که حسابی از نگاه عمیق پیرمرد تعجب کرده بودم، یاد حدیثی (علیه‌السلام) افتادم که فرمودند: ⚠️به خدا سوگند شما خالص می‌شوید؛ ⚠️به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می‌شوید؛ ⚠️به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛ 👈🏻تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی‌ماند جز گروه بسیار کم و نادر!!! ✍️ @negashteh | نگاشته
دل به دنیا نبند؛ گره کور می‌خوری... @kalame_alii
هدایت شده از نگاشته
جانباز شهید سیدمنوچهرمدق.mp3
5.07M
✏️بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم از آنان که خونین سفر کرده‌اند سفر بر مدار خطر کرده‌اند از آنان که خورشید فریادشان دمید از گلوی سحرزادشان چه جانانه چرخ جنون می‌زنند دف عشق با دست خون می‌زنند ❤️ روایت آخرین لحظات زندگی جانباز شهید از زبان همسر ایشان! پ.ن: اگر می‌خوای بدونی انقلابی بودن یعنی چی؛ اگر فکر می‌کنی خیلی برای انقلاب هزینه کردی؛ اگر از کار و تلاش و جهاد خسته شدی؛ حتما این صوت رو گوش کن رفیق!🙏🏻 ✍ @negashteh |نگاشته
✏️ای آقا! خسته از خویشتن؛ به کجا پناه بَرَد؟! ففِرّ الی الحسین "علیه السلام"... 🌹پس به سوی حسین فرار کن ✍️ @kalame_alii