هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
هدایت شده از قرائت قرآن صفحه ای(روزانه)📓
081-nesa-ta-1.mp3
3.73M
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(44).mp3
6.38M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه
💎 در 👈 ۲۷۰ روز
💎 سهم روز شصت ونهم
💎 نامه 👈 ۵۰ تا ۴۸
https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم
دست_تقدیر۲
قسمت_سی_چهارم
از آن طرف خط صدای کیسان با لهجه ای شیرین که مشخص بود سالها دور از وطن بوده به گوش رسید: سلام آقا..
مهدی که انگار این صدا، تپش قلبش را شدید می کرد، لیوان آب را از دست صادق گرفت، قُلپی آب خورد و گفت: سلام پسرم، حالت چطوره؟! عروسم که انگار همکار اون دختر خانمی هست که شما پسند کردین موضوع را به من گفت، منم با همراهی شما مخالفتی ندارم چون کمک کردن در امر ازدواج دو جوان ثوابی بسیار دارد.
کیسان که طوری بود دیر به همه اعتماد می کرد خیلی تعجب کرده بود که چطور شد یک دفعه به خانم معرفت و این آقا اعتماد کرده گفت: من باعث زحمت شما شدم، اما واقعا روند انجام این قبیل مراسمات را نمی دونم و به من حق بدین چون سالها از ایران دور بودم و الان هم تنهای تنها هستم .
مهدی از شنیدن این حرف کیسان اندوهی بر جانش نشست و گفت: تو تنها نیستی پسرم، خدا با تو هست و ببین چقدر دوستت داشته که ما را سر راهم هم قرار داده
کیسان که هر لحظه صحبت با این مردی که تا به حال ندیده بودش، بیشتر جذبش می کرد گفت: منم...منم خدا را دوست دارم، الان کی شما را ببینم؟!
مهدی که انگار باورش نمی شد به این راحتی به دیدار پسرش برسد گفت: من پیشنهاد می کنم همین امشب اصلا همین الان همدیگه را ببینیم.
کیسان که انگار خودش هم از تنهایی کلافه شده بود گفت: نه...آخه..من مزاحم..
مهدی به میان حرف کیسان پرید و گفت: مزاحمت چیه؟! نمی دونم عروسم بهت گفته یا نه؟! من اینجا تنهای تنها هستم، خیلی دلم می خواد حتی اگر شد یک شب از این تنهایی دربیام، الانم آدرس جایی را که هستی بگو تا خودم بیام دنبالت...
کیسان که حسابی غافلگیر شده بود گفت: نه دیگه تا این حد مزاحمتون نمیشم، آدرس بدین با آژانس میام..
مهدی گفت: باشه هر جور راحتی! پس به یمن ورود آقا داماد، من امشب یک شام خوشمزه درست می کنم که با هم بخوریم و سپس آدرس خانه را گفت و کیسان هم نوشت.
مهدی در میان بهت رؤیا و صادق تماس را قطع کرد و گوشی را به طرف رؤیا داد و همانطور که انگار کل اعضای بدنش می خندید و اختیار حرکاتش در دست خودش نبود، از جا بلند شد و گفت: من..من برم مقدمات شام را فراهم کنم، دیدید که قراره مهمون بیاد برام.
صادق از جا بلند شد و همانطور که پدرش را بغل می کرد گفت: بابا...می خوای پیشت بمونم؟
مهدی که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی افتاده، در آغوش صادق، مانند پسر بچه ای که بعد از سالها انتظار به خواسته دلش می رسد شروع به گریه کردن نمود و گفت: صادق، پسر عزیزم، داداشت داره میاد، آه خدای من! پسر من و محیا داره میاد و ناگهان از آغوش صادق خودش را بیرون کشید و به سجده شکر افتاد و مدام میگفت: شکرا لله، شکرا لله..شکرا لله
صادق خم شد و بازوی مهدی را گرفت و از زمین بلندش کرد و گفت: با این حساب من برم بهتره...
مهدی دست صادق را چسپید و گفت: تو هم بمون..
صادق گفت: نه! کیسان منو دیده و فکر میکنه یه جاسوسم و زیر نظرش داشتم، پس ممکنه همه چی بهم بخوره، من و رؤیا بریم، شما باش و کیسان...
مهدی سری تکان داد و گفت: راست می گی، اصلا این موضوع یادم رفته بود و بعد نگاهی با محبت به رؤیا کرد و گفت: دخترم تو یک فرشته ای، ممنونم ازت ...
رؤیا لبخندی زد و گفت: کاری نکردم، خدا را شکر که شادی شما را دیدم و با اشاره به صادق گفت: وای کلا فراموش کردیم، بریم خونه رقیه خانم..
مهدی با دست توی پیشونیش زد و گفت: ای وای! اصلا فراموش کردم باید اونجا بریم، عشق دیدار کیسان همه چی را از یادم برد، الان من نیام عباس آقا و رقیه خانم دلگیر میشن.
صادق لبخندی زد و گفت: ما یه جوری راست ریستش می کنیم، شما برو به آشپزیتون برسین که باید دست و پا بسوزونین که عزیز کرده تون داره میاد، راستی اونجا ما از پیدا شدن کیسان چیزی نمی گیم تا ببینیم عاقبت این دیدار به کجا ختم میشه.
مهدی از صادق و رؤیا دوباره تشکر کرد و آنها راهی خانه عباس آقا شدند و مهدی را با دنیای جدیدی که در آن غرق بود، تنها گذاشتند.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
"امام خامنهای(مدظلهالعالی):
💢امروز هم مثل همان اوّل انقلاب، ما با نظام سلطه مخالفیم، با تسلّط آمریکا مخالفیم. امروز دیگر شوروی وجود ندارد، امّا آمریکا در رأس کشورهای غربی و یکّهتازند؛ میبینیم نتایج کارهایشان را: جنگهایی که راه میافتد، ظلمهایی که میشود، تبعیضهایی که صورت میگیرد، ملّتهایی که زیر فشار قرار میگیرند؛ ما با اینها مخالفیم، صریحاً هم مخالفت خودمان را ابراز میکنیم. 4/7/403"
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
▼ حرف روز
اینجا کسی نمیترسد!
داستان به این روزها بر نمیگردد. سال ها پیش بود که «کیسینجر» به «نیکسون» آموخته بود که در مقابل دشمن باید ادای دیوانهها را در آورد. تئوری مرد دیوانه (Madman Theory) نظریهای است که میخواهد با ترساندن، اهدافش را تضمین کند. همین دیوانهبازیها بود که سبب شد چینیها از جنگ کره پا پس بکشند، شوروی در کوبا کوتاه بیاید و ... .
بسیاری از تحلیلگران منطقهای رفتار چند هفته اخیر صهیونیستها را پیادهسازی این تاکتیک قدیمی در سالگرد عملیات طوفانالاقصی میدانستند. اینکه موتور ترور صهیونیستها طی چند هفته این چنین روشن شده و منطقه را به آتش بکشاند، هدفش فقط همان تاکتیک قدیمی است.
اما چه باید کرد؟ آیا باید مانند خروشچف، گورباچف، یلتسین و دیگران ترسید و کنار کشید یا باید راه جدیدی ترسیم کرد؟ تاریخ بیش از ۴۰ ساله اخیر نشان داده است اینجا و در تهران کسی نمیترسد و هر کسی وظیفهاش را انجام میدهد. درست در زمانی که صهیونیستها بذر ترس میپاشیدند، مقتدای حکیم و سید عزیز این جامعه راهبرد را این گونه ترسیم کردند که «جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میکنیم، نه شتابزده میشویم؛ تعلّل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتابزدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کما اینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.»
در سیاست انداموار و درهمتنیده جمهوری اسلامی، دیپلماسی و میدان همفکر و همراه یکدیگر هستند. سفر هفته گذشته دکتر عراقچی، وزیر محترم امور خارجه یک هدف اساسی داشت و آن، شکستن سکوت خبری رسانههای صهیونیستی بود که بر منطقه، سیاستمداران و حکامش، گرد مرگ پاشیدهاند. این خط و ربط دیپلماتیک باید در کنار میدان تداوم یابد و فراتر رود. سفر دیروز همرزم حاج قاسم نشان داد، مقاومت، یعنی یک روز فرمانده نصر خراسان بودن، یک روز لباس دیپلماسی پوشیدن و یک روز هم پشت هواپیما نشستن و تیک آف کردن در دل دشمن. حرکت دیروز حاج باقر فقط یک سفر نبود؛ بلکه مأموریتی بود در صحنه نبرد، مأموریتی برای شکست سیاست صهیونیستها، برای امید دادن به مردم مقاوم لبنان و ترسیم نقشه پیروزی. همه اینها، یعنی نظم نوین در این شجاعتها پدید میآید، نه دیوانگی بی بی و سگهای هارش.
(یعقوب ربیعی)
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💢 "فایننشال تایمز» به نقل از یک مقام ایرانی گفت: «تهران کشورهای خلیج فارس را تهدید نکرده است، اما پیام ایران دو جنبه دارد: ترغیب آنها به کمک برای برقراری آتشبس در منطقه و هشدار به آنها که اگر اسرائیل به ایران حمله کند، نباید به هیچ وجه این حمله را تسهیل کنند.»"
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💢 زمان بندی واریز یارانه مهرماه اعلام شد:
🔻#یارانه_معیشتی مهر ۱۴۰۳ به این صورت واریز خواهد شد: یارانه دهکهای ۱ تا ۳ در ساعت ۲۴ روز ۲۵ مهر ۱۴۰۳ و یارانه دهکهای سوم به بعد در تاریخ ۳۰ مهر ۱۴۰۳ به حساب سرپرستان خانوار واریز میشود.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
💢 "سپاه در جنگ نرم هم دشمن را به زانو در آورده است
«حسین شریعتمداری» در سرمقاله «کیهان» درباره فضاسازیها علیه «سردار قاآنی» نوشت: «شایعهپراکنی دشمن درباره موضوعی که از آن بیخبر است، یک ترفند عملیات روانی است و با هدف پی بردن به مسئلهای است که برایش مجهول مانده است. هر یک از شایعهها نقش همان پرسشهای شرکتکننده در مسابقه ۲۰سؤالی را دارد و در صورتی که به آن پاسخ داده شود (حتی با جوابهای بله یا نه) حریف را یک گام به نقطه مجهول نزدیکتر میکند. باید به این نکته توجه داشت که شایعههای متفاوت را نمیتوان با عنوان گمانههای متفاوت ارزیابی کرد، بلکه باید آنها را شبیه پرسشهای متفاوت در یک مسابقه ۲۰سؤالی تلقی کرد که حریف هر کدام از آنها را با هدف جدا کردن بخشی از حدسیات خود و تنگتر شدن میدان بررسی مطرح میکند.با افتخار باید گفت که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این آوردگاه جنگ نرم نیز مانند عرصههای دیگر جنگ سخت، با موفقیتی چشمگیر و درخور تحسین ظاهر شد و در حالی که هیچ نکتهای از نگاهش پنهان نیست، به هیچ یک از شایعات پاسخ نداد و دشمن را در حالتی از گیجی و منگی تنها گذاشت.»"
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
✅ حمله پهپادی حزب الله به مراسم جشن تیپ گولانی در جنوب حیفا ۱۰۰ کشته و زخمی داشته است علاوه آن و افسران این تیپ جنایتکار چند ژنرال ارشد اسرائیلی هم در این حمله کشته و زخمی شدند برخی منابع میگویند هرتسی هالیوی رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی آنجا بوده است
✍کریم جعفری
#وعده_صادق
#سید_حسن_نصرالله
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat