eitaa logo
شهید کمالی
942 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
5.4هزار ویدیو
604 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷
1_976509376.mp3
3.31M
🔴 قسمت هشتم وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 انتظار فرج مهمترین وظیفه 🎙️ 🆔 eitaa.com/emame_zaman
معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه سپاه حضرت جوادالائمه (ع)استان خراسان شمالی برگزار میکند: ♨️ گفتگوی زنده تصویری بمناسبت هفته عقیدتی سیاسی در سپاه و بسیج با تاکید بر مسائل سیاسی روز کشور 👤سخنران : استاد گرامی حجت الاسلام علی رضایی (مسئول نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین) 🗓زمان برگزاری: دوشنبه ٢٠ اردیبهشت ساعت ١٠ صبح 🎥پخش لایو بصیرتی در کانال روبیکا نسرا خراسان شمالی: https://rubika.ir/nasra_nkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختر_شینا در روستا، پاییز ڪه از راه می رسد، عروسی ها هم رونق می گیرند. مردم بعد از برداشت محصولاتشان آستین بالا می زنند و دنبال ڪار خیر جوان ها می روند. دوازدهم آذرماه 1356 بود. صبح زود آماده شدیم برای جاری ڪردن خطبه عقد به دمق برویم. آن وقت دمق مرڪز بخش بود. صمد و پدرش به خانه ما آمدند. چادر سرڪردم و به همراه پدرم به راه افتادم. مادرم تا جلوی در بدرقه ام ڪرد. مرا بوسید و بیخ گوشم برایم دعا خواند. من ترڪ موتور پدرم نشستم و صمد هم ترڪ موتور پدرش. دمق یڪ محضرخانه بیشتر نداشت. صاحب محضرخانه پیرمرد خوش رویی بود. شناسنامه من و صمد را گرفت. ڪمی سربه سر صمد گذاشت و گفت: «برو خدا را شڪر ڪن شناسنامه عروس خانم عڪس دار نیست و من نمی توانم برای تو عقدش ڪنم. از این موقعیت خوب بهره ببر و خودت را توی هچل نینداز.» ما به این شوخی خندیدیم؛ اما وقتی متوجه شدیم محضردار به هیچ عنوان با شناسنامه بدون عڪس خطبه عقد را جاری نمی ڪند، اول ناراحت شدیم و بعد دست از پا درازتر سوار موتورها شدیم و برگشتیم قایش. همه تعجب ڪرده بودند چطور به این زودی برگشته ایم. برایشان توضیح دادیم. موتورها را گذاشتیم خانه. سوار مینی بوس شدیم و رفتیم همدان. عصر بود ڪه رسیدیم. پدر صمد گفت: «بهتر است اول برویم عڪس بگیریم.» ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دختر_شینا همدان، میدانِ بزرگ و قشنگی داشت ڪه بسیار زیبا و دیدنی بود. توی این میدان، پر از باغچه و سبزه و گل بود. وسط میدان حوض بزرگ و پرآبی قرار داشت. وسط این حوض هم روی پایه ای سنگی، مجسمه شاه، سوار بر اسب، ایستاده بود. عڪاس دوره گردی توی میدان عڪس می گرفت. پدر صمد گفت: «بهتر است همین جا عڪس بگیریم.» بعد رفت و با عڪاس صحبت ڪرد. عڪاس به من اشاره ڪرد تا روی پیت هفده ڪیلویی روغنی، ڪه ڪنار شمشادها بود، بنشینم. عڪاس رفت پشت دوربین پایه دارش ایستاد. پارچه سیاهی را ڪه به دوربین وصل بود، روی سرش انداخت و دستش را توی هوا نگه داشت و گفت: « اینجا را نگاه ڪن.» من نشستم و صاف و بی حرڪت به دست عڪاس خیره شدم. ڪمی بعد، عڪاس از زیر پارچه سیاه بیرون آمد و گفت: «نیم ساعت دیگر عڪس حاضر می شود.» ڪمی توی میدان گشتیم تا عڪس ها آماده شد. پدر صمد عڪس ها را گرفت و به من داد. خیلی زشت و بد افتاده بودم. به پدرم نگاه ڪردم و گفتم: «حاج آقا! یعنی من این شڪلی ام؟!» پدرم اخم ڪرد و گفت: «آقا چرا این طوری عڪس گرفتی. دختر من ڪه این شڪلی نیست.» عڪاس چیزی نگفت. او داشت پولش را می شمرد؛ اما پدر صمد گفت: «خیلی هم قشنگ و خوب است عروس من، هیچ عیبی ندارد.» عڪس ها را توی ڪیفم گذاشتم و راه افتادیم طرف خانه دوست پدر صمد. شب را آنجا خوابیدیم. ادامه دارد...✒️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷
1_1021794323.mp3
4.62M
🔴 قسمت نهم وظایف منتظران 🔵 هدیه دادن کلیه اعمال مستحبی درطول زندگی به امام زمان (عج) 🎙️ 🆔 eitaa.com/emame_zaman
دختر_شینا صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عڪس دار ڪرد و آمد دنبال ما تا برویم محضر. عاقد شناسنامه هایمان را گرفت و مبلغ مهریه را از پدرم پرسید و بعد گفت: «خانم قدم خیر محمدی ڪنعان! وڪیلم شما را با یڪ جلد ڪلام الله مجید و مبلغ ده هزار تومان پول به عقد آقای...» بقیه جمله عاقد را نشنیدم. دلم شور می زد. به پدرم نگاه ڪردم. لبخندی روی لب هایش نشسته بود. سرش را چند بار به علامت تأیید تڪان داد.گفتم: «با اجازه پدرم، بله.» محضردار دفتر بزرگی را جلوی من و صمد گذاشت تا امضا ڪنیم. من ڪه مدرسه نرفته بودم و سواد نداشتم، به جای امضا جاهایی را ڪه محضردار نشانم می داد، انگشت می زدم. اما صمد امضا می ڪرد. از محضر ڪه بیرون آمدیم، حال دیگری داشتم. حس می ڪردم چیزی و ڪسی دارد من را از پدرم جدا می ڪند. به همین خاطر تمام مدت بغض ڪرده بودم و ڪنار پدرم ایستاده بودم و یڪ لحظه از او جدا نمی شدم. ظهر بود و موقع ناهار. به قهوه خانه ای رفتیم و پدر صمد سفارش دیزی داد. من و پدرم ڪنار هم نشستیم. صمد طوری ڪه ڪسی متوجه نشود، اشاره ڪرد بروم پیش او بنشینم. خودم را به آن راه زدم ڪه یعنی نفهمیدم. صمد روی پایش بند نبود. مدام از این طرف به آن طرف می رفت و می آمد ڪنار میز می ایستاد و می گفت: «چیزی ڪم و ڪسر ندارید.» ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دختر_شینا عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت: «چرا. بیا بنشین. تو را ڪم داریم.» دیزی ها را ڪه آوردند، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم. از طرفی هم، خیلی گرسنه بودم. چاره ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند، چادرم را روی صورتم ڪشیدم و بدون اینڪه سرم را بالا بگیرم، غذا را تا آخر خوردم. آبگوشت خوشمزه ای بود. بعد از ناهار سوار مینی بوس شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره ڪرد بروم ڪنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم: «حاج آقا من می خواهم پیش شما بنشینم.» رفتم ڪنار پنجره نشستم. پدرم هم ڪنارم نشست. می دانستم صمد از دستم ناراحت شده، به همین خاطر تا به روستا برسیم، یڪ بار هم برنگشتم به او، ڪه هم ردیف ما نشسته بود، نگاه ڪنم. به قایش ڪه رسیدیم، همه منتظرمان بودند. خواهرها، زن برادرها و فامیل به خانه ما آمده بودند. تا من را دیدند، به طرفم دویدند. تبریڪ می گفتند و دیده بوسی می ڪردند. صمد و پدرش تا جلوی در خانه با ما آمدند. از آنجا خداحافظی ڪردند و رفتند. با رفتن صمد، تازه فهمیدم در این یڪ روزی ڪه با هم بودیم چقدر به او دل بسته ام. دوست داشتم بود و ڪنارم می ماند. تا شب چشمم به در بود. منتظر بودم تا هر لحظه در باز شود و او به خانه ما بیاید، اما نیامد. ادامه دارد...✒️
♨️شروع گفتگوی زنده تصویری بمناسبت هفته عقیدتی سیاسی در سپاه و بسیج با تاکید بر مسائل سیاسی روز کشور 👤سخنران : استاد گرامی حجت الاسلام علی رضایی (مسئول نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین) 🎥پخش لایو بصیرتی در کانال روبیکا نسرا خراسان شمالی: https://rubika.ir/nasra_nkh
لاریجانی با ارائه لیست وارد رقابت انتخاباتی مجلس می‌شود 🔹با نزدیک شدن به آغاز فعالیت‌های انتخاباتی گروه‌های سیاسی برای انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، برخی شخصیت‌ها در عرصه سیاسی نیز کم کم آماده ورود به این عرصه می‌شوند. 🔹بنا بر اخبار رسیده، علی لاریجانی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی ازجمله افرادیست که خود را برای رقابت‌های انتخاباتی آماده کرده و قرار است با ارائه لیستی در این انتخابات شرکت کند. 🔹چند تن از نزدیکان علی لاریجانی در گفتگوهایی که داشتند این موضوع را تایید کرده‌اند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔻صدور قرار جلب ۷۳ نفر در پرونده ترور شهید سلیمانی دادستان تهران: 🔹در راستای شناسایی متهمان و مستندسازی پرونده ترور شهید سلیمانی و همراهان ایشان، بیش از ۸۰۰ مکاتبه و دستور قضایی خطاب به ضابطین و مراجع مختلف حقوقی و اداری صادر و بیش از ۱۲ هزار صفحه مستندات قضایی در ۶۰ جلد پرونده گردآوری شد. 🔹در رسیدگی به این پرونده، ۹۷ متهم از اتباع آمریکایی شناسایی و تحت پیگرد قرار گرفتند که در نهایت، درخصوص ۷۳ نفر از آنها از جمله «ترامپ»، «پمپئو» و «مکنزی»، قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست صادر شد و برای ۷۴ نفر نیز به دلیل عدم کفایت دلایل اثباتی، قرار منع تعقیب صادر شد. 🔹به ۹ کشور که در جریان ترور شهید سلیمانی و همراهانش، احتمال نقش و مداخله آنها وجود داشت یا اینکه بخش‌هایی از عملیات تروریستی از طریق خاک آنها هدایت، مدیریت یا اجرا شده بود، درخواست‌های همکاری قضایی جداگانه‌ای ارسال و پاسخ‌هایی واصل شد؛ یکی از دولت‌هایی که نیابت قضایی خطاب به سیستم قضایی آن تنظیم و صادر شد، آمریکا بود که علیرغم درخواست رسمی، از محاکمه و تعقیب متهمان آمریکایی خودداری کرد. 🆔 https://eitaa.com/kamalibasirat
جنگ‌،‌جنگ‌است‌چھ‌سخـت‌بـٰاشـد‌،‌چھ‌نـرم!‌‌ عـد‌ھ‌ا‌؎‌را‌بـٰا‌جسم‌شـٰان‌مـۍ‌ڪشنـد و‌دیگَرانۍ‌را‌بـٰا‌فـرهنگ‌شـٰان‌ از‌جنگ‌نـرم‌غـٰافل‌‌نشو‌ید‌..(:🖐🏿'! حواست‌باشہ‌رفی‍ق 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat