eitaa logo
شهید کمالی
980 دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
6.4هزار ویدیو
620 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 عیادت رئیس دفتر رهبری از حاج آقا قرائتی 🔹 حاج آقا قرائتی که همه ما با درسهایی از قرآن ایشان خاطره داریم، هم اکنون در بیمارستان بستری هستند 🔹 برای شفای ایشان دعا کنیم 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺غنی‌نژادها مخالف ملی شدن صنعت نفت/ غربِ عزیز؛ بابت استقلال‌خواهی از شما معذرت می‌خواهیم! 🔹این صحبت‌های موسی غنی‌نژاد درباره ملی شدن صنعت نفت ایران را گوش کنید. غنی‌نژاد عنوان می‌‎کند که بهتر بود شرکت نفت ایران و انگلیس باقی می‌ماند و ایران با مذاکره سهم مناسبی از درآمد نفتی کشور را به دست می‌آورد. 🔹بله دقیقا دکتر غنی‌نژاد درست می‌گوید، چه پیشنهادی جذاب‌تر از اینکه ایران برای گرفتن اندک سهمی از حق و حقوق خود دست به دامان انگلیس شود، چه بسا با التماس بیشتر ارباب به ما ایرانی‌ها مرحمت می‌کرد. 🔹در بخش دیگری نیز عنوان می‌کند که ملی شدن صنعت نفت با مدلی که اجرایی شد منجر به انزوای ایران در دنیا شد. ظاهرا ایران باید بابت این شیوه نادرست، از انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها معذرت‌خواهی کند که باعث ایجاد سوتفاهم شد. 🔹از دید غنی‌نژادها هیچ وقت استعماگران غربی محکوم نیستند و این ما ایرانیان هستیم که با آنها بد رفتار کرده‌ایم. این تفکرات همچنان در صنعت نفت ایران صاحب تریبون است، افرادی که در جلسات خصوصی خود ملی شدن صنعت نفت را اشتباه دانسته و همان قراردادهای امتیازی را بهتر و بدون دردسر می‌دانند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
امیرعبداللهیان: هیئت حاکمۀ فعلیِ افغانستان را به رسمیت نمی‌شناسیم 🔹هیئت حاکمۀ فعلیِ افغانستان را به رسمیت نمی‌شناسیم و بر لزوم تشکیل دولت فراگیر در افغانستان تاکید داریم زیرا طالبان بخشی از واقعیت افغانستان است نه همۀ آن. 🔹در ارتباط با موضوع حقابۀ ایران از هیرمند، گفت‌وگوهایی با مقامات افغانستان داشته‌ایم و معتقدیم که براساس قرارداد ۱۳۵۱ باید در این ارتباط مسیر حقوقی مورد توجه قرار بگیرد. 🔹به مقامات حاکم بر افغانستان به صراحت گفته‌ایم که حل مشکل حقآبه از طریق بیانیۀ سیاسی نیست، بلکه از طریق اقدام حقوقی در چارچوب عهدنامه ۱۳۵۱ است. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
☑️امید و امیدواری 2⃣بحمداللّه جوانهای ما سرشار و لبالب از امیدند. به کوری چشم دشمن که میخواهد امید را در دلها از بین ببرد، این فروغ را، این روشنی را از دلها بزداید، بحمداللّه امید در کشور زیاد است؛ این امید را بایستی حفظ کرد۱۳۹۸/۰۸/۰۸ بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش امید و امیدواری 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🛑از ناحیه‌ی مجلس، افراط در به‌کارگیری ابزارهای نظارتی. خب بله، شما ابزارهای نظارتی دارید؛ از سؤال و تذکّر، تا استیضاح. خب، اینها به جای خودش باید به کار برود، اینها ابزارهای مجلس است؛ مجلس چاره‌ای ندارد، برای اداره‌ی کشور به اینها احتیاج دارد امّا افراط در به‌کارگیری اینها نه. وزرا در دولتهای مختلف مکرّر پیش بنده آمده‌اند و از تعداد سؤالهایی که از اینها میشود شکایت کرده‌اند؛ میگویند اصلاً وقت ما بیشتر به پاسخ به این سؤالها میگذرد که [باید] یا برویم کمیسیون، یا برویم صحن مجلس جوابِ سؤال بدهیم. یا مثلاً فرض بفرمایید وزیر از مجلس رأی اعتماد گرفته، چند ماه بعد ــ سه ماه بعد، چهار ماه بعد ــ همین وزیر استیضاح بشود! خب استیضاح برای چه؟ مگر در یک وزارتخانه در سه ماه چه‌کار میشود کرد که اگر نکرد، آدم استیضاحش بکند؟ این افراط در به کارگیری ابزارهای نظارتی است. یا از این قبیل چیزهایی که تکرار نکنیم بهتر است. بنابراین این یک نگاه است که نگاه، نگاه تخریب است، نگاه رقیب‌پنداریِ طرف مقابل است. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 199 💠سوره توبه: آیات 73 الی 79 @ahlolbait_story
دختر_شینا روستا ڪوچڪ است و خبرها زود پخش می شود. همه می دانستند یڪ هفته ای است بدون خداحافظی به خانه پدرم آمده ام. به همین خاطر وقتی من و صمد را با هم، و شوخ و شنگ می دیدند، با تعجب نگاهمان می ڪردند. هیچ ڪس انتظار نداشت صمد چنین رفتاری با من داشته باشد. خودم هم فڪر می ڪردم صمد از ماجرای پیش آمده خبر ندارد. جلو در خانه ڪه رسیدیم، ایستاد و آهسته گفت: «قدم جان! شتر دیدی ندیدی. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. خیلی عادی رفتار ڪن، مثل همیشه سلام و احوال پرسی ڪن. من با همه صحبت ڪرده ام و گفته ام تو را می آورم و ڪسی هم نباید حرفی بزند. باشد؟!» نفس راحتی ڪشیدم و وارد خانه شدیم. آن طور ڪه صمد گفته بود رفتار ڪردم. مادرشوهر و پدرشوهرم هم چیزی به رویم نیاوردند. ڪمی بعد رفتیم اتاق خودمان. صمد ساڪی را ڪه گوشه اتاق بود آورد. با شادی بازش ڪرد و گفت: «بیا ببین برایت چه چیزهایی آورده ام.» گفتم: «باز هم به زحمت افتاده ای.» خندید و گفت: «باز هم ڪه تعارف می ڪنی. خانم جان قابل شما را ندارد.» دو سه روزی ڪه صمد بود، بهترین روزهای زندگی ام بود. نمی گذاشت از جایم تڪان بخورم. می گفت: «تو فقط بنشین و برایم تعریف ڪن. دلم برایت تنگ شده.» هر روز و هر شب، جایی مهمان بودیم. اغلب برای خواب می آمدیم خانه. ادامه دارد...✒️ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دختر_شینا ڪم ڪم در و همسایه و دوست و آشنا به حرف درآمدند ڪه: «خوش به حالت قدم. چقدر صمد دوستت دارد.» دلم غنج می رفت از این حرف ها؛ اما آن دو سه روز هم مثل برق و باد گذشت. عصرِ روزی ڪه می خواست برود، مرا ڪشاند گوشه ای و گفت: «قدم جان! من دارم می روم؛ اما می خواهم خیالم از طرفت راحت باشد. اگر اینجا راحتی بمان؛ اما اگر فڪر می ڪنی اینجا به تو سخت می گذرد، برو خانه حاج آقایت. وضعیت من فعلاً مشخص نیست. شاید یڪی دو سال تهران بمانم. آنجا هم جای درست و میزانی ندارم تو را با خودم ببرم؛ اما بدان ڪه دارم تمام سعی ام را می ڪنم تا زودتر پولی جمع ڪنم و خانه ای ردیف ڪنم. من حرفی ندارم اگر می خواهی بروی خانه حاج آقایت، برو. با پدر و مادرم حرف زده ام، آن ها هم حرفی ندارند. همه چیز مانده به تصمیم تو.» ڪمی فڪر ڪردم و گفتم: «دلم می خواهد بروم پیش حاج آقایم. اینجا احساس دلتنگی می ڪنم. خیلی سخت می گذرد.» بدون اینڪه خم به ابرو بیاورد، گفت: «پس تا خودم هستم، برو ساڪ و رخت و لباست را جمع ڪن. با خودم بروی، بهتر است.» ساڪم را بستم و با صلح و صفا از همه خداحافظی ڪردم و رفتیم خانه پدرم. ادامه دارد...