فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🌺 فرارسیدن سالروز آغاز امامت حضرت مهدی موعود(عج) مبارک
أَيْنَ وَجْهُ اللّٰهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِياءُ؟
کجاست آن جلوه خدا که دوستان به سویش روی آورند؟
🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷بسمه تعالی
🎥 چهاردهمین گفتگوی تصویری بصیرتی سال ۱۴۰۲
🍃🌹🍃
🎙 سخنران: سردارجوانی معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
✅موضوع:
«تحلیلی بر جنگ دیروز و امروز »
🕰 زمان: دوشنبه- ۳ مهر ماه-ساعت ۲۱
🌍 مکان: کانال بصیرت یزد
🌐 لینک ورود به جلسه در بستر روبیکا:
https://rubika.ir/basiratyazd
May 11
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
بازدید از حلقه قرآنی حلقه شهید علی اکبر غیاثیان بمناسبت هفته دفاع مقدس پایگاه بنت الهدی حوزه سردار شهید همدانی
🔰 مجموعه پوستر
🔻زوایای عظمت دفاع مقدس از دیدگاه رهبری
۱) از چه چیز دفاع می شد؟
🔹بیان شده در دیدار مقام معظم رهبری با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت
#دفاع_مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
یوزارسیف
قسمت ۶۵:
همینطور که سرجام خشکم زده بود صدای پچ پچ وبه دنبالش خنده ی ریزی توجهم را جلب کرد,گوشهام را تیز کردم,اره درست میشنیدم ,صدای علیرضا بود که میگفت:داماد عزیز پاشو بگردیم یه کبریتی,فندکی پیدا کنیم واین روشناییهای گازی را با اعجازمان روشن کنیم وخانه ی پدر زن اینده تان را منور بفرمایید وزد زیر خنده...
یوزارسیف:وای زشته علیرضا,خوبیت نداره...
وصدای,علیرضا درحالیکه مشخص بود یوزارسیف را از جای خودش,بلند میکرد گفت:زشت پیرزنه ,تازه اونم اگه یه دور به تور دخترای این دوره بخوره واز وسایل داخل کیفشان استفاده کند ,زیبا میشه مثل شب چهارده وبااین حرف, دوتاشون ارام زدند زیرخنده و صدای حرکت ارامشان به طرف اشپزخانه ,لرزه بر اندامم میانداخت نمیدونستم واقعا وارد اشپزخانه میشن یا نه؟وبدتر از اون نمیدانستم از جام حرکت کنم ,نکنم؟یه جا دیگه پنهان بشم نشم؟
که ناگهان تو تاریک روشن هال سایه ی قامت هر دوتاشون را که روسرامیکها افتاده بود, دیدم که جلو در اشپزخانه رسیده بودند وعلیرضا میگفت:معلوم عروس خانم کجاست؟نکنه اعتصابی, چیزی کرده؟که یوزارسیف با حالتی که خالی از شوق نبود گفت:سپردم که تا اخرین لحظه نگن ,خواستگارش کی هست,میخواستم ایشون را غافلگیرشون کنم که علیرضا زد روی شانه اش وهمینطور که وارد اشپزخانه میشد گفت:وای حاج اقا تودیگه کی هستی؟من فکر میکردم فقط خودم خرده شیشه دارم,نگو که شما خرابتر از مایی...
تا دیدم که وارد اشپزخانه شدن تا یه فندک وکبریتی پیدا کنند,ارام نیم خیز شدم که...
ادامه دارد..
نویسنده...حسینی
یوزارسیف
قسمت ۶۶:
علیرضا گوشیش را در اورد وچراغ قوه اش را روشن کرد ودرحالیکه نور چراغ قوه را داخل چشمای یوزارسیف میانداخت گفت:عه چرا از اول به فکر این نیافتادیم,حالا تو دامادی وهنگ کردی ,معلوم چرا من هلم؟؟!!
وبااین حرف یوزارسیف خنده ی ریزی کرد وگفت:علیرضا بااین خونه تاریک وتنهایی خودمون واین نور گوشیت,احساس دزدی را دارم که میخواد برای اولین بار دزدی کند....
علیرضا خنده ای زد وهمانطور که نور موبایل را به اطراف میانداخت تا اجاق گاز را پیدا کند گفت:اره اونم چه دزدی؟؟دزد کبریتی خخخخ
وناگهان نور موبایلش روی صورت من که حالا تمام قد ایستاده بودم افتاد وادامه داد:یا بسم الله....جنی جنی زادی,پری پری زادی؟!
منم هول شده بودم وحالا دیگه سنگینی نگاه یوزارسیف را روی خودم حس میکردم ,گفتم:س س سلام....
با سلام من علیرضا زد زیر خنده و همانطور که جواب,سلام من را میداد روکرد به یوزارسیف وگفت:
به به.....عجب عروس خانم را غافلگیر کردین حاج اقاااا...معلومه اصلا خبر نداشته شما خواستگارشین...من تنهاتون میذارم گویا داخل کوچه یه اتفاق خاص افتاده به وجود من احتیاج هست....
با رفتن علیرضا یه نفس راحت کشیدم ,اخه این پسر,عین سمیه ,بمب شیطنت وخنده بود وحالا با نبود اون ,تازه متوجه گر گرفتگی صورت ولرزش تمام بدنم شدم ,اخه الان من روبه روی یوزارسیف ویوزارسیف روبه روی من بود....
یوزارسیف نور گوشی خودش را روشن کرد ودر حالیکه سرشار از شوق بود وتو اون نور کم ,من میدیدم که کل صورتش میخنده صندلی اشپزخانه را تعارفم کرد وخودش نشست روی صندلی,روبه رویم...
من هنوز شوکه از رفتن برق وترک پناهگاهم بودم ,اما یوزارسیف لبریز از مهر واماده ی سخن گفتن بود,میخواست حرفهایی را که تو دلش تلنبار شده برزبان اورد که ناگاه با صدای یاالله یاالله علیرضا وهمهمه ی جمعی که داخل حیاط بودن و به سمت درهال میامدند وصدالبته با روشن شدن برقهای,خانه ما به خود امدیم ,من هول ودست پاچه میخواستم به سمت اتاقم برم که با اشاره یوزارسیف برجای,خودنشستم ویوزارسیف درحالیکه به سمت هال میرفت گفت:اگه امکان داره همینجا بشین وخودشم رفت رومبل رو به روی من نشست ,میهمانها وپدر ومادروبرادرام وارد هال شدند,صحبتشان پیرامون برخورد موتورسیکلت با تیر برق و تصادفی بود که باعث این خاموشی شده بود وهیچ کس جز علیرضا متوجه جابه جایی حاج اقا ورنگ وروی گل انداخته اش نشد....
ادامه دارد...
پیشنهاد ژاپن برای از سرگیری مذاکرات هستهای
🔹امیرعبداللهیان در گفتوگو با خبرگزاری کیودوی ژاپن: توکیو طرحی را برای از سرگیری و احیای مذاکرات هستهای ایران و گروه ۵+۱ (انگلیس، فرانسه، روسیه، چین، آمریکا بهعلاوۀ آلمان) پیشنهاد داده.
🔹ما از نقش سازندۀ ژاپن در احیای توافق هستهای حمایت میکنیم. هرگونه طرحی که همراستا با منافع ایران باشد، مثبت تلقی خواهد شد.
@Farsna - Link
وزیری که صادرات نفت را به صفر رساند دیگران را دروغگو خواند
🔹طبق آمار موسسات معتبر خارجی، صادرات نفت ایران با روی کارآمدن دولت سیزدهم بیش از ۲ برابر شده. موسسۀ کپلر و ورتکسا گزارش دادند میزان صادرات نفت ایران در ابتدای دولت سیزدهم حدود ۷۰۰ هزار بشکه در روز بوده و در ماه می ۲۰۲۳ به ۱.۶ میلیون بشکه در روز افزایش یافته.
🔸دیروز وزیر سابق نفت در مصاحبهای گفته: گویا دروغ برای مسئولان دولت سیزدهم مالیات ندارد. این دروغها هر چقدر هم بزرگ باشند، باز هم مالیات ندارند. اکنون در مورد آمار مربوط به فروش و صادرات نفت هم فقط دروغ میشنویم.
🔹درحالیکه گزارشات متعدد خارجی خبر از جهش تولید و صادرات نفت ایران دادهاند و نمیتوان همۀ موسسات خارجی از جمله کپلر، ورتکسا، تانکر ترکرز، آژانس بینالمللی انرژی، اداره اطلاعات انرژی آمریکا، اویل پرایس، بلومبرگ، رویترز، موسسه SVB و پترولجستیک را متهم به دروغگویی کرد.
🔹به نظر میرسد اظهارنظر بیژن زنگنه در رد افزایش صادرات نفت ایران و دروغگو خواندن همۀ رسانهها و موسسات خارجی بیشتر ناشی از کارنامۀ ضعیفش در موضوع صادرات نفت باشد؛ وزیری که در دوران خود حتی در برخی روزها رقم صادرات نفت کشور را با انتخاب نکردن راهبرد درست به صفر رساند.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat