eitaa logo
شهید کمالی
909 دنبال‌کننده
13هزار عکس
5هزار ویدیو
585 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف رفته خارج تا هرکاری دلش خواست بکنه اما بد جوری خورده تو پر و بالش... 🤣 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
طبق نظر سنجی موسسه گالوپ چین با۴١درصد اولین دشمن آمریکاست روسیه با٢۶درصد در جایگاه دوم است فقط ٩درصد آمریکایی ها ایران را دشمن خود می دانند نکته مهم این است که از نظر مردم آمریکا دولت خودشان چهارمین دشمن کشورشان و قبل از کره شمالی قرار دارد 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 | هشدار قاطعانه سردار سلامی به آمریکا ( در رابطه با جنگ احتمالی با ایران) 🍃🌹🍃 | 🇮🇷https://eitaa.com/kamalibasirat
مراسم جزء خوانی ماه مبارک رمضان در روز یازدهم در محل امام زاده فخرالدین نعمت الله شهر ایور با حضور دکتر شیخ زاده 1402/1/3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️لحظه ورود موشک کروز کالیبر به نیروگاه برق آبی دنیپر اوکراین ❗️این موشک کروز برای درامان ماندن از پدافند دشمن در لحظات اخر شروع به پخش فلیر می‌کند 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فصل نجات | راه و رمز شیخ جعفر ناصری: قبل از خواب، اشتغال داشتن به عمل عبادی خاص، بسیار مؤثر است. وقتی انسان با وضو و با حال عبادت و توجه، به خواب برود، خیلی راحتتر به سحرخیزی و نماز شب موفق خواهد شد. مرحوم قاضی و بزرگان دیگر به خواندن سور مسبحّات قبل از خواب سفارش کرده‏اند. این مسبحات هم خیلی سرّ عجیبی دارد. گویی در روایت دارد که هر کس این سور را بخواند، نمی میرد تا اینکه حضرت بقیه الله علیه السلام را درک کند. منظور از سور مسبحات، سوره ‌های حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی می باشد.
🔴 زنده کردن شوق دیدار 🔵 دعای افتتاح از دعاهای شب‌های ماه رمضان است که جناب محمد بن عثمان از نایبان خاص امام زمان علیه السلام آن را نقل کرده است. 🌕 از ویژگی های دعای افتتاح آن است که دعا کننده را هر شب، متوجّه حضرت ولی عصر علیه السلام و دولت کریمه آن حضرت می کند و شوق لقای آن دولت را در دل او زنده می دارد. ناشرمهدویت؛ فرصتی ناب برای نشر معارف مهدوی و تبلیغ نام و یاد مولای عالم.
🔴 فوری | الجزیره به نقل از رسانه های روسی: در تیراندازی در یک سالن کنسرت و مرکز خرید در نزدیکی پایتخت مسکو، ۱۰ نفر کشته و حداقل ۵۰ نفر زخمی شدند. @Kayhan_Online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلمی از تیراندازی چند مرد نقابدار با سلاح‌های خودکار به سمت بازدیدکنندگان تالار شهر کروکوس در مسکو @Kayhan_Online
🔰برخی منابع غربی تعداد کشته‌های این عملیات تروریستی را بیش از ۴۰ نفر اعلام کردند. @Kayhan_Online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یکی از تروریست‌های تالار کنسرت بازداشت شد 🔹پایگاه «ویزگارد ۲۴» گزارش داده احتمال دارد صدها نفر در تالار کنسرت گروگان گرفته شده باشند. 🔹براساس برخی گزارش‌ها سقف تالار فرو ریخته. @Farsna
✅ ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان حمله تروریستی خونین و وحشیانه به یک مرکز تجاری در مسکو را که به کشته و مجروح شدن جمع زیادی از شهروندان روسیه منجر شد، شدیدا محکوم کرد.   🔹کنعانی ضمن ابراز تسلیت به دولت و ملت روسیه به ویژه خانواده های قربانيان گفت، جمهوری اسلامی ایران در این حادثه تلخ خود را در  کنار روسیه می‌بیند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
طبق لیست منتشر شده توسط وزارت بهداشت منطقه مسکو، تعداد قربانیان حمله تروریستی در کروکوس به ۱۴۵ نفر رسیده است.
داعش مسئولیت حملۀ تروریستی در روسیه را به‌عهده گرفت 🔹داعش با انتشار بیانیه‌ای به‌صورت رسمی مسئولیت حملۀ تروریستی به یک کنسرت در مسکو را برعهده گرفت. 🔹با این حال شبکۀ راشاتودی روسیه گفته بیانیۀ منتسب به داعش جعلی است. 🔹مقام‌های روسیه هنوز موضعی در این خصوص نگرفته‌اند.
شهید کمالی
داعش مسئولیت حملۀ تروریستی در روسیه را به‌عهده گرفت 🔹داعش با انتشار بیانیه‌ای به‌صورت رسمی مسئولیت
👇 🛑 ظاهرا منابع روسی این بیانیه رو تکذیب کردن و گفتن هیچ سازمانی و گروهی مسئولیت این حمله رو به عهده نگرفته 🔺راشاتودی: بیانیه داعش جعلی است و عامل این حادثه تروریستی داعش نیست 🔺سناتورهای آمریکایی خواستار محافظت از اعضای منافقین شدند 🔺۸ نماینده مجلس سنای آمریکا با ارائه طرحی خواستار محافظت دولت کشوشان از اعضای گروهک تروریستی منافقین در اردوگاه «اشرف ۳» در تیرانا، پایتخت آلبانی شده‌اند. 🛑بمبگذاری مسکو زمینه‌ساز تغییر ساختار جنگ اوکراین از عملیات ویژه با هدف حفظ مناطق روس‌نشین به یک جنگ تمام عیار خواهد بود؛ چنانچه پوتین تا‌ اینجا از تخریب گسترده زیرساختهای اوکراین اعراض کرده‌است؛ ولی از این پس در تغییر معادلات جنگ مصمم‌تر خواهد بود. نیما موسوی/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 491 💠سوره زخرف: آیات 23الی 33 @ahlolbait_story
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنم 💢 🌹 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید :«همه سالمید؟» پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که حالش صدایم لرزید :«پاشو عباس! خودم می‌برمت درمانگاه.» 💠 از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد :«خوبم خواهرجون!» شاید هم می‌دانست در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شود و نمی‌خواست دل من بلرزد که چفیه زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید :«یوسف بهتره؟» در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد :« نمی‌ذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری رو دست به سر می‌کنه تا هلی‌کوپترها بتونن بیان.» 💠 سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت :«دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!» اشکی که تا روی گونه‌ام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم :«می‌خوای بیدارش کنم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد :«اوضام خیلی خرابه!» 💠 و از چشمان شکسته‌ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده‌ام که با لبخندی دلربا دلداری‌ام داد :«ان‌شاءالله می‌شکنه و حیدر برمی‌گرده!» و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله‌هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم می‌خواست از حال حیدر و داغ بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمی‌داد. 💠 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی‌اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد :«نرجس دعا کن برامون بیارن!» نفس بلندی کشید تا سینه‌اش سبک شود و صدای گرفته‌اش را به سختی شنیدم :«دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه‌ها شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه‌هایی که واسه کردها می‌فرسته دست ما بود، نفس داعش رو می‌گرفتیم.» 💠 سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد :«انگار داریم با همه دنیا می‌جنگیم! فقط و پشت ما هستن!» اما همین پشتیبانی به قلبش قوّت می‌داد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد :« با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها می‌کرد، آخر افتاد دست داعش!» 💠 صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمی‌خواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد :«تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمی‌ذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!» 💠 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمی‌کردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با شیرین سوال کرد :«بلدی باهاش کار کنی؟» من هنوز نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او اضطرابم را حس می‌کرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت :«نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دست‌تون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای به شهر باز شد...» 💠 و از فکر نزدیک شدن داعش به صورت رنگ پریده‌اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت :«هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.» با دست‌هایی که از تصور داعش می‌لرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. 💠 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا می‌گرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده‌اش به پای چشمان وحشتزده‌ام افتاد :«ان‌شاءالله کار به اونجا نمی‌رسه...» دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به‌سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله‌های ایوان پایین رفت. 💠 او می‌رفت و دل من از رفتنش زیر و رو می‌شد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بی‌حال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :«دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما دارید؟»... ادامه دارد ... نویسنده فاطمه ولی نژاد ✍️