eitaa logo
شهید کمالی
915 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
593 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
20.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ تجمیع مستندات اصابت و فیلم های عملیات ۲ 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 بیانات حزن‌آلود صبح امروز رهبر انقلاب در عزای شهید سید حسن نصرالله ➕ مداحی حاج مهدی رسولی بارون اومده حاج قاسم برات مهمون اومده... 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ویدیوی غیررسمی منتشر شده از لحظه هدف قرار دادن تجمع صهیونیست‌ها توسط گردان‌های رضوان حزب‌الله 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
✍ تاثیر و تاثرِ وعده صادق 2 عملیات وعده صادق 2 که شامل شلیک 200 موشک بالستیک و هایپرسونیک از سوی ایران به سرزمینهای اشغالی شد و چند پایگاه نظامی و اطلاعاتی رژیم را با موفقیت هدف قرار داد، در سطوح مختلفی قابل تحلیل است: اول اینکه، پاسخ مقطعی درخور به ترور شهید هنیه و سید مقاومت بود و از این جهت روحیه ی جبهه غزه و لبنان را به شدت ارتقا داد. سجده های شکر و اشکهای شوق مردمان آن دیار شاهدی بر کارآمدی عملی و تبلیغاتی این عملیات بود. همچنین هراس و بی نظمی قابل توجهی را در ساکنان اسراییل باعث شد. دوم اینکه، در سطح نیمه کلان و منطقه ای، قدرت تمام عیار ایران را برای همسایگانِ رفیق و رقیب نشان داد. از این پس، آذربایجان، طالبان، کردستان، و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس، و سایرین، در تعاملات سیاسی و امنیتی با ایران، با تامل و احترام بیشتری عمل خواهند کرد. اکنون تقریبا همه می دانند که پس از صدام و جریان وهابیت و تکفیر، تنها صهیونیسم آخرین مانع ایران برای پیروزی و ایجاد نظم منطقه ای جدید است. سوم و مهمتر، باید توجه داشت ، این اقدام در سطح کلان و در امتداد مقابله با نظم جهانی موجود صورت گرفته است و از همین جهت بانیان این نظم (یعنی آمریکا و متحدین آن) تلاش زیادی خواهند کرد تا تحت عنوان حمایت از صهیونیسم، حملات اینچنینی را دفع کرده و به هر شکل ممکن نگذارند آخرین سنگر منطقه ای غرب در حفظ این نظم ناعادلانه سقوط کند. حساسیت و سنگینی این موضوع باعث می شود آنها دست به اقدامات متعدد و خطیر زده و همچنان در پی حذف رهبران، فرماندهان، تجهیزات، تاسیسات، و ارتباطات و نهایتا اقتصاد محور مقاومت باشند. فراز و فرود متعدد در این تنازع، ناگزیر است و حتما روی خواهد داد. لذا ضمن شادمانی از این انتقام مقطعی، جبهه مردمی مقاومت نیازمند هوشیاری و اتحاد و صبر و تدبیر در پیشبرد اهداف است. آنچه در حال وقوع است اتفاقی تاریخی است و در صورت پیروزی مقاومت، نه فقط سرزمین فلسطین، بلکه بسیاری ملتهای دیگر که از طریق حاکمانشان اسیر صهیونیسم شده اند (همچون مصر و اردن و عربستان) آزاد شده و فاز مهمی از نظم نوین جهانی تحقق می یابد. تبیین اهمیت این تنازع برای چین و روسیه و سایر کشورها نیز از همین جهت اهمیت دارد. گفتنی ها را باید گفت... جواد راد 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🖼 این تصویری است که دوست نداشتند رسانه‌ای شود!! ▪️◾️▪️ 🔹بله بعد از ۷۵ سال بالاخره صهیونیست ها آواره شدند... آنچه می بینید اردوگاه آواره های صهیونیست است.! 🔸در جنگ رسانه‌ای کوتاهی نکنیم. نشر این تصویر، یک نوع در جهت حمایت از مظلومین غزه علیه ستمگران صهیونیست است. | 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
شهید کمالی
🔷 ویدیوی غیررسمی منتشر شده از لحظه هدف قرار دادن تجمع صهیونیست‌ها توسط گردان‌های رضوان حزب‌الله #سگ
🔴 فاجعه در عملیات زمینی جنوب لبنان برای رژیم‌صهیونیستی 🔹 کانال کان: ارتش با دشمن سرسخت و بسیار آموزش‌دیده‌ای در جنوب لبنان روبروست. 🔻 نبرد در جنوب لبنان در روی زمین و زیر زمین اداره می‌شود، پستی و بلندی‌ها هم به نفع نیروهای ارتش نیست و پیچیده‌تر از غزه است. 🔻 روزنامه یدیعوت آحارانوت: در عملیات زمینی جنوب لبنان شاهد یک فاجعه بودیم. 🔻 کانال ۱۲ عبری: فاجعه در لبنان؛ صبح امروز دو حادثه متفاوت روی داد که در یکی از آنها گروهی از کماندوهای ارتش با نیروهای حزب‌الله درون ساختمانی روبرو شدند و در دومی حادثه یک گروه از تیپ گولانی هدف حمله خمپاره‌ای شدید قرار گرفتند. 🔻 رادیو ارتش اسرائیل: حدود ۳۰ نیروی ارتش دچار جراحات مختلف شدند که حال پنج نفر وخیم است بعلاوه اینکه شماری از نیروها نیز کشته شدند. 🔻 بیمارستان زیو در صفد اعلام کرد امروز ۳۹ سرباز اسرائیلی مجروح در نبردهای جنوب لبنان را به این بیمارستان منتقل کردند. 🔻سازمان رادیو و تلویزیون اسرائیل: نیروهای حزب‌الله از فاصله نزدیک نیروهای ارتش را به گلوله بستند که به چنین تلفاتی منجر شد. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آماده سازی صدا و سیما برای حمله اسرائیل 🔹دکتر خوش‌چشم (کارشناس صداوسیما): 🔹اسرائیل نمایشی شبیه پیجرها در ایران پیاده می‌کند. 🔹تا سه ماه رفت و برگشت داریم با اسرائیل. 🔹تا سه ماه عملیات داریم و جنگ نداریم. 🔹اسرائیل مراکز جمعیتی را نمی‌زند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 71 💠سوره آل عمران: آیات 158 الی 165 @ahlolbait_story
روزی که دادگاه خدا اجرا می شود❗ کامنت فراموش نکنید ! آیات و صدایی که بی اختیار لرزه به وجودتون میندازه! امکان نداره معنای آیات رو بخونیم و این نوای تکان دهنده رو گوش کنیم و به فکر فرو نریم ! ✅ اشتراک این پست خیلی مهمه چون مفهوم آیات تلنگر و عبرتیه برای به خود اومدن ماها ☝️
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(31).mp3
7.84M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه 🍃🌸 در ۲۷۰ روز 🍃🌸 سهم روز پنجاه و نهم 🍃🌸 ۵۳ از بند ۱ تا ۳ https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری التماس دعا دست_تقدیر۲ قسمت_بیست_پنجم رضا خیره به صفحهٔ مانیتور بود که تقه ای به در خورد و پشت سرش صدای آقا مهدی بلند شد. رضا از جا برخاست و در را باز کرد و همانطور که سلام و علیک و خوش و بشی با آقامهدی و دوستاش می کرد، آنها داخل اتاقش دعوت کرد. رضا، صندلی پشت مانیتور را به آقا مهدی تعارف کرد و خودش پشت صندلی ایستاد و دو مردی که آقا مهدی آنها را فرید و مجتبی معرفی کرده بود دو طرف رضا ایستادند. رضا نقطه قرمز را روی مانیتور نشان داد و گفت: تقریبا یک ربع هست که اینجا ثابت مونده به نظرم یا به مقصد رسیده یا می خواد استراحت کنه. مهدی سرش را جلوتر برد و همانطور که با دقت صفحه را نگاه می کرد گفت: کجاست؟! و بعد خودش ادامه داد: فکر می کنم یزد باشه درسته؟! رضا سری تکان داد و گفت: دقیقا، یکی از خیابان های فرعی شهر یزد هست. مهدی رو به مجتبی گفت: سریع مرکز یزد را بگیرین مجتبی چشمی گفت و مشغول شماره گرفتن شد و بعد از چند دقیقه گوشی را به مهدی داد، مهدی بعد از معرفی خودش و توضیحاتی درباره عملیات و کیسان، گفت: ببین داداش، فرد مورد نظر که الان ظاهرا در شهر یزد متوقف شده برای ما خیلی مهم هست، هم از لحاظ اطلاعاتی مهم هست و هم اینکه وجودش اینجا لازم و ضروری ست، لطفا به این جی پی اس که براتون ارسال می کنم مراجعه کنید ایشون را با کمال احترام به مرکز بیارین و هر وقت کار انجام شد به ما اطلاع بدین و من با اولین پرواز خودم را به اونجا می رسونم، مهدی نفسش را آهسته بیرون داد و گفت: تاکید می کنم، سلامت این آقای دکتر کیسان محرابی برای ما مهم هست، قرار نباشه کوچکترین گزندی بهش برسه حتی اگر دیدین بین فرار کردنش و کشتنش یکی را باید انتخاب کنید، بزارید فرار کنه.. از ان طرف خط گفتن: چشم جناب سرهنگ، فقط جسارتا برای بازداشتش حکم قاضی می خواد... مهدی گفت: حکم را من گرفتم براتون میفرستم، فقط حواستون باشه با احترام، طوری نباشه طرف فکر کنه زندانی هست و سلامتش تضمین باشه... از پشت خط صدای چشمی آمد و مهدی گفت: الان حرکت کنید، به محض اینکه رؤیتش کردین، ما را هم در جریان بگذارید و تماس قطع شد. مجتبی و فرید روی تخت رضا نشستند و فرید رو به رضا گفت: آقا رضا، اینجور که آقا صادق می گفتم سیستم این رد یابه با اونکه ما استفاده می کنیم متفاوت هست، میشه برام توضیح بدین چه جوریاست و چه چیزی اضافه تر از بقیه ردیاب ها داره؟! رضا به طرف مبل تک نفره کنار تخت رفت و شروع به توضیح دادن کرد، هر چه که رضا بیشتر توضیح میداد، فرید و مجتبی که عمری خودشان توی این کار بودن متعجب تر می شدند. بعد از صحبت های رضا، مجتبی رو به سرهنگ کرد و گفت: چه هوشمندانه! آقای سرهنگ به نظرم رضا هم دعوت کنیم مرکز خودمون، این آقا مهندس اونجا به کار ما و مملکت بیشتر می خوره هااا مهدی که اصلا توی حال و هوای دیگه ای سیر می کرد لبخندی به روی رضا زد و گفت: اگر آقا رضا خودش بخواد چرا که نه... حرف مهدی نیمکاره مانده بود که تلفن مجتبی به صدا درآمد. مجتبی نگاهی روی صفحه گوشی کرد و گفت: از مرکزمون توی یزد هست و سپس تلفن را وصل کرد و روی بلندگو زد. از اون طرف خط صدای پخته ای بلند شد: سلام مجدد جناب سرهنگ! مهدی با حالتی دستپاچه همانطور که چشم به گوشی دوخته بود گفت: دکتر...دکتر را موفق شدین که... از ان طرف خط گفتن: قربان! ما دیر رسیدیم، انگار ماشینی که دکتر محرابی سوار بودن از یه آژانس کرایه کرده بودن و قبل از اینکه ما برسیم، ماشین را تحویل دادن و رفتن،در ضمن ماشینی که مشخصاتش را شما دادین به نام دکتر محرابی کرایه نشده بود، یه اسم دیگه بود... انگار دنیا دور سر مهدی به چرخش افتاده بود، دیگه چیزی از حرفهای همکارش نمی فهمید، آخه در یک قدمی پسرش کیسان بود و الان... کیسان ماشینی را که برایش کرایه کرده بودند، تحویل داد، بعد از کلی کار کردن توی ایران و آموزش هایی که قبل از آن از طرف سرویس موساد دیده بود، می دانست در شرایطی که بیم ان بود مورد تعقیب قرار گیرد، نه به قطار و نه اتوبوس و نه هواپیما اعتمادی نیست. او باید به مشهد میرفت، قول داده بود و گذشته از قولش او دل داده بود، بدون اینکه بداند چه طور شده! بدون آنکه بفهمد چه اتفاقی افتاد که کارش به عشق و عاشقی کشیده! اسیر دو چشم درشت و مشکی، دقیقا مانند چشمان مادرش محیا شده بود. کیسان تا قبل از دیدن ژاله نمی دانست که می شود چنین حس خارق العاده ای در این دنیا تجربه کرد. او از دار دنیا یک مادر داشت و فقط عشق مادرانه را در سینه داشت و چون همیشه دست ظلم روزگار او را از مادر جدا کرده بود، این لذت دوست داشتن را در رؤیاهای خود می جست.
حالا بعد از سالها زندگی، حسی شبیه همان مهر و محبت اما از نوعی دیگر در خود احساس می کرد، حسی که در یک لحظه و با یک نگاه در بدنش پیچید. او هر وقت لحظه دیدن ژاله را در ذهنش یاد آوری میکرد، عجیب قلبش به تپش می افتاد، اصلا برایش عجیب بود، کیسانی که الان می بایست با تمام وسایل و نتایج تحقیقاتش در خدمت بیژن که مهرهٔ موساد در ایران بود، باشد، الان دنبال کرایه ماشین شخصی بود که مستقیم او را به مشهد برساند‌. کیسان روی نیمکت نزدیک ترمینال نشسته بود، دقایقی قبل دسته ای اسکناس به پسرکی سیه چرده داده بود تا برایش ماشینی به مقصد مشهد کرایه کند و حالا همانطور که چمدان مسافرتی جلوی پایش بود و کیف لپ تاپ را روی زانو گذاشته بود خیره به نقطه ای نامعلوم به ژاله فکر می کرد. کیسان صحنه ای را به یاد آورد که بعد از کلی من من کردن به ژاله ابراز علاقه کرده بود و ژاله این دختر زیبا با شنیدن این حرف لپ هایش گل انداخته بود و با گفتن این جمله که: من باید بروم، قلب کیسان هم با خود برد. کیسان اینقدر دنبال قضیه را گرفت تا اسم و رسم و شماره ژاله را به دست آورد و نمی دانست این سماجت در کجای وجودش نهفته بود که حالا اینچنین بروز کرده بود. کیسان گوشی اش را از جیبش بیرون آورد و می خواست شمارهٔ دخترک زیبا را لمس کند، دخترک زیبا اسمی بود که کیسان روی ژاله گذاشته بود و همین اسم نشان دهندهٔ اوج سادگی و محبت کیسان بود. انگشتش را روی اسم کشید و ناگهان بدون اینکه تماس وصل شود، آن را قطع کرد. کیسان واقعا نمی دانست الان زنگ میزند چه باید بگوید، باید حرفهایش را ردیف می کرد و بعد زنگ می زد، اما برای کیسان که تا به حال به هیچ دختری نزدیک نشده بود خیلی سخت بود که الان بخواهد از خواستگاری حرف بزند، اصلا او نمی دانست چگونه باید شروع کند؟ چه بگوید؟! کیسان اوفی کرد و نگاهی به آسمان که تازه ستاره های شب یکی یکی در آن پدیدار میشد کرد و آرام زمزمه کرد: مادر! این وظیفه توست... من که نمی دونم... من چه جوری؟! در همین حین صدای پسرک به گوشش خورد: آقا...آقا بیاین ماشین گرفتم براتون و همانطور که لبخند میزد انگار سخت ترین خوان رستم را فتح کرده گفت: دربستش کردم براتون، قبول نمی کرد اما آق مسلم بلده چطور ردیف کنه آقا، همچی مغزش را با حرفام تیلیت کردم که قبول کرد و بعد اشاره به پشت سرش کرد و گفت: اون سمند نقره ای هست بیاین آقا و بعد جلوتر آمد و دسته چمدان کیسان را گرفت و کشان کشان به سمت ماشین برد... ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼🍂🌺
📌وزیر خارجه لبنان: سید حسن نصرالله تنها چند روز پیش از آن که به دست نیروهای اسرائیلی شهید شود با آتش‌بسی ۲۱ روزه موافقت کرده بود. این موضوع توسط دولت لبنان به آمریکا و فرانسه اعلام می‌شود. آمریکا از طرف اسرائیل می‌گوید نتانیاهو هم موافق است ولی لحظاتی بعد نصرالله ترور می‌شود. https://eitaa.com/westanews
طوفان مردم تهران در ادای احترام به سید مقاومت؛ فلسطین گلباران شد تهرانی‌ها در اقدامی بی‌سابقه با بیش از هزار شاخه گل در میدان فلسطین حاضرشدند و به شهید سید حسن نصرالله ادای احترام کردند. این بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین گل‌باران مردمی است و امت حزب الله در تهران فردا و پس‌فردا می‌توانند با شاخه‌های گل در میدان فلسطین حاضر شوند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat