eitaa logo
『ڪمپین مھدوے🌤🚩』
4.5هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
11.3هزار ویدیو
957 فایل
#استیکر،گیف _مھدوے_ مناسبتی #عکس نوشته _مھدوے_ مناسبتی #کلیپ مذهبی مھدوے #فایل صوتی مذهبی(مداحی_سخنرانی) تولی+تبری=رکن کیش ماست✔ 🔚نشر آثار با ذکر یک صلوات✔️ https://eitaa.com/joinchat/1994457282Cc1e27f0734 📩ارتباط با مدیر @Montazer_monjey313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام رضا خیلی دوست دارم.mp3
2.02M
🎧 احساسی🖤 قدم قدم داره دلم میزنه فریاد با چشم گریون جلوی پنجره فولاد 🎤 حاج 🏴 (ع)◼️ 💯 ✔️ ➖➖➖➖ ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 توسل به امام رضا عليه السلام 🔵 به علامه طباطبایی رحمه الله علیه گفتند چه کنیم که امام رضا علیه السلام نزد خدا واسطه شود؟ 🌕 فرمود: بروید حرم و سه مرتبه بگویید: بفاطمه، بفاطمه، بفاطمه...سه بار آقا را به فاطمه (س) قسم بدهید امام دعایت را مستجاب می‌کند. ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====
انسان شناسی ۲۲۷.mp3
11.17M
۲۲۷ ـ ترس‌های ما ـ اضطراب‌های ما ـ غمهای ما میزان قدرت خدای درون ما را مشخص می‌کند! ✦ خدای ما، همانقدری قدرت دارد که می‌تواند ما را: ـ در سختیها، یاری کند! ـ از فقر نجات دهد! ـ غهایمان را بزداید! ـ ترس‌هایمان را نابود کند و ..... ✘ خدای ما واقعی است یا توهمی؟ 🌹نمیخوای یه هدیه بفرستی برای تعجیل در ظهور اقا با ذکر صلوات بر محمد و ال محمد🤲 『 ۳۱۲+۱ شاید‌او‌منتظࢪ‌توسٺ 』 مهدی جان :💔 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود😔‼️ 🔆اَللّٰھـمَ ؏ـجِّـل لِوَلیِڪَـــ الـفَـرَج🤲🏻🌤️ ┏━━━━━━━━🌤 ━━━━━━┓  「⃢🦋➺ @kampein_mahdavi ┗━━━━━━━━━━━━━━━━┛
🔘 تشرف در راه مانده ای از زائران امام رضا (ع) (تشرّف شیخ حسین خادم مسجد سهله) 🔰 شیخ آقا بزرگ تهرانی از شیخ حسین، خادم مسجد سهله، نقل می‌کند: 🕌 در سفر اوّلی که با جناب شیخ اعظم، شیخ محمّد طه اعلی اللّه مقامه به مشهد مقدّس مشرّف شدیم؛ نزدیک مشهد یعنی میامی رسیدیم من بر حیوان سواری خود طیّ مسافت می‌کردم. چیزی از راه را طیّ نکرده بودیم که آن حیوان از حرکت باز ماند و کم‌کم عقب افتادم بطوری‌که اثری از قافله دیده نمی‌شد. پیاده شدم و قدری پیاده با حیوان راه رفتم؛ ولی حیوان به‌خاطر ورمی که در دستش پیدا شده بود، نمی‌توانست راه برود و من هم از حرکت عاجز شدم. در این‌جا بارم را فرود آورده و فرشم را بر زمین پهن نمودم و در وسط صحرا مثل این‌که در خانه‌ام باشم، نشستم و مدّت مدیدی در فکر بودم و به حضرت رضا علیه السّلام خطاب می‌نمودم و عرایضی را عرض می‌کردم و می‌گفتم: 🔹 مولاجان من زائر شمایم و از کاروان عقب افتاده‌ام و دست حیوانم شل شده است. ▫️ و امثال این مطالب را ذکر می‌کردم. ناگاه دیدم شخص عجمی که بر حیوان قویّ سفیدی سوار است، از راه می‌آید. گفتم: 🔹 لابد این شخص از زوّار است. ▫️ وقتی رسید، سلام کرد. جواب سلامش را دادم. خیال کردم که او هم به واسطه امری از کاروان عقب‌ افتاده است. بعد از جواب سلام، ایشان به فارسی مشغول صحبت شد و من هم فارسی بلد بودم. مرا به اسم نام برد و گفت: 🔸 ای شیخ حسین، طوری نشسته‌ای مثل این‌که در خانه خودت نشسته باشی آیا نمی‌دانی این‌جا چه جایی است؟ ▫️ گفتم: 🔹 بلی؛ امّا قضیه من چنین و چنان است. ▫️ گفت: 🔸 برخیز بارت را روی حیوانت می‌گذاریم و می‌رویم شاید خداوند ما را به قافله برساند. ▫️ گفتم: 🔹 آیا نمی‌بینی که دستش چه شده و نمی‌تواند راه برود؟ ▫️ اصرار کرد. گفتم: 🔹 لا حول و لا قوّه الّا باللّه ▫️ و برخاستم. بار بر روی حیوان قرار گرفت من هم به اجبار او، حیوان را می‌راندم و ایشان نیز کم‌کم راه می‌رفت. در بین راه گفت: 🔸 ای شیخ حسین، بار من سبک‌تر از بار تو است؛ بارت را روی حیوان خودم می‌گذارم و بار خودم را روی حیوان تو. ▫️ گفتم: 🔹 میل خودتان. ▫️ بار مرا گرفت و روی حیوان خودش گذاشت و بار خودش را روی حیوان من و به همین کیفیّت می‌رفتیم. گفت: 🔸 ای شیخ حسین، نمی‌خواهی حیوان خودت را با حیوان من مبادله کنی تا سربه‌سر شود؟ ▫️ گفتم: 🔹 ای برادر، تو عجمی و من عرب؛ گمان می‌کنی من نمی‌فهمم که مرا مسخره می‌کنی! حیوان شما ده برابر حیوان من می‌ارزد؛ با این‌که من در این صحرا در معرض هلاکتم و چاره‌ای ندارم جز این‌که مال و بارم را بگذارم و بروم تا خود را از هلاکت خلاص کنم. معلوم است که این حرف تو جز برای مسخره کردن من نیست. ▫️ گفت: 🔸 از استهزاء کردن، به خدا پناه می‌برم. تو چه کار داری، من می‌خواهم حیوانم را با حیوان تو معاوضه کنم. ▫️ هرچه می‌گفتم: 🔹 ای برادر مرا مسخره نکن، ▫️اصرار می‌کرد، تا اصرارش بحدّی رسید که قبول کردم. گفت: 🔸 پس سوار شو. ▫️ من بر حیوان او سوار شدم دیدم انگار مثل مرغی می‌پرد. آن مرد گفت: 🔸 تو به قافله ملحق شو من هم ان شاء اللّه تعالی ملحق می‌شوم. ▫️ زمان کمی گذشت که دیدم به قافله رسیده‌ام. آن هم در نزدیکی منزل و مثل آن‌که از آن مرد غافل شدم. همین‌که به منزل رسیدم، پیاده شده و مشغول رسیدگی به حیوان گردیدم و وقتی کارم تمام شد برای خوردن قهوه خدمت شیخ محمّد طه رسیدم. وقتی داخل شدم، سلام کردم. فرمود: 🔸 شیخ حسین، چرا امروز در راه با ما نبودی؟ ▫️ چون بنای من بر این بود که هر روز حیوانم را جلوی محمل شیخ یک ساعت یا بیشتر راه می‌بردم و ایشان برای من حکایاتی را نقل می‌فرمودند. عرض کردم: 🔹 شیخنا قضیّه من این بود ▫️ و جریان را نقل کردم. فرمود: 🔸 آن مرد کجا است؟ ▫️ عرض کردم: 🔹 خودش را به ما می‌رساند؛ ولی هنوز نرسیده است. ▫️ فرمودند: 🔸 بلکه او قبل از تو رسیده است؛ آیا گمان می‌کنی که این‌طور کارها را در چنین مکانی کسی غیر از ائمّه معصومین علیهم السّلام انجام می‌دهد؟ ▫️ بعد شیخ به‌خاطر این جریان قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السّلام انشاء نموده و قضیه را در آن درج نمود. ♦️ جناب شیخ آقا بزرگ تهرانی فرمودند: ▪️ شیخ حسین بعضی از ابیات آن قصیده را برای من خواند؛ ولی من فراموش نموده‌ام. و گفت: ▫️ آن شخص را هم دیگر ابدا ندیدم و با آن حیوان تا تهران برگشتم. در آن‌جا مریض شدم و آن را به قیمت گزافی فروختم و در معالجه مرض و مراجعتم، مصرف کردم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۲۰۳ 🏷 ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====
26.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️آرزوی میدونی چیه؟ تصویری "آرزوی رضا" 👌پیشنهاد ویژه ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️دریای حسرتیم غرق در ظلمتیم یا ضامن، یا رضا در بندِ غیبتیم... 🏴 سالروز شهادت مولا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام بر آقا صاحب‌الزمان اروحنا له الفداء و همه شیعیان تسلیت. ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====
▪️قیام کرد خورشید هشتم ... و دعا خواند برای آمدنش، و این یعنی دست‌هایی که همیشه در اهتزازند و بی قرار ...برای دعای فرج 🎧 سخن آوای ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====
4_5796475372916704193.mp3
6.45M
▪️ سخن آوای ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====
🔘چرا به او می‌گویند کریم اهلبیت؟ ▪️حکایتی بهت‌آور از مهربانی 🎧 این جذّاب را اینجا بشنوید↶ ┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅ ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🍂=====