eitaa logo
『ڪمپین مھدوے🌤🚩』
4.4هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
11.1هزار ویدیو
945 فایل
#استیکر،گیف _مھدوے_ مناسبتی #عکس نوشته _مھدوے_ مناسبتی #کلیپ مذهبی مھدوے #فایل صوتی مذهبی(مداحی_سخنرانی) تولی+تبری=رکن کیش ماست✔ 🔚نشر آثار با ذکر یک صلوات✔️ https://eitaa.com/joinchat/1994457282Cc1e27f0734 📩ارتباط با مدیر @Montazer_monjey313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕯سری از اسرار نام آقا امام حسین‌(ع) 🔘 آقای حسنی طباطبایی نقل كردند: ▫️ صبح یكی از روزهای ماه محرم پس از تشرف به حرم مطهر كریمه اهل بیت حضرت معصومه (علیها السلام) به قصد زیارت آقای مجتهدی حركت كردم. در زدم، كسی در را باز كرد و گفت: 🔹 حمید آقا! آقای مجتهدی منتظر شما هستند تا صبحانه را به اتفاق شما صرف كنند! ▫️ به خدمت ایشان شرفیاب شدم، سفره صبحانه پهن بود. فرمودند: 🔸صبحانه را بایستی با شما صرف می‌كردیم! خوش آمدید، بفرمایید! ▫️در كنار آقای مجتهدی، كتاب گنجینه الاسرار مرحوم عمان سامانی، قرار داشت. ایشان ضمن صرف صبحانه، اشاره‌ای به آن كتاب كردند و گفتند: 🔸آقاجان! عمان سامانی در میان مرثیه سرایان حسینی مقام و منزلت ویژه‌ای دارد. ▫️و بعد فرمودند: 🔸اصلاً دستگاه حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) یك دستگاه عجیبی است! نام مبارك ایشان هم خیلی بزرگ است. در نام مقدس «حسین (علیه‌السلام)» اسرار عجیبی نهفته است. ▫️و پس از چند لحظه تأمل، فرمودند: 🔸《هر كس كه نام آقا امام حسین (علیه‌السلام) را بشنود از میزان انقلاب خاطری كه پیدا می‌كند پایه ایمانش را می‌توان فهمید. كسانی كه نام این بزرگوار را می‌شنوند و تغییر حالی در خود نمی‌بینند باید جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین (علیه السلام) محك ایمان است.》 ⬅️ کتاب در محضر لاهوتیان اثر محمد علی مجاهدی، خاطره بیست و هشتم، ص 151 🏷 •┈••✾▪️🍂🥀🍂▪️✾••┈• ✔️ڪپے‌باذڪر صلوات بہ‌نیت‌ظہوࢪ🌤 ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦَ̇ــــܝ‌َܥܼܢ🌤 ╲\╭┓ ╭‌🥀🍂 ┗╯\╲ 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ 🆔 @kampein_mahdavi =====🕯🏴=====
⚠️ تا امر فرج اصلاح نگردد، امام زمان (عج) لحظه ای آرامش ندارند. ☑️ مرحوم آقا ابوالفضل قهوه چی پیرمرد متقی و با صفا و اهل توسل بود و از جمله کسانی به شمار می‌رفت که علاقه و ارادت شدیدی به آقای - شیخ جعفر - مجتهدی داشت و آقا هم به خاطر پاکدلی و سادگیش شدیداً به او محبت داشتند. آقا ابوالفضل تعریف می‌کرد: ▫️ در ایام ماه مبارک رمضان که آقای مجتهدی در کوه خضر بیتوته کرده بودند، شبی بعد از افطار به خاطر دیدنشان راهی کوه شدم. هنگامی که به ایشان رسیدم، دیدم بیرون از محوطه ی اتاقی که در کوه خضر است نشسته‌اند و مشغول نغمه سرایی و سیر و صفا و توسل به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، من نیز که عاشق و شیفته ی حضرت بودم با دیدن آن حال عجیب و غریب و توسل ایشان به حضرت، منقلب شدم و بسیار گریستم در حالی که پیوسته حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشّریف) را صدا می‌کردم. در همین حال یک مرتبه آقای مجتهدی خطاب به من فرمودند: 🔸 آقا ابوالفضل بس است دیگر! آیا چشم حضرت بین داری؟! ▫️ و اشاره ای به سوی ماه کرده و فرمودند: 🔸 اگر چشمش را داری ببین!! ▫️ آن شب قرص ماه کامل بود هنگامی که به آن نظر کردم؛ جمال دلربای حضرت مهدی (روحی فداه) را با یک حالت نیم خیز مثل کسی که می‌خواهد برخیزد زیارت کردم، در حالی که با یک دست ذوالفقار! و با دست دیگر غلاف آن را گرفته و کمی آن را از غلاف بیرون کشیده بودند. سپس آقای مجتهدی فرمودند: 🔸 ببین آقا ابوالفضل، خود حضرت هم لحظه به لحظه در انتظار ظهورند و تا امر فرج اصلاح نگردد، ایشان هم لحظه ای آرامش ندارند.😔💔 ▫️ به محض اینکه آن صحنه را مشاهده کردم طاقت نیاوردم و بیهوش روی زمین افتادم. ⬅️ لاله ای از ملکوت، جلد اول، صفحه ۳۶۱, 🏷 (عج)