4_345554935284236672.mp3
4.37M
#شور
🔸دنبال شهادتم ولی عرضه ندارم
🔸یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم
🔸نمیدونم مرگ من قراره کجا باشه
🔸همه ترسم اینه مجلس گناه باشه
🎧با نوای :سید رضا نریمانی
🆔 @kanale_behesht
نردبان بهشت
آرشیو ☀️اعمال روز جمعه در یک نگاه 📤متن دعای ندبه همراه با صوت eitaa.com/kanale_behesht/1188 📤صو
میانبر به اعمال روز جمعه🌺❤️
کیفیت نماز جعفر طیار
نماز جعفر طیار دو نماز دو رکعتی است، در هر رکعت حمد و سوره و بعد از آن پانزده مرتبه: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّه وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اکْبَر» خوانده شود، همین تسبیحات را ده مرتبه در رکوع و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از رکوع، و ده مرتبه در سجدۀ اول و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از آن و ده مرتبه در سجدۀ دوم و ده مرتبه بعد از سر برداشتن از آن گفته شود، در رکوع و سجده می توان ذکر مخصوص ـ سبحان ربی ... ـ را نگفت، اما احتیاط مستحب آن است که علاوه بر تسبیحات، ذکر نیز گفته شود. این نماز سوره مخصوصی ندارد، لکن افضل آن است که در رکعت اول، سوره «إِذَا زُلْزِلَتْ» و در رکعت دوم، سوره «وَ الْعَادِیَاتِ» و در رکعت سوم، «إذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ» و در رکعت چهارم، سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ احَد» خوانده شود.
35.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اثرات ویژه نماز جعفر طیار در زندگی روزمره ما
➕سخنان آیت الله بهجت(ره)
#تصویری
@Panahian_ir
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
✔️ گاهی از خـود بپرسید که اگر خود را ملاقات میکردید، آیا از خودتان خوشتان میآمد؟!
صادقانه به این سوال جواب دهید و خواهید فهمید که نیاز به چه تغییراتی دارید؟
سوال خیلی باحالیه
گاهی از خودمون بپرسیم بد نیست
یهو دیدی تمام فیس و افاده ها خوابید و کارِ هزار تا کلاس اخلاق کرد.
#دلنوشته_های_یک_طلبه
رمان #بدون_تو_هرگز (77قسمت)
📖 داستان زندگی #واقعی
طلبه ی شهید سید علی حسینی و دخترش زینب السادات حسینی
✍ به قلم شهید #سیدطاهاایمانی
نردبان بهشت
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹 #بدون_تو_هرگز #قسمت58 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت پنجاه و هشتم: حس دوم 🍃درخواست
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹
#بدون_تو_هرگز
#قسمت59
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت پنجاه و نهم: هوای دلپذیر
🍃برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها ... شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی ... پشت سر هم و فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود ...
🍃گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی خسته می شدم که نشسته خوابم می برد ...
🍃سخت تر از همه، رمضان از راه رسید ... حتی یه بار، کل فاصله افطار تا سحر رو توی اتاق عمل بودم ... عمل پشت عمل ...
🍃انگار زمین و آسمان، دست به دست هم داده بود تا من رو به زانو در بیاره ... اما مبارزه و سرسختی توی ژن و خون من بود...
🍃از روز قبل، فقط دو ساعت خوابیده بودم ... کل شب بیدار ... از شدت خستگی خوابم نمی برد ... بعد از ظهر بود و هوا، ملایم و خنک ... رفتم توی حیاط ... هوای خنک، کمی حالم رو بهتر کرد ... توی حال خودم بودم که یهو دکتر دایسون از پشت سر، صدام کرد ... و با لبخند بهم سلام کرد ...
- امشب هم شیفت هستید؟
- بله ...
- واقعا هوای دلپذیری شده ...
🍃با لبخند، بله دیگه ای گفتم ... و ته دلم التماس می کردم به جای گفتن این حرف ها، زودتر بره ... بیش از اندازه خسته بودم و اصلا حس صحبت کردن نداشتم ... اون هم سر چنین موضوعاتی ...
🍃به نشانه ادب، سرم رو خم کردم ... اومدم برم که دوباره صدام کرد ...
- خانم حسینی ... من به شما علاقه مند شدم ... و اگر از نظر شما اشکالی نداشته باشه ... می خواستم بیشتر باهاتون آشنا بشم ...
🎯 ادامه دارد...
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#بدون_تو_هرگز
#قسمت60
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت شصت: خانواده
🍃برای چند لحظه واقعا بریدم ...
- خدایا، بهم رحم کن ... حالا جوابش رو چی بدم؟ ...
🍃توی این دو سال، دکتر دایسون ... جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد ... از طرفی هم، ارشد من ... و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود ... و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده ...
- دکتر حسینی ... مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شما... کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت ... پیشنهادم صرفا به عنوان یک مرده ... نه رئیس تیم جراحی...
🍃چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه ...
- دکتر دایسون ... من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی ... احترام زیادی قائلم ... علی الخصوص که بیان کردید ... این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه... اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم ... و روابطی که اینجا وجود داره ... بین ما تعریفی نداره ... اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن ... حتی بچه دار بشن ... و این رفتارها هم طبیعی باشه ... ولی بین مردم من، نه ... ما برای خانواده حرمت قائلیم ... و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم... با کمال احترامی که برای شما قائلم ... پاسخ من منفیه...
🍃این رو گفتم و سریع از اونجا دور شدم ... در حالی که ته دلم... از صمیم قلب به خدا التماس می کردم ... یه بلای جدید سرم نیاد ...
🎯 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆✧﷽✧🔆
💜🌿 #دعایروزشنبه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسْمِ اللَّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ تَعَالَى مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ وَ كَيْدِ الْحَاسِدِينَ وَ بَغْيِ الظَّالِمِينَ وَ أَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ بِلا شَرِيكٍ وَ الْمَلِكُ بِلا تَمْلِيكٍ لا تُضَادُّ فِي حُكْمِكَ وَ لا تُنَازَعُ فِي مُلْكِكَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ وَ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ وَ اسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ وَ تَرْحَمَنِي بِصَدِّي [وَ صُدَّنِي ] عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِي وَ تُوَفِّقَنِي لِمَا يَنْفَعُنِي مَا أَبْقَيْتَنِي وَ أَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِي وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِي وَ تَمْنَحَنِي السَّلامَةَ فِي دِينِي وَ نَفْسِي وَ لا تُوحِشَ بِي أَهْلَ أُنْسِي وَ تُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي كَمَا أَحْسَنْتَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
@Aterkhoda
┅═✧❁🔆❁✧═┅
👌🏻قابل_تامل
امام زينالعابدين(ع):
🕋بيچاره فرزند آدم ...
هر روز سه مصيبت به او مى رسد
و حتى از یکی از آنها پند نمى گيرد
كه اگر پند میگرفت، سختي هاو كار دنيا
بر او آسان مى شد.
♥️مصيبت_اول:
هر روز از عمر او كم میشود
در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد
اندوهگين مى شود؛ درحالیکه مال جايگزين
دارد، اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.
💜مصيبت_دوم:
روزيش را به طور كامل دريافت میكند،
كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد
و اگرحرام باشد كيفر میبيند.
💙مصيبت_سوم:
از اينها بزرگتر است
پرسیدند: "آن چيست؟"
فرمود: «هيچ روزى را به شب نمى رساند
مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش؟
📚منبعالاختصاص؛ص342
@gole_yase_bahesht_18
♡♥️✧❥꧁ یازهرا ꧂❥✧♥️♡
هدایت شده از روضه خانگی
💥اگر شما هم مثل ما دلتان برای یک مجلس روضه ساده خانگی و بیریا تنگ شده، پیشنهادی برایتان داریم!
👌🏼 "روضه خانگی" نام کانالی است که هر روز در آن یک روضه کامل اما کوتاه(۱۰ دقیقهای) منتشر میشود. روضهای از ب بسمالله تا دعای پایانی؛ طوری که احساس میکنید در یک مجلس روضه واقعی حضور دارید.
🔸 صفحات مجازی «روضه خانگی» با هدف خدمترسانی در این عرصه راهاندازی شده است. این صفحات را به دوستان خود معرفی کنید و با بازخوردها و پیشنهادهایتان ما را یاری کنید.
🔻بله
ble.im/RozeKhanegee
🔻ایتا
eitaa.com/RozeKhanegee
🔻سروش
sapp.ir/RozeKhanegee
🔻تلگرام
t.me/RozeKhanegee
🔻اینستاگرام
instagram.com/RozeKhanegee
🔻آپارات
aparat.com/RozeKhanegee
👈 وبسایت رسمی
RozeKhanegee.ir
💡کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
این #سلام را مهم بشمارید ؛
«علیک منّی سلامالله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار»؛ تا من زنده هستم و تا این آسمان و زمین میگردد، از جانب من بر شما سلام.
این یک سلام، تا #قیامت شما را پر از اندوخته میکند.
#سلام بر #امام_حسین، یعنی چه؟
یک زیارت، یعنی بهشت!
اگر این سلام با توجه گفته شود، خدا کمک میکند که من کاری نکنم تا این سلام خراب شود. این سلام بی نهایت ارزشمند است.
" آیت الله جاودان "
.
بایدن پیروز شد ؛
یـه عـده از مردم ایران
دارن خوشحالی میکنن
و مَـــن ،
یاد خـوشــحالی مَردم
در سـال ۹۶ مـیافـتـم
.
رمان #بدون_تو_هرگز (77قسمت)
📖 داستان زندگی #واقعی
طلبه ی شهید سید علی حسینی و دخترش زینب السادات حسینی
✍ به قلم شهید #سیدطاهاایمانی
نردبان بهشت
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕 #بدون_تو_هرگز #قسمت60 نويسنده: سيد طاها ايمانی 🌹قسمت شصت: خانواده 🍃برای چند لحظه وا
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#بدون_تو_هرگز
#قسمت61
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🌹قسمت شصت و یکم: خیانت
🍃روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم ... دلخوریش از من واضح بود ... سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه ... مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه ... توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید ... و من رو خطاب قرار نمی داد ... اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم ... حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود ...
🍃سه، چهار ماه به همین منوال گذشت ... توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو ... بدون مقدمه و در حالی که ... اصلا انتظارش رو نداشتم ... یهو نشست کنارم ...
- پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ ... اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن ... چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ ...
🍃همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن ... با دیدن رفتار ناگهانی دایسون ... شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد ... هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم ...
🍃دکتر دایسون ... واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ ... اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ ... یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن ... و وقتی یه مرد ... بعد از سال ها زندگی ... از اون زن خواستگاری می کنه ... اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟... یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ ... یا بوده اما حقیقی نبوده؟ ...
🍃خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم ... خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود ...
🍃منم بی سر و صدا ... و خیلی آروم ... در حال فرار و ترک موقعیت بودم ... در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون ... در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه ... توی اون فشار کاری ...
🍃که یهو از پشت سر، صدام کرد ...
🎯 ادامه دارد...
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕
#بدون_تو_هرگز
#قسمت62
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی
🌹قسمت شصت و دوم: زمانی برای نفس کشیدن
🍃دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد ... می خواستم گریه کنم ... چشم هام مملو از التماس بود ... تو رو خدا دیگه نیا... که صدام کرد ...
- دکتر حسینی ... دکتر حسینی ... پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ ...
🍃ایستادم و چند لحظه مکث کردم ...
- من چطور آدمی هستم؟ ...
🍃جا خورد ...
- شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ ... با تمام خصوصیات مثبت و منفی ...
🍃معلوم بود متوجه منظورم شده ...
- پس علائق تون چی؟ ...
- مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و ... واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ ... مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ ... چند لحظه مکث کردم ... طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه ... ممکنه نتونن ...
🍃در کنار اخلاق ... بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است ... اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار ... آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن ...
🍃اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت ... بدون توجه به واکنش دیگران ... مدام میومد سراغم و حرف می زد ...
🍃با اون فشار و حجم کار ... این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود ... دیگه حتی یه لحظه آرامش ... یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم ...
🍃دفعه آخر که اومد ... با ناراحتی بهش گفتم ...
- دکتر دایسون ... میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ ... و حرف ها صرفا کاری باشه؟ ...
🍃خنده اش محو شد ... چند لحظه بهم نگاه کرد ...
- یعنی ... شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ ...
🎯 ادامه دارد...
🌸🍃
#اندکی_تفکر
🔹وقتی به ما آموزش داده اند تا در دعاهایمان از خداوند بخواهیم تا تمام مریضان را شفا دهد، همه برهنه ها را بپوشاند، قرض تمام مقروضین پرداخت شود، همهی اُسرا آزاد گردند و...
🔸این دعاها فقط و فقط در یک زمان محقق خواهد شد، چون در آنها درخواست عافیت برای همه است، برای تک تک افراد و این زمان چیزی نیست جز ظهور امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف»
🌸🍃 @Ardabil_tanhamasir