دستای مردای عربی خیلی سنگینه...
آخه دفعه اولش هم نبود...
میگن کلا دست بزن داشته و چند نفر را سیلی زده بود...حتی یه وقت یه سیلی به یکی از صحابه های پیامبر زد... چنان صورت اون صحابه پیامبر کبود شد که نگو...
زد...خیلی بد زد...
چنان زد که ... به قول یکی از علما ... دو طرف صورت دختر پیامبر کبود شد...
علی القاعده باید صورت حضرت زهرا سرح میشد... اما چرا ... چرا کبود شد؟!
چرا میزان بینایی کم شد؟!
چرا همون لحظه اثر کرد و حتی راه خونه را هم گم کردن؟!
چرا ...مگر اینکه زبونم لال... با دست باز... ینی انگشتای باز سیلی نزده باشه... زبونم لال.... نکنه با مشت.......😭😭😭😭
نردبان بهشت
مادرم خونمون از این وره چرا از اون طرف میری؟!😭😭
#روضه
#ایام_فاطمیه
میدونی این عکس چی داره میگه؟!
این داره غرور جراحت برداشته شده یه نوجوون غیرتی را نشون میده...😭
همون پسری که باید زبونش قرص باشه و حرفی به کسی نزنه همون که میگن وقتی خیلی سینه اش به تنگ میومد، فقط آه میکشید و کشیده میگفت: مادر 😭
وقتی میرفتن، مادر اونو میبرد
وقتی برمیگشتن، اون مادرشو میاورد
هرچی روی انگشت پاهاش بلند شد که سیلی به مادر نخوره... اما از بالای سرش گذشت و...
حتی میگن وقتی بچه ها تب بی مادری گرفتن... تب امام مجتبی بدتر بود...
یکی از علما میفرمودن که امام مجتبی تا مدت ها بعد از شهادت مادرشون شبها از خواب میپریدن و یهو با داد میگفتن: نزن !😭
#روضه
#ایام_فاطمیه
بزار اینجوری برات بگم که دادت بلند شه
غریب اون کسی نیست که زائر نداره
غریب اون کسی نیست که حرم نداره
غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، آخ مادر ...😭😭
بعد کوچه ، امام حسن این ذکر رو می گفت:الهی بشکنه دستِ مغیره
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
این همیشه ورد زبون همۀ بچه های حضرت زهرا هم بود
نردبان بهشت
مبحث #شناخت_حضرت_زهرا #جلسه سوم...😊 ⤵️⤵️⤵️
مبحث #شناخت_حضرت_زهرا
#جلسه چهارم...😊
⤵️⤵️⤵️
📍مذاکره ای کوتاه غضب آلود باابوبکر در بستر شهادت
در روزهای آخر زندگی حضرت زهرا (س) ابوبکر و عمر برای عیادت به نزد آن حضرت رسیدن
عمر و ابوبکر متوجه بودن که حضرت زهرا رو از خودشون رنجونده بودن و ناراحت بودن ،تصمیم گرفتن ، برن به خانه ی حضرت
اجازه ی ورود خواستن ، حضرت اجازه ندادن 🤔
رفتن خدمت حضرت علی و با شفاعت ایشون ، حضرت زهرا ،اجازه ملاقات دادن 👌🏻🤔
وارد خانه شدن و نشستن ، حضرت زهرا ،از آنها روی برگردوند ،
سلام کردن ، پاسخی دریافت نکردن
ابوبکر گفت : ای حبیبه رسول خدا، تو از دخترم عایشه ، برای من محبوب تری ، آیا فکر میکنی ،قدر و منزلت تورا نمیدانم و حقت را نمیدهم ؟
⁉️
من از رسول خدا شنیدم که فرمود : ماچیزی به ارث نمیگذاریم و آنچه ماند ،صدقه است
حضرت زهرا فرمود : آیا نشنیدی از پیامبر که فرمود:
خشنودی فاطمه خشنودی من و ناخشنودی او ناخشنودی من است.
💠💠پس هر که فاطمه دخترم را دوست داشته باشد من را دوست دارد و هر که فاطمه را خشنود کند من را خشنود کرده است و هر که فاطمه را ناخشنود کند مرا ناخشنود کرده است.💠💠
هر دو(ابوبکرو عمر) گفتند: ما این سخن را از رسول خدا (ص) شنیدیم.
🌺🍃حضرت زهرا (س) فرمود: 🌺🍃
من خدا و فرشتگان را شاهد می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین کرده اید ، من از شما دو نفر راضی نیستم و اگر پیامبر (ص) را ملاقات کردم از شما دو نفر نزد او شکایت خواهم کرد.
دیگه زمان شهادت حضرت شده بود
اصولا تو وصیت ، حرفای مهمی گفته میشه دیگه
وصیت حضرت👇