+خودت گفتی:
_اُدعُونی اَستَجِب لَکم
بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم
+ صدات کردم خدا ..💔
🌸گاهی خدا همه پنجره ها را می بندد
🌸و همه درها را قفل میکند!
🌸مطمئن باش آن بیرون هوا طوفانیست
🌸و خدا در حال مراقبت از توست
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
ثواب روزه تمام عمر👇
ببینید بچه ها❤️ رسول خدا(ﷺ) فرمودند؛هرکسی در هر ماه 👈سه روز👉 رو روزه بگیره بمنزله اینست که تمام عمرش را روزه بوده .
🎀 اون سه روز 👇
⚜پنجشنبه اول ماه(دهه اول)
⚜چهارشنبه وسط ماه (دهه دوم)
⚜ پنجشنبه آخر ماه(دهه سوم)
✅ فردا 👈 #چهارشنبه 👉هست و وارد دهه وسطماه 💟 #جمادیالثانی💟 ( #وسطماه) شدیم ... عزیزانی که میتونن روزه بگیرند میتونن فردا ان شاءالله به نیت #روزهقضا ، روزه بگیرند.
عزیزانی که روزه قضا به گردنشونه و شرایط روزه گرفتن رو دارند #فردارو روزه باشن، یادتون نره☺️✌️
خداخیرتون بده🌹
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
نردبان بهشت
🌸 توضیح شفاهی درباره وصیت 👈 #بخش_اول 🔺در این صوت میشنوید: - اهمیت وصیت - توضیح کلی درباره وصیت
گوش دادین ؟؟؟ ان شاءالله عمرتون پایدار ☺️ هر جا که براتون مبهم بود و سوال براتون پیش میاد به این ایدی پیام بدین 👇
@Labkhand6898
ان شاءالله ساعاتی دیگه قسمت دوم رو میزارم ..التماس دعا
❤️❤️ ❤️❤️
❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️❤️❤️
❤️❤️❤️
❤️
لطفا روی قلب کلیک کن🙏🏻🙏🏻🙏🏻
و ببین کجا میری 😍😍😍
نردبان بهشت
❤️❤️ ❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤
دوسـتــان لــطـفـــا ایــن پـــیــام رو بـــرایـــے دوســتـــان ارسـال کـــنـیــد 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
لـــطـــفـــا 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
مــمــنـون از لــطـف شــمـــا🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
خیلی خیلی ممنون میشیم اگر در گروهاتون هم بزارین
مداحی آنلاین - مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین - حمید علیمی.mp3
3.55M
◾️#وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین
🌴ذکر من تا روز محشر هست یا ام البنین
🎧مداح #حمید_علیمی
『💕』 @kanale_behesht
.
زیارت نامه
#زیارتنامه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
🌸أَشهَدُ أَن لا إلهَ إلا الله وَحدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ وَ أَشهَدُ أنَّ مُحَمَّدَاً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ السَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ الله السَّلامُ عَلَیکَ یَا أَمِیرَ الُمؤمِنین السَّلامُ عَلَیکِ یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ العَالَمِین السَّلامُ عَلَى الحَسَنِ وَ الحُسَینِ سَیِّدی شَبَابِ أَهلِ الجَنَّة
🌿السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ رَسَولِ الله السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام الکلابیّةالمُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِین وَ بَاب الحَوَائِج
🌸أُشهِدُ اللهَ وَ رَسُولهُ أَنَّکِ جَاهَدتِ فی سَبِیلِ اللهِ إِذ ضَحّیتِ بِأَولَادَکِ دُونَ الحُسَین بنَ بِنتِ رَسُولِ الله وَ عَبَدتِ اللهَ مُخلِصَةً لَهُ الدِّین بِولائکِ لِلأَئِمَّةِ المَعصُومِین عَلَیهمُ السَّلام وَ صَبَرتِ عَلَى تِلکَ الرَزیَّةِ العَظِیمَة
🌿وَ احتَسَبتِ ذَلِکَ عِندَ الله رَبّ العَالَمین
وَ آزَرتِ الإمَامَ عَلیَّاً فی المِحَنِ وَ الشَّدَائِدِ وَ المَصَائِب وَ کُنتِ فی قِمَّةِ الطَّاعَةِ وَ الوَفَاء وَ أنَّکِ أَحسَنتِ الکَفَالَة وَ أَدَّیتِ الأَمَانَة الکُبرى فی حِفظِ وَدیعَتَی الزَّهرَاء البَتُول الحَسَنِ وَالحُسَینِ
🌸وَ بَالَغتِ وَ آثَرتِ وَ رَعَیتِ حُجَجَ اللهِ المَیَامِین وَ رَغبتِ فی صِلَةِ أَبنَاء رَسُولِ رَبِّ العَالَمین. عَارِفَةً بِحَقِّهِم ،مُؤمِنَةً بِصِدقِهِم ،مُشفِقَةً عَلَیهِم ،مُؤثِرَةً هَوَاهُم وَ حُبَّهُم عَلَى أَولَادکِ السُّعَدَاء
🌿فَسَلامُ اللهِ عَلَیکِ یَا سَیِّدَتی یَا أُمَّ البَنِین مَا دَجَى الَّلیلُ وَ غَسَق وَ أَضَاءَ النَّهَارُ وَأَشرَوَ سَقَاکِ الله مِن رَحِیقٍ مَختُومٍ یَومَ لایَنفَعُ مَالٌ وَ لابَنُون فَصِرتِ قدوَةً لِلمُؤمِنَاتِ الصَّالِحَاتِ لأَنَّکِ کَرِیمَة الخَلائِق عَالِمَةً مُعَلَّمَةً نَقیَّةً زَکِیَّةً
🌸فَرَضِیَ اللهُ عَنکِ وَ أَرضَاکِ و جَعَلَ الجنهَ منزلکِ و ماوآکِ وَ لَقَد أَعطَاکِ اللهُ مِن الکَرَامَات البَاهِرَات حَتَّى أَصبَحتِ بِطَاعَتکِ لله وَلِوَصیِّ الأَوصِیَاءوَ حُبّک لِسَیِّدَة النِّسَاء الزَّهرَاءِوَ فِدَائکِ أَولادکِ الأَربَعَة لِسَیِّدِ الشُّهَدَاء بَابَاً لِلحَوَائِج
🌿فاشفَعِی لِی عِندَ الله بِغُفرَانِ ذُنُوبِی وَ کَشفِ ضُرِّی وَ قَضَاءِ حَوَائِجِی فَإنَّ لَکِ عِندَاللهِ شَأنَاً وَ جَاهَاً مَحمُودَاً وَ السَّلامُ عَلَى أَولَادکِ الشُّهَدَاء العَبَّاس قَمَرُ بَنِی هَاشِم و بَاب الحَوَائِج وَ عَبدالله وَ عُثمَان وَ جَعفَر
🌸الَّذِینَ استُشهِدُوا فی نُصرَةِ الحُسَینِ بِکَربَلاء وَ السَّلامُ عَلَى ابنَتکِ الدُّرَّة الزَّاهِرَة الطَّاهِرَة الرَّضیَّة خَدِیجَة فَجَزَاکِ اللهُ وَ جزَاهُم الله جَنَّاتٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ خَالِدِینَ فیهَا اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍعَدَدَ الخلائق التی حَصرُها لا یُحتَسَب او یَعُدُّ و تَقَبَّل مِنَّا یا کریم
#مادر_ادب
#وفات_حضرت_ام_البنین_تسلیت_باد
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. 🎊🎊#من_میترا_نیستم 🎊 🎉 🌺#قسمت_سیزدهم🌺 زینب بعضی از روزهای گرم تابستان پیش مادر بزرگش میرفت و خ
#من_میترا_نیستم 🎊
#قسمت_چهاردهم
من در آن سال به خاطر هوای شرجی آبادان دچار آسم شده بودم. مدتی که مرتب مریض میشدم زینب خیلی غصه مرا میخورد. آرزویش این بود که برایم تخت بخرد و پرستار بگیرد. به من میگفت: بزرگ بشم نمیزارم تو زحمت بکشی یه نفر رو میارم تا کارا رو انجام بده.
مهرداد مدتی با رادیو نفت آبادان کار میکرد و مرتب در خانه تمرین نمایش داشت نقش اول یکی از نمایش ها پهلوان اکبر بود.
زینب نقش مادر پهلوان اکبر را بازی میکرد در نمایش سربداران هم او نقش مورخ را داشت. آنها در خانه لباس نمایش می پوشیدند و با هم تمرین می کردند. من هم می نشستم و نمایش آنها را با عشق نگاه میکردم.
مهرداد و زینب به شعر هم علاقه داشتند مهرداد شعر می گفت و زینب گوش می کرد. مهرداد از زنهای لااُبالی و سبک بدش میآمد و همیشه به دخترها برای رفتارشان تذکر میداد. اگر دخترها با دامن یا پیراهن بیرون میرفتند حتماً جوراب ضخیم پایشان می کردند وگرنه مهران آنها را بیرون نمی برد.
زینب به برادرها و خواهرهایش واقعا علاقه داشت گاهی با آن دست های لاغر و کوچکش لباس های مهران و جوراب های مهرداد را می شست.
دلش می خواست به شکلی محبت خودش را به همه نشان بدهد.
شروع دوباره 🌸
روزها آرام می گذشت. سرم به خانه و زندگی هم گرم بود همین که بچهها در کنارم بودند احساس خوشبختی میکردم چیز دیگری از زندگی نمی خواستم.
بابای مهران و کارگرهای شرکت نفت از شاه بدشان میآمد آبادان در دست انگلیسی ها و خارجی ها بود آنها در بهترین محله ها و خانه ها زندگی می کردند و برای خودشان آقایی میکردند.
بعد از انقلاب من و بچه ها طرفدار انقلاب و امام شدیم وقتی آدم پَستی مثل شاه که خیلی از جوانهای مخالفش را شکنجه کرده بود از کشور رفت و یک سید نورانی مثل امام رهبر ما شد چرا ما از او حمایت نکنیم.
من مرتب می نشستم و به سخنرانی های امام گوش می کردم انگار از زبان ما حرف می زد و درد دل ما را میگفت.
وقتی شنیدم چه بلاهایی سر خانواده رضایی آوردن و ساواک چگونه مخالفان شاه را شکنجه کرده بود تمام وجودم نفرت شد.
از بچگی که کربلا رفتم و گودال قتلگاه را دیدم همیشه پیش خودم می گفتم اگر من زمان امام حسین زنده بودم حتما امام حسین و حضرت زینب را یاری می کردم.
ولی هیچ وقت پیش یزید که طلا و جواهر داشت و مردم را با پول می خرید نمیرفتم. با شروع انقلاب فرصتی پیش آمد که من و بچه هایم به سفر امام حسین به پیوندیم و من از این بابت خدا را شکر می کردم.
مهران در همه راهپیماییها شرکت میکرد ولی شرط کرد که اگر دخترها میخواهند راهپیمایی بیایند باید چادر بپوشند زینب دو سال قبل از انقلاب با حجاب شده بود اما مینا و مهری و شهلا هنوز حجاب نداشتند.
من دوتا از چادرهای خودم را برای مینا و کوتاه کردم همه ما با هم به تظاهرات می رفتیم شهرام را هم با خودمان می بردیم خانه ما نزدیک مسجد قدس بود مردم آنجا جمع میشدند و راهپیمایی از آنجا شروع می شد.
مینا و زینب در راهپیمایی مراقب شهرام بودند زینب دختر بی تفاوتی نبود با اینکه از همه دخترها کوچک تر بود در هر کاری کمک میکرد.
ما در همه راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت میکردیم زندگی ما شکل دیگری شده بود تا انقلاب نبود سرمان در زندگی خودمان بود ولی بعد از انقلاب نسبت به همه چیز احساس مسئولیت داشتیم.
مسجد قدس پایگاه فعالیت بچهها شده بود دخترها نماز های شان را در مسجد می خواندند مخصوصاً در ماه رمضان آنها نماز مغرب و عشا را به جماعت میخواندند و بعد به خانه می آمدند من در ماه رمضان سفره افطار را آماده میکردم و منتظر می نشستم تا بچهها برای افطار از راه برسند مهران شب و روز در مسجد بود و در همان جا زندگی می کرد. به بچه هایم افتخار می کردم🌹
نردبان بهشت
#بخش_اول 🍃🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🍃 💠🌀 #وصیت_نامه شرعی و قانونی👇 💠پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند
.
#وصیت_نامه
✅ #بخش_دوم :
👈تعیین وصی ، ناظر و قیم برای اطفال صغیررا به شرح ذیل معرفی میکنم و امیدوارم طبق قوانین شرع و رعایت مصالح و رضایت الهی عمل نمایند؛
🔶1 – وصی خود قرار دادم جناب/خانم ..............ساکن ................به شماره تلفن : ...................
🔶2 – ناظر بر انجام وصیت جناب/خانم ................ساکن .................به شماره تلفن : ..................
🔶3 – سرپرست و قیم فرزندان صغیرم جناب .........ساکن : .......به شماره تلفن : ..........
×××××××××××××××××××××××××××
توضیح شفاهی وصیت، بخش دوم.mp3
1.26M
🌸 توضیح شفاهی درباره وصیت
👈 #بخش_دوم
🔺 در این صوت می شنوید:
- نحوه مصرف اموال در زمان حیات
- نحوه حسابرسی اموال بعد از مرگ
- جایگاه بدهی ها و وصیت و ارث ورثه، بعد از مرگ
امشب که شب وفات حضرت ام البنین است برای گرفتن حاجات خود دو رکعت نمازتوسل به حضرت ام البنین مثل نماز صبح بخوانید
نردبان بهشت
+یا رَجاءَ المُذنِبین ای امید گنهکاران
چله #توکل_و_امید
☑️ روز دهم
سلام دوست خوبم. طاعاتت قبول
میگن هیچکس از لحظه بعدش خبر نداره.
شاید باورش سخت باشه، اما خیلیا توی سن و سال من و تو بودن که کاملا بی دلیل و یک دفعه از دنیا رفتن.. نهایت تشخیص دکترشونم مُردن به مرگ طبیعی بوده!
خدا برای گرفتن جون بنده هاش نیاز به دلیل نداره
ولی ما برای جواب دادن به خدا بابت تک تک نعمتهاش به کلی دلیل نیاز داریم..
همیشه اینو برا خودمون یادآوری کنیم:
{شاید فردایی نباشه}
خدا کنار تک تک نفس های ماست
و از تموم فکرها و کارهامون باخبره!
امروز حواسمون به این صاحبخونه باشه..♥️
نماز اول وقت بخونیم 📿
فکرای منفی و ناشکری نکنیم 🥰
غیبت و فحش رو هم تعطیل کنیم 🙃
مراقب حرفها و ارتباطامونم باشیم 😎
خدا به همراهت🌹
@kanale_behesht
نردبان بهشت
#من_میترا_نیستم 🎊 #قسمت_چهاردهم من در آن سال به خاطر هوای شرجی آبادان دچار آسم شده بودم. مدتی که
🎀#من_میترا_نیستم 🎀
🌸#قسمت_پانزدهم🌸
انگار کربلا برپا شده بود من و بچه هایم کنار اهل بیت بودیم. زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه راهنمایی شهرزادِ آبادان شروع کرد.
روزنامه دیواری مینوشت سر صف قرآن می خواند با کمونیست ها و مجاهدین خلق جر و بحث میکرد و سر صف شعرهای انقلابی و دکلمه می خواند.
چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه درگیر شد و حتی یکی دو بار زینب را کتک زدند.
مینا و مهری در دبیرستان سپهر درس می خواندند بعد از انقلاب اسم دبیرستان شان به صدیقه رضایی تغییر کرد.
آنها دبیرستانی و چند سال بزرگتر از زینب بودند .به همین خاطر آزادی بیشتری داشتند.
من تا قبل از انقلاب اجازه نمیدادم دختر ها تنها جایی بروند زمستانها برای مینا و مهری سرویس می گرفتم که مدرسه بروند شهلا و زینب را هم خودم یا پسرها میبردیم و میآوردیم.
قبل از انقلاب به جامعه و به محیط اطراف اعتماد نداشتم همیشه به دخترها سفارش میکردم که مراقب خودشان باشند و با نامحرم حرف نزنند امام که آمد همه چیز عوض شد.
از بابت جامع خیالم راحت شد دیگر جلوی بچهها را نمی گرفتم دلم می خواست بچه ها به راه خدا بروند و خدمت کنند.
چندتا از دانشجوهای دانشکده نفت آبادان به اسم علی زارع و علی غریبی و آقای مطهر در دبیرستان سپهر کلاس تفسیر قران سیاسی و اخلاق گذاشتند.
مینا و مهری به این کلاس ها می رفتند آنها به کلاس اخلاق آقای مطهر علاقه بیشتری داشتند.
آقای مطهر برای آنها حرف های قشنگی میزد و کاری کرده بود که بچهها دنبال برنامههای خود سازی بروند.
زینب آن زمان در دوره راهنمایی درس میخواند از مینا خواست که همه درس ها و حرف های آقای مطهر را کلمه به کلمه برایش بگوید.
🍒#من_میترا_نیستم 🍒
#قسمت_شانزدهم🍓
زینب بعد از انقلاب بنا به سفارش حضرت امام به جوان ها، دوشنبه ها و پنج شنبه ها را روزه می گرفت. خودش خیلی مقید به انجام برنامههای خود سازی بود ولی دوست داشت توصیه های اخلاقی آقای مطهر را هم بداند و به آنها عمل کند.
آقای مطهر به شاگرد هایش برنامه خودسازی داده بود و از آنها خواسته بود که نماز شب بخوانند زیاد به مرگ فکر کنند پرخوری نکنند روزه بگیرند و برای خدا نامه بنویسند و حواسشان به اخلاق و رفتار شان باشد.
وقتی مینا و مهری به خانه می آمدند زینب رو به رویشان می نشست و به حرفهای آنها گوش میکرد زینب بعد از انجام برنامه های خودسازی آقای مطهر به خودش نمره میداد و نموداری می کشید تا ببیند در انجام برنامههای خود سازی پیشرفت داشته یا نه.
بعضی مواقع مهری و مینا زینب را با خودشان به جلسات سخنرانی میبردند خانواده کریمی هم بعد از انقلاب بیشتر فعالیت میکردند زهرا خانم مرتب به بچهها کتابهای دکتر شریعتی و استاد مطهری را میداد زینب با علاقه کتابها را میخواند.
من که میدیدم بچههایم هر روز بیشتر به خدا نزدیک میشوند شکر میکردم به خاطر عشقی که به امام و انقلاب داشتند و همیشه از فعالیتهای دخترها حمایت میکردم
بعضی وقت ها بابای مهران از رفت و آمد دخترها عصبانی میشد ولی من جلویش می ایستادم.
یادم هست که یک سال بعد از انقلاب سیل آمد مهری و مینا برای کمک به سیل زده ها رفتند بابای مهران صدایش در آمد که دخترای من چی کار هستند که واسه کمک به سیل زده ها میرن؟
او با مهری دعوای سختی کرد، ولی من ایستادم و گفتم :دخترام واسه خدا کار می کنن تو حق نداری ناراحتشون کنی. کمک به روستا های سیل زده ثواب داره.
نباید جلوی اونا رو بگیری
بعد از انقلاب در مدارس آبادان معلم ها دو دسته شدند. گروهی طرفدار انقلاب و باحجاب، و گروهی که حجاب نداشتند و مخالف بودند. زینب روسری و چادر می زد و بعضی از معلم های مدرسه راهنمایی شهرزاد که هنوز حجاب را قبول نداشتند و با انقلاب همراه نشده بودند به امثال زینب نمره نمیدادند و آن ها را اذیت می کردند....
ادامه دارد...
مداحی آنلاین - مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین - حمید علیمی.mp3
3.55M
◾️#وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴مادرم در گوش من خوانده است یا ام البنین
🌴ذکر من تا روز محشر هست یا ام البنین
🎧مداح #حمید_علیمی
『💕』 @kanale_behesht
ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد، شخصی خبر شهادت فرزندانش را به او داد؛ اما او از سرنوشت امام حسین(علیه السلام) پرسید.
ام البنین وقتی خبر شهادت چهار فرزندش و امام حسین(علیه السلام) را شنید، گفت:
«ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.
ام البنین پس از باخبر شدن از شهادت فرزندانش، هر روز با نوهاش عبیدالله (فرزند عباس علیه السلام) به قبرستان_بقیع میرفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، میخواند و میگریست.
اهل مدینه گرد او جمع میشدند و همراه او گریه میکردند،