eitaa logo
نردبان بهشت
1.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میدونی چرا تو مسیر معنویِ زندگیت همش منتظر نتیجه ای؟
مثلا فلان کار خوبو انجام بدم تا بعد خدا بهم فلان چیزو بده اگه اینطوری هستی جوابش یک کلمه س "اخلاص" نداری 👈البته بستگی به درجه ایکه فرد در معنویات بدست اورده هم داره
اگه کارای خوبتو فقط و فقط برای خدا انجام بدی... اگه قبل هر کاری سرتو ببری بالا بگی خدایا...فقط بخاطر خودت...بخاطر خوده خودت این ینی اخلاص داریو نتیجه هر چی شد برات مهم نیس. میگف نتیجه گرایی تو مسیر معنویت خیلی خطرناکه
اگه سختیایی که الان داری میکشی به امید این داری این روزا رو میگذرونی که میگی سختیارو تحمل میکنم تا بعدا خدا بهم یه حال مشتی بده بخاطر تحمل و صبرم این دیگه اسمش نمیشه اخلاص... شاید خوب باشه ها... اما تو بخاطر خدا تحمل نمیکنی...بخاطر این تحمل میکنی که خدا برات جبران کنه
👈البته بستگی به درجه ایکه فرد در معنویات بدست اورده هم داره👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصف نعمت 📣📣 از کلام رهبر 😍😍 🔲 @kanale_behesht 🔳
ا☘🌸☘ ا🌸☘ ا☘ ﷽ 🙂رفتار با یک سرباز... بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم 🚶‍♂ خودش را برای رفتن به ماموریت آماده می‌کرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: ⁉️ بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم. 〽️‌محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت می‌کنی و او هم به تو می‌گوید که نمی‌شود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور بشوید. ♨️این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت می‌کنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.😔 👈محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد می‌خواهد او را بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم. 👮‍♂‌اما سرباز که هنوز نمی‌دانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کاره‌ای که دخالت می‌کنی؟! من با بروجردی کار دارم. 🙂‌محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم. 😭سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر می‌خواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس. ‌اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو ، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم می‌شود این عصبانیتت را فرو نشاند. 🥀از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شد. لطفا بعد لفت ندید ☘ 🌸☘ @kanale_behesht ☘🌸☘ کپی این پیام بدون لینک ممنوعه 🚫🚫
انچه برایش به کانال دعوت شدید 🌸🌺🌸🌺🌸🌺 💠 بازدن روی چله و توکل از تمام بخش های اون بهره ببرید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 💠 با زدن روی من میترا نیستم از تمام قسمت های رمان جذابمون لذت ببرید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 📌داستان سرباز 🙂👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/kanale_behesht/11295 🍃🍂🍃🍂🍃 📌وصف بهشت و نظر حاج اقا عالی 🙂👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/kanale_behesht/11284 🍃🍂🍃🍂🍃 📌نعمت از کلام اقا🙂 👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/kanale_behesht/11294 🍂🍃🍂🍃🍂 داستان https://eitaa.com/kanale_behesht/12209 موفق باشید 💝💝💝 یاعلے 😉😉😉😉 لطفا بعد لفت ندین 🙁