eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
#من_میترا_نیستم 🌸 #قسمت_سی_و_نهم👏 بعد از چند ماه هنوز به جوّ شاهین شهر عادت نکرده بودیم هر هفته شب
. یکی از همسایه ها ما را برای عروسی پسرش دعوت کرد مادرم و شهلا نیامدن زینب به خاطر اینکه من تنها نباشم همراهم عروسی آمد. آن روز زینب روزه بود وقتی وارد خانه همسایه شدیم هنوز اذان مغرب نشده بود آنها با میوه و شیرینی از من پذیرایی کردند زینب از اول با من شرکت کرد که جلوی مهمان ها طوری رفتار نکنند که آنها بفهمند روزه است من هم حرفی نزدم وقتی که اذان خیلی آرام و بی سروصدا برای خواندن نماز به خانه رفت. یک شب هوا خیلی سرد بود متوجه شدم که زینب توی رختخوابش نیست آرام بلند شدم و دنبالش گشتم سراغ اتاق خالی خانه رفتم در را باز کردم زینب تمام قد با چادر سفید رو به قبله مشغول خواندن نماز شب بود. اتاق آنقدر سرد بود که آدم لرزش می گرفت منتظر ماندم تا نمازش تمام شد می‌خواستم زینب را از آن اتاق بیرون برم تمام ترسم از این بود که او با جثه ضعیفش مریض شود . وقتی نمازش تمام شد و متوجه من شد قبل از اینکه حرفی بزنم با بغض به من نگاه کرد دلش نمی خواست که من در حال خواندن نماز شب او را ببینم . در تمام عمرم کمتر کسی را دیدم که مثل زینب از خواندن نماز لذت ببرد به خاطر روح پاکی که داشت خواب های قشنگی میدید زینب با دلش زندگی می کرد به خاطر همین خیلی دوست داشتنی بود
🎊 🦋 او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت و در کنار درس و مدرسه در کلاس های عقیدتی بسیج و جامعه زنان شرکت می‌کرد. جامعه زنان در خیابان فردوسی قرار داشت استاد کلاس اخلاق زینب آقای «هویدافر» بود او و خواهرش هردو از معلم های دوره عقیدتی بودند. آقای هویدافر در یکی از جلسات از همه افراد کلاس خواست که دعای نور حضرت زهرا را حفظ کنند و در همان جلسه تاکید زیادی روی دعای نور کرد و قول داد بعد از حفظ دعا توسط افراد کلاس، تفسیرش را هم درس بدهد. زینب همان شب در خانه دعا را حفظ کرد شب که خوابید خواب عجیبی دید و صبح خوابش را برای من تعریف کرد. او دید که یک زن سیاه پوش در کنارش می نشیند و دعای نور را برایش تفسیر می کند آنقدر زیبا تفسیر را می گوید که زینب در خواب گریه می‌کند. زینب در همان عالم خواب وقتی تفسیر دعا را یاد میگیرد به یک گروه کودک یاد می دهد. کودکانی که در حکم بزرگان بودند. او دعای نور را در خواب می خواند البته نه خواندن عادی بلکه از عمق وجود. هنگامی که زینب دعا را می‌خوانده رودخانه و زمین و کوه هم گریه می کردند زینب آن شب در عالم خواب حرف‌هایی شنید و صحنه هایی دید که خبر از یک عالم دیگر می داد. او از من خواست که خوابش را برای هیچکس حتی مادرم تعریف نکنم با وجود روحیه معنوی اش در جمع دوستان و خانواده رفتارش خیلی عادی بود. با خوش رویی و لبخند با همه برخورد می‌کرد. یک روز قرار بود از طرف جامعه زنان به اردو بروند صبح زود با هم از خانه بیرون رفتیم. قرار بود او را به جامعه زنان برسانم و خودم به خانه برگردم آن جا که رسیدیم تعدادی دانش آموز و معلم جمع شده بودند. تا رسیدیم زینب رفت و یک سفره نان آورد و مقداری پنیر و خرما هم که از قبل تهیه کرده بودند روی سفره گذاشت و خیلی فرز و زرنگ نان و پنیر و خرما را لقمه درست می کرد و در کیسه فریزر می‌گذاشت تا در اردو به دخترها بدهد. خیلی از معلم ها نشسته بودند و نگاه می‌کردند اما زینب تند تند کار می‌کرد من بعد از رساندن زینب به آنجا به خانه برگشتم. در مسیر برگشت به خانه به این فکر می کردم که او خیلی زود توانسته بود آدم‌هایی مثل خودش را پیدا کند و با جوّ شهر کنار بیاید
پیشِ مردم کج مکن" گردن" که حیرانت کنند...😏 آبرویت برده و بدتر پریشانت کنند...😱 سفره دل باز کن در هنگام سجود، پیشِ " الله" کن گدایی تا که "سلطانت" کند..😊👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
. چله#توکل_و_امید 🌿روزبیست وپنجم تاحالااز 👈خدا خواستین که زندگی زودتر تموم بشه؟
. چله 🍃روز بیست و ششم بیا یه نیگا به این چله بندازیم از روز اولش تا حالا ؛ چقدر اعتمادت به خدا بیشتر شده؟! چقدر حال‌ت بهتر شده؟ برای امروز نماز اول وقت یادمون نره😍 دروغ نگیم چه شوخی چه جدی🙂 نامحرم رو محرم ندونیم✋ غیبت نداریم 😶 ( درد ودل بودو رفیقم گفتو .. دلیل نمیشه) مهربونتر باشیم🥰 موفق باشی🌹 @kanale_behesht
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿: خدایـــــا... به من بیاموز به تو تکیه کنم چون این تویی که قادر و توانایی و از همه به حال من آگاهتر... همچون گذشته ها کنارم باش ای مهـــربانترین...❤️ ____ @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
#من_میترا_نیستم🎊 #قسمت_چهل_و_یکم🦋 او به شرکت در کلاس های اعتقادی و اخلاقی علاقه داشت و در کنار درس
🦋 🍓 زینب در جمع از همه شادتر و فعال تر بود. کتاب انجیل و تورات را گرفته بود و در خانه مطالعه می‌کرد. دوست داشت همه چیز را بداند. و همه فکرها را با هم مقایسه کند. مرتب از من می پرسید: مامان اگه جنگ تموم بشه برمیگردیم آبادان؟ آبادان را خیلی دوست داشت خیلی دلش می‌خواست دوره دبیرستان را در آبادان درس بخواند. با وجود علاقه زیادش به آبادان در شاهین‌شهر طوری زندگی می‌کرد و دنبال فعالیت‌هایش بود که انگار برای همیشه قرار است آنجا بماند. او هر روز بعد از مدرسه اول به مسجد «المهدی» فردوسی می‌رفت و نماز ظهر و عصرش را به جماعت می‌خواند اگر دستش می‌رسید نماز صبح هم به مسجد می‌رفت از همه کس و همه چیز درست می گرفت. رادیو، معلمش بود. خطبه های نماز جمعه تهران یا اصفهان را گوش می‌کرد و نکته های مهمش را می نوشت. روزنامه دیواری درست می‌کرد و از سخنرانی های امام، خطبه‌های نماز، کتاب های آقای مطهری و شریعتی مطلب جمع می‌کرد و در روزنامه دیواری می‌نوشت. یکبار سر نماز سجده اش خیلی طولانی شد و حسابی گریه کرد. بلندش کردم. گفتم مامان تو را به خدا این همه گریه نکن آخه تو چرا ناراحتی؟ با چشم های مشکی و قشنگش که از زور گریه سرخ شده بود گفت: مامان من برای امام گریه می کنم امام تنهاست به امام خیلی فشار میاد. به خاطر جنگ مملکت خیلی مشکل داره امام بیشتر از همه غصه میخوره برای من که مادر زینب بودم و خودم عاشق امام، این حرف ها سنگین بود. از اینکه زینب این همه می فهمید و رنج می‌برد داغ شدم ای کاش زینب این همه نمی فهمید و کمتر رنج می‌برد. ما در خانه می‌نشستم و فیلم سینمایی نگاه می‌کردیم زینب نماز یا کتاب می‌خواند. معمولاً عصرهای پنجشنبه برای خیرات مرده ها حلوا درست می کرد خودش پای اجاق گاز می ایستاد و بوی حلوا را توی خانه راه می‌انداخت. او حتی مردها را هم از یاد نمی‌برد.
گمشده گم بعد از چند ماه، کم کم به خانه جدیدمان عادت کردم. مینا و مهری و مهران و مهرداد هنوز جبهه بودند و پدر بچه ها بین ماهشهر و شاهین‌شهر در رفت و آمد بود. با اینکه شب و روز مشغول خانه و بچه‌ها بودم اما دائماً در انتظار آمدن بچه ها از جبهه و آمدن پدرشان از ماهشهر بودم. شروع کردم به خانه‌تکانی چند ماه بیشتر از آمدنمان به این خانه نمی گذشت و همه چیز تمیز بود ولی برای اینکه حال و هوای خودم، مادرم و بچه ها عوض شود می خواستم کاری کرده باشم. وقتی بهار نزدیک می‌شد انواع سبزه ها مثل گندم ماش و شاهی می کاشتم گاهی وقت ها سبزه ها را به اسم تک‌تک بچه‌ها در ظرف‌های کوچک می کاشتم. دخترها با ذوق و سلیقه دور سبزه ها را با روبان رنگی می بستند و آنها را روی تاقچه و سفره هفت سین می چیدند. در آبادان از فرش و موکت و پرده ها را می شستم تا با شروع سال جدید همه چیز پاک و پاکیزه باشد. بچه‌ها هم خانه تکانی را دوست داشتند و پا به پای من کار می‌کردند و غر نمی زدند. خرید لباس و کیف و کفش عید هم که برای بچه‌ها عالمی داشت. حتی گاهی کفش و لباس نو را بالای سرشان می گذاشتند و می‌خوابیدند. بعد از جنگ از این همه خوشی فقط خاطره اش ماند و خودش فراموش شد. شروع کردم به تمیزکاری خانه. زینب به من کمک کرد اما پشت سر هم میگفت مامان من به نیت تمیزی خونه کمک می کنم وگرنه ما عید نداریم رزمنده‌ها تو جبهه هستند هر روز شهید میارن. من هم به او اطمینان می دادم که نیت من هم تغییر حال و هوای خانه است وگرنه کدام عید. وقتی ۴ تا از بچه هایم در دل خطر هستند من عید ندارم
‍ ‍‍ 🌸🍃 🍃خواستم از خونه برم بیرون گفتم یه چڪ ڪنم ببینم همه چے سرجاشه!! : حاضر√ : حاضر√ : حاضر√ : حاضر√ چـادر:؟ چـادر:؟ 🖤🍃میگه: اگر همگے حاضرند منم هستم وگرنه دورِ من یڪیو خط بڪش ڪه آبرو دارم!! ❤️چه ڪنم چــادر است دیگر! بدون حیا جایے با من نمے آید..😌 ✌️ 💚
با دستایی که قبلا گناه میکردی... الان بشین با همونا ذکر بگو برو یه کار خیر کن یا یه دلی رو شاد کن🙃
داری به چی فکر میکنی ، ؟؟
اگه فکر بد داره آزارت میده لطفا ایست کن به خاطر آرامش خودت
شاید برا چند لحظه برات شیرین باشه اما بعدش آثار بدش تا چند هفته اذیتت میکنه خیانت ..انتقام ..شهوت .غیبت .سخن چینی .دزدی ..و ....یکم بیشتر فک کن راجبش اگه الان درگیر هر کدوم از گناها هستی خواهش میکنم به عواقبش فک کن
اینو بدون شهوت ته نداره تو رو تو منجلاب میکشونه راهای بد جلو راهت سبز میشه قدرت نه گفتن به خودت رو بده خودتو کنترل کن تو آزاد و رهایی اسیر نفست نشو
فقط کافیه یک بار فقط یک بار فقط چند دقیقه به شهوت مسیر بدی دیگه نمیتونی اون ادم سابق بشی اسیرت میکنه دست و پاتو می بنده و مبارزه سختی رو باید شروع کنی وقتی خودتو میشناسی چرا تو گروه مختلط عضو میشی ، ؟؟ تو تلگرام راه گناه همواره ؟ حذفش کن برای آرامش خودت قدم بردار خیانت نکن حتی به خودت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 8 به نام خدا سلام دوستان اول یه نکته بگم بعد بریم سراغ بحث امروز. بچه ها ما باید بدو
🔥 9 به نام خدا بریم سراغ نهمین گناه کبیره ‼️ربا خواری ببینیم قرآن درمورد ربا خواری چی میگه👈کسانی ک ربا میخورند در قیامت از گورهای خود برنمی خیزند مگر مانند کسی ک شیطان ب سبب مس کردنش او را بیفکند. ⭕️خورندگان و گیرندگان ربا در روز قیامت ب شکل دیوانه ها از گور برمی خیزند،اهل محشر ب این نشانه ها آنها را می شناسند.(ب این دلیل این شکلی میشن ک در دنیا از عقل و شرع منحرف شدن و از مهربونی و کمک ب دیگران و عدالت دوری کردن). ربا یعنی👈دادن مالی ک از آن بی نیازه ب کسی ک نیازمنده،ب شرطی ک موقع پس دادن بیشتر از مبلغی ک گرفته پس بده یا اینکه اگر سر وقت مشخص پس نداد باید برا اینکه مهلت بگیره مبلغ بیشتری بده☹️ ❓یه نکته: ربا با بیع فرق میکنه👈بیع یعنی عوض کردن مالی ک ب اون نیاز نداره با مالی ک ب اون نیاز داره...این کار هم عادلانه و هم عاقلانه هست👌. ❌کسی ک ربا خواره دیگه ب خدا هم توکل نداره و از خدا طلب برکت نمیکنه،چون تنها امیدش پولیه ک از بدهکار بیچاره میگیره و این شرک ب خداست😒 ❗️خدا مال ربا رو کم و بی برکت میکنه،و کسی ک صدقه میده مالش پر برکت میشه.❤️ مال ربا هرچقد زیاد باشه آخرش طرف ب بدبختی میوفته...😏 مال ربا دوام نداره دیر یا زود،یا از دست خودش یا بچه هاش یا ورثه بیرون میره.😒 ♨️ربا جنگ با خدا و پیغمبره👈ای کسانی ک ایمان آورده اید از مخالفت با خدا بپرهیزید و آنچه از مال ربا نزد شماست واگذارید اگر ایمان دارید. ❌بچه ها گناه ربا از زنا بدتره... امام صادق(ع)میگه:یک درهم ربا گرفتن از هفتاد مرتبه زنا ب محرم خود نزد خدا بدتره😨 ‼️گناه ربا هفتاد بخشه ک کمترین اون مثل گناه کسیه ک تو خونه خدا با مادر خودش زنا کنه😱 پیامبر لعنت کرده کسی ک ربا میخوره ...کسی ک ربا میگیره...کسی ک نویسنده و شاهد معامله هست.😣😥 ♨️کسی ک ربا بخوره،ب اندزه ای ک خورده خدا شکمش رو از آتیش پر میکنه.😱🔥 در آخر یه سخن دیگه از پیامبر بگم👇 هرگاه امت من ربا خوار شوند ب زلزله و فرو رفتن در زمین مبتلا میشوند.😰 ⁉️نتیجه: کسی ک ربا میخوره نه این دنیا رو داره نه اون دنیا... آخرتشو هرچقد بفروشه ارزون فروخته😏 📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ❤️به امید ظهور آقا امام زمان که صد البته وقتش نزدیکه❤️
🦋بسم رب الشهداوالصدیقین گروه ختم ذکر وصلوات ✋باسلام وآروزی حاجت روایی خواهران عزیز گروه معجزه شهداجهت اینکه دورهم جمع بشیم برای حاجت روایی همدیگه دعاوتوسل کنیم تشکیل شده تاباتوسل به شهدای عزیز باختم ذکروصلوات کمکی به همدیگه کرده باشیم ولحظات زیباومعنوی رودرکنارهم سپری کنیم ان شاءالله😍 علاقمندان میتوانندجهت شرکت دراین گروه معنوی به لینک زیر مراجعه فرمایند https://eitaa.com/joinchat/2749235301Ca3c96c7e6b فقط بانوان الله بجرکن🌹
26.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟دعای کمیل همراه متن 🌟 🎙️ صدقی ⏰ 21دقیقه
شب های جمعه شب استجابت دعاس با نفس های گرمتون همه رو دعا کنید امشب شهدا راهیه کربلا هستن 😭 از دوست شهیدت بخواه نایب الزیارت باشه جا نمومی
بیا امشب عهد ببندیم برای بهتر شدن تا الان اگه کوتاهی کردیم در عوض جبران کنیم .خدا میبخشه فردا کارایی که عقب افتادی رو انجام بده خدا پاکیزه گی رو دوست داره یه خونه تکانی کنیم دلمون رو و ... فردا با غسل توبه و جمعه نمازمون رو قشنگ بخونیم و از خدا بخوایم دستمونو بگیره امشب متوسل بشیم به شهدا و امام حسین از ته دلت صداشون کنیم ناامید نباش هر روز ما روز حسینه 😭 امام حسین زائراشو پس نمیزنه مرتکب گناه شده بودی؟ امشب یه وقت به گناه فک نکنی به حرمت شهدا و اهل بیت 😭😭