نردبان بهشت
#داستان_زندگی_احسان 🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت1⃣ 🍃🍃امشب قصه من از يه پسر شروع ميشه. يه پسر حدود
☘
#داستان_زندگی_احسان
🌹داستان زندگی احسان🌹
قسمت2⃣
🍃🍃قصه ما به اونجايي رسيد که دختر خاله احسان که اسمش سارا بود، توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به تهران
اومد.
سارا دختري بود که زيبايي نسبي داشت اما بيش از همه خوش سر و زبون بود.
احسان يادش ميومد که توي بچگي چقدر با دختر خالش بازي ميکرد و چقدر توي حياط خونشون با هم قايم باشک بازي ميکردند.
اما خيلي وقت بود که ديگه خانواده خالش رو نديده رود.
اونها چند سالي ميشد که به خاطر کار پدر سارا به شهر ديگه اي منتقل شده بودند.
احسان پيش خودش فکر ميکرد يعني سارا الان چه شکلي شده.
خوب ميدونست که ديگه مثل قبل با سارا راحت نيست چون هم اون بزرگ شده و هم سارا.
البته سارا دوسالي از احسان بزرگتر بود اما قد احسان هميشه يه سر و گردن بلندتر از سارا بود.
احسان از اينکه اين افکار به ذهنش ميومد احساس شرم ميکرد و گاهي حتي خجالت ميکشيد.
براي همين سعي ميکرد افکارش رو روي درسش متمرکز کنه تا کمتر به فکر اومدن سارا به تهران بيفته.
از خجالتي که توي وجودش بود خندش ميگرفت و خوشحال بود که ميتونه حتي سارا رو نبينه.
بلاخره سارا بايد ميرفت خوابگاه دانشگاه و اگه گهگاهي هم ميخواست به خالش سر بزنه، احسان ميتونست به بهونه درس و کلاس از
خونه بزنه بيرون و با اون روبرو نشه.
⁉️اصلا احسان علت اين حالت شرم و خجالت درونش رو نميفهميد.
اونم در شرايطي که
اکثر هم کلاسيهاش با دو سه تا دختر رابطه داشتند و هر روز از ماجراهاشون توي کلاس تعريف ميکردند.
اما احسان نه تنها تا بحال با هيچ دختري رابطه نداشته بلکه از فکر کردن به دخترها هم خجالت ميکشيد.
براي همين هميشه سعي ميکرد از موقعيت هايي که اونو اذيت ميکنه فرار کنه.
شايد علت اينکه هيچ موقع پدر و مادر احسان اونو با خودشون به مهمونيهاي مختلط نميبردند هم همين بود.
احسان پسري بود که از بودن يه دختر کنارش واقعا احساس شرم ميکرد و حتي اذيت ميشد.
براي همين هربار که پدر و مادرش ميخواستند اونو به مهموني ببرند يه بهونه اي مياورد و پدر و مادر هم بعد از چند بار اصرار، وقتي
ديدند پسرشون علاقه اي به حضور توي پارتي هاي شبانه نداره، رهاش کرده بودند و فکر ميکردند علاقه زياد احسان به درس و مدرست
که نميخواد با اونا همراه بشه.
اما احسان خودش ميدونست که درس تنها بهونه ايه براي پر کردن تنهايي هاش.
چند روزي از خبر قبولي سارا گذشته بود که يه خبر جديد تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد.
اون شب مادر احسان خبري جديد در مورد سارا بهش داد که تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد و حتي براي يک لحظه هم
نميتونست از فکر سارا بيرون بياد....
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 38 به نام خدا سلام دوستان خوبم💞 موضوع امشب👈ترک یکی از واجبات اول بذارید بگم واجب ب
🔥
#گناه_شناسی 39
به نام خدا
بچه ها من میخوام درمورد غیبت براتون بگم،این گناه بین خانوما خیلی زیاده😔
غیبت کار خیر آدمو از بین میبره یا اینکه ثوابش تو نامه اعمال یکی دیگه ثبت میشه☹️
در آخرت کسی ک غیبت کرده کارهای خیرشو تو نامه اعمالش نمیبینه😳
میگه خدایا این ک نامه اعمال من نیست،چون کارای خوبی ک انجام دادم توش نیست😟بهش میگن خدای تو اشتباه نمیکنه و فراموش نمیکنه...کارهای خوبت ب واسطه غیبت کردنت از مردم از بین رفت.😰😨😱
یکی دیگه رو میارن نامه اعمالش ک بهش میدن میگه خدایا این ک نامه اعمال من نیست😧اینهمه کار خوب درش ثبت شده من ک این کارا رو نکردم🤔🙄
بهش میگن اینا کارای خوبه فلان شخصه ک از تو غیبت کرده،در عوض کارهای خوبش ب تو داده شده😶
چ کیفی میکنه برا خودش 😑☝️
هرکی یه مدل غیبت میکنه..
بعضیا برا کوچیک کردن و عیبب گذاشتن رو یکی عیبش رو ب یه نفر دیگه ک از اون خبر نداره میگن..و اون کسی ک عیبش گفته شده راضی نیست ک عیبشو ب کسی بگه😠
یه عده برا سرگرمی یا از رو دلسوزی عیب پنهانی یکی رو میگن😟خب این کار حرامه...اگه تو واقعا دلسوزش هستی ک نباید عیبشو بگی😒
توی غیبت فرقی نمیکنه ک عیب بدنی یکی رو بگی...مثلا بگی فلانی کچله..چشمش چپه..قدش کوتاهه😕 یا اینکه درمورد نسب یکی بد بگیم مثلا فلانی پدرش خسیسه..پدرش نانجیب بوده...فلان کارو کرده..😶
یا اینکه درمورد خلق یکی بد بگیم..فلانی چقد دروغ میگه،یه روده راست تو شکمش نیست😏فلانی نماز نمیخونه..شراب میخوره...ادب نداره😑
بعضیا هم از لباس بقیه ایراد میگیرن...این چیه پوشیده ..چقد کثیفه..لباسش کهنه هست..کوتاهه😒
همه اینا غیبته☝️
یه عده ای هستن تو غیبت کردن مهارت خاصی دارن...با یه اشاره...با یه نگاه..با کنایه قشنگ منظورشو میرسونه😐
یه گروه دیگه هستن ک نامردی نمیکنن اول خوبی طرفو میگن و کلی تعریفش میکنن...پسر فلانی چقد پسر خوبیه..ولی امان از رفیق بد..دوستاش گولش زدن و چنین و چنان کرد😶😑
گاهی وقتا هم اینجوری میگن👈آخی چقد دلم سوخت برا فلانی ک فلان کارو کرده...چقد بعضیا دلسوزن آخه😅
هرقت از یه نفر مردد بین چند نفر غیبت بشه،حرامه...مثلا:
اگه ما بگیم یه نفر رو دیدم ک این کارو کرده..ولی نگیم ک کی بوده اینجوری اشکال نداره👌
ولی اگه بگیم یکی از بچه های شمسی خانم این کارو کرده حرامه..با اینکه نگفتیم کدومشون😯
یه نکته بگم🙃
اگه از یه نفر مردد ک بین افراد زیاد باشه غیبت بشه اشکال نداره..مثلا:
اگه بگیم یه شیرازی یا یه اصفهانی یا...این کارو کرده این اشکال نداره.
ولی اگه بگیم همه شیرازی ها یا...این عیب رو دارن حرامه..در این صورت غیبت تموم مردم اون شهر رو کرده😧
حتی اینجوری هم نگیم ک بیشتر مردم فلان شهر فلان عیب رو دارن.🤐
خب حالا یکی غیبت کرده پشیمونه...باید چیکار کنه؟؟؟🤔😢
اول اینکه باید واقعا پشیمون باشه ک با خدا مخالفت کرده😔بعد از پشیمونی قلبی باید با زبان هم استغفار کنه و تصمیم بگیره ک دیگه سمت همچین گناهی نره👌
حالا چون اونی ک غیبتش کردیم بر ما حق داره،باید در صورت امکان ازش حلالیت بخوایم😐حالا اگه مرده یا در دسترس نیست..یا اینکه اگه بهش بگیم دعوا میشه...در این صورت باید براش طلب مغفرت کنیم...براش دعا کنیم و از خدا بخوایم ک او از ما راضی بشه
اگه کسی داره پیش ما غیبت یکی میکنه ما نباید بشینیم و ب حرفاش گوش بدیم😕
اگه عیب ظاهری یکی رو بگه بهش بگیم اینکه عیب نیست..غیبت کردن تو عیبه😏اگه بگه این گناهو انجام داده بهش بگیم مومن ک معصوم نیست،ممکنه از اون گناه سربزنه،ما ک نباید اونو سرزنش کنیم و رسواش کنیم🙁
امام صادق(ع)👈غیبت کردن مسلمان ب منزله کفر و شنیدن آن و راضی بودن ب آن ب منزله شرک است.
❗️توجه ❗️توجه
اونایی ک جلو یکی خوبیشو میگن و همین ک رفت شروع میکنن غیبتش میکنن و عیبشو میگن،عذاب این آدما دو برابره✌حرمت غیبت در چنین حالی شدیدتره.👌
در قیامت این آدم میاد درحالی ک براش دو زبان از آتشه😱
غیبت کردن بچه نابالغ ک از شنیدن حرفایی ک درموردش زدن ناراحت بشه حرامه😰بعضیا میگن بچه هست اشکال نداره😒
نتیجه گیری من😎
اصلا ب من چ کی چیکار میکنه!!من خودم صدتا عیب و ایراد دارم🤐
من نمیخوام کار خوب کنم ثوابش بره برا یکی دیگه...پس غیبت ممنوع😉
📗منبع حرفام
کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صدالبته وقتش نزدیکه❤️
#غیبت
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
🤲
#لیست_شکر_گذاری
خدایاشکرت بابت بودنت کنارم
خدایاشکرت هوامو داری
خدایاشکرت که دلیل آرامشم خودتی
خدایاشکرت حالم عالیه
خدایاشکرت بابت نعمت سلامتی که بهم دادی
خدایاشکرت چشام میبینه
خدایاشکرت دستام سالمن و میتونم تایپ کنم
خدایاشکرت بابت نعمت اینترنت
خدایاشکرت بابت فرش زیر پام
خدایاشکرت خونمون “در” داره
خدایاشکرت سقف بالا سرمون داریم
خدایاشکرت بابت نعمت برق
خدایاشکرت بابت نعمت گاز
خدایاشکرت بابت نعمت تلفن
خدایاشکرت که دستای سالمی دارم
خدایاشکرت پاهای سالمی دارم
خدایاشکرت بند های انگشتم سالم هستن
خدایاشکرت ناخن سالم دارم
خدایاشکرت پوست شفاف و عالی دارم
خدایاشکرت میتونم بشینم
خدایاشکرت میتونم دراز بکشم
خدایاشکرت میتونم راه برم
خدایاشکرت گوش های سالم و شنوا دارم
خدایاشکرت شبا راحت میخوابم
خدایاشکرت توی امتحانات قبول شدیم
خدایاشکرت که غیرممکن هارو ممکن کردی برامون
خدایاشکرت مجردامون ازدواج کردن و فوق العاده خوشبختن
خدایاشکرت متاهلامون فوق العاده زندگی عاشقانه و عالی دارن❤️
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
🔮کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
خدایا !
نگاهم که نمیکنی ؛ خوب نیستم !
دلم زود میگیرد
و بغضم راحت تر از همیشه میشکند
نگاهم که نمیکنی ؛ بی پناه ترین میشوم
و هر اتفاق ساده ای مرا به هم میریزد ،
نگاهم کن ... دستانم را بگیر
و این نگرانیهای بیدلیل را کم کن ...
👤نرگس صرافیان طوفان
@kanale_behesht
#بسم_الله
وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمً
سوره بقره آیه ۲۱۵
خدا از تموم کارای خوبی که انجام دادی
خبر داره .. حواسش هست ❤️
@kanale_behesht
نردبان بهشت
براى دِرو كردن بدى از سينه ديگران، آن را از سينه خودت ريشهكَن كُن ! #نهج_البلاغه | حكمت ۱۷۵ #خودک
#چله_خودکنترلی روز بیست و سوم
پیامبر صلیاللهعلیهوآله :
بدانيد كه بهترين انسانها كسانى هستند
كه دير به خشم آيند و زود راضى شوند
و بدترين انسانها كسانى هستند كه
زود به خشم آيند و دير راضى شوند.
#حدیث | نهج الفصاحه، ح ۴۶۹
#کنترل_خشم
@kanale_behesht
نردبان بهشت
☘ #داستان_زندگی_احسان 🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت2⃣ 🍃🍃قصه ما به اونجايي رسيد که دختر خاله احسان
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت3⃣
🍃🍃 احسان باورش نميشد.
شب دوشنبه بود و مادر احسان مثل هميشه خسته از بيرون اومد خونه.
همينطور که داشت لباساي بيرونش رو درميوورد و نوشيدني از توي يخچال برميداشت، بدون اينکه به احسان نگاه کنه گفت:
راستي يادته گفتم سارا کنکور قبول شده و قرار بود بياد تهران خوابگاه بگيره، اين ترم خوابگاه گيرش نيومده و خالت خواسته بياد خونه
ما چند ماهي بمونه تا ترم آينده ببينه چي ميشه.
آخر هفته ميادش.
اتاق بالکني رو مرتب کن، رسيد بره اونجا.
جمله آخر مادر با بيرون رفتنش از آشپزخانه همزمان شده بود، بدون اينکه حتي يه نگاه به احسان بندازه و چشم هاي گرد شده احسان رو
ببينه و يا حتي نظرش رو در مورد اين موضوع بپرسه.
مادر از آشپزخانه خارج شد و رفت تا مثل هر شب ماسک صورتش رو بزنه و بعد استحمام شبانه به رختخواب بره.
گلوي احسان خشک شده بود و اونقدر توي فکر رفته بود که پنج دقيقه اي بود دهانش باز مونده بود.
خشکي گلوش باعث شد سرفه اي کنه و به خودش بياد.
افکارش که توي پنج دقيقه به صدجا خطور کرده بود رو متمرکز کرد.
با وجود رخوتي که توي پاش احساس ميکرد، بلند شد و به سمت يخچال رفت تا نوشيدني بخوره و گلويي تازه کنه.
⁉️احسان باورش نميشد.
اومدن سارا به خونه اونها!!
اونم توي اتاق بالکني!!!.....
يک ساعتي گذشت تا احسان تونست خودشو جمع و جور کنه.
گوشه اتاق روي تخت کز کرده بود و به بالکن اتاقش خيره شده بود.
مادر گفته بود بايد اتاق بالکني رو مرتب کنه تا آخر هفته سارا براي چند ماه بياد و اونجا ساکن بشه.
يعني اتاقي که چسبيده به اتاق احسان بود و از بالکن بيرون به هم راه داشت.
احسان توي ذهنش يه مروري روي کل خونه کرد تا ببينه ميتونه جاي ديگه اي رو براي سارا پيدا کنه؟
خونه اونها دو طبقه بود که با دوازده تا پله دو اتاق بالا و حمام و دستشويي که طبقه بالا بود،
از اتاق هاي پايين جدا ميشد.
طبقه پايين هم که علاوه بر سالن پذيراني و اتاق نشيمن دو اتاق خواب داشت.
يکي اتاق خواب مادر و پدر احسان و يکي اتاق کار بابا.
البته اسم اتاق کار رو بابا روي اتاق پاييني گذاشته بود.
اما کاربرد اصليش براي موقع هايي بود که مامان و بابا با هم قهر ميکردند و بابا شبا اونجا ميخوابيد.
احسان با خودش فکر کرد يقينا نميتونه پيشنهاد اتاق پاييني رو براي سارا بده.
چون چند سالي بود دعواهاي مامان و بابا زياد شده بود و خيلي اتفاق ميفتاد که باهم قهرکنند و شبها توي دوتا اتاق جدا از هم بخوابند.
اما آخه اتاق بالا هم واقعا گزينه مناسبي نبود.
چون به راحتي ميشد از توي بالکن اتاق کناری بهش ديد داشت.
اين باعث ميشد احسان ديگه توي اتاقش احساس راحتي نکنه و حتي ديگه نتونه مثل قبل از بالکن اتاقش استفاده کنه.
آخه يکي از قفس هاي تنهايي احسان همين بالکن بود که وقتي ميخواست از سر و صداي دعواهاي مامان و بابا فرار کنه به اونجا پناه
ميبرد و مثل بچه گي هاش دونه دونه ستاره هارو ميشمرد.
اما برعکس .
بچه گيها که هميشه بزرگترين ستاره رو مال خودش ميدونست،
الان کوچيکترين ستاره آسمون رو احسان صدا ميکرد.
يک ساعتي توي همين افکار بود که يه فکري به ذهنش خطور کرد....
فکري که شايد ميتونست بهش کمک کنه...
👈👈ادامه دارد.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
🌼 استغفار ساعات آخر روز پنجشنبه🌼
بسم الله الرحمن الرحیم
🌺🌿اَسْتَغْفِرُ اللّهَ اَلَّذي لآ اِلهَ اِلّا هُوَ الْحىُّ الْقَيُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَيهِ، تَوْبَةَ عَبْدٍ خاضِعٍ مِسْكينٍ، لا يَسْتَطيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفًا وَ لا عَدْلًا وَ لا نَفْعًا وَ لا ضَرَّا، وَ لا حَيوةً وَ لا مَوْتًا وَ لا نُشُورًا ، وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْاَخْيارِالْاَبْرارِ وَ سَلَّمَ تَسْليمًا
🌸طلب آمرزش میکنم از خدایی که نیست معبودی جز او که زنده و پایدار است و توبه میکنم به سوی او توبه ی بنده ای که فروتن و گدا و بیچاره ای که توانایی ندارد از برای خود جهت کار و دفاع و نه فایده و نه زیان و نه زندگی و نه مردن و نه رستاخیز و رحمت کند خدا بر محمد و خانواده او که پاک و پاکیزه و برگزیده و نیکو هستند و درود بسیار بر آنها دهد
🦋🔶🦋🔶🦋🔶🦋🔶🦋
هدایت شده از نردبان بهشت
#غسل_جمعه
💕امام صادق علیه السلام:
☘غسل جمعه پاکیزه کننده و کفاره گناهان است از جمعه تا جمعه دیگر..
💠در حدیث دیگر از ان حضرت منقول است:هر کس غسل جمعه را انجام دهد و بخواند دعای زیر را👇👇
💠اَشهَدُ اَن لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد انَّ محمدا عبدُه و رسولُه اللهم صل علی محمدِِ و آل محمدِِ و اجعلنی من التوّابین َ و اجعلنی منَ المتَطَهِّرین
🌺پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله):
هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل کند بدنش در قبر متلاشی نشده و نخواهد پوسید.
📘بحارالانوار ج 26
📚مفاتیح الجنان
@kanale_behesht
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
نردبان بهشت
. #داستان_زندگی_احسان قسمت3⃣ 🍃🍃 احسان باورش نميشد. شب دوشنبه بود و مادر احسان مثل هميشه
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت4⃣
🍃🍃احسان از جاش تکوني خورد و به سمت تلفن رفت.
شماره هارو تند تند گرفت.
پشت خط دوستش. علي بود.
تنها دوستي که توي دبيرستان باهاش رابطه داشت.
احسان به خاطر شرايط خانوادش و تنهايي عميقي که توي زندگيش
احساس ميکرد، روحيه گوشه گيري پيدا کرده بود.
البته اغلب همکلاسي هاش هم کسايي بودند که روحيات احسان
باهاشون نمي ساخت.
اهل رابطه هاي نامشروع و فيلم و عکسهايي که احسان از ديدنشون رنج ميبرد.
حالا توي تمام دنياي احسان، علي مونده بود.
کسي که تمام تنهايي احسان فقط با او تقسيم ميشد.
علي قبلا ماجراي سارا رو از احسان شنيده بود اما حالا درخواست
احسان اين بود که چند ماهي بره خونه اونها و توي زيرزمين خونشون
ساکن بشه.
قبلا که چندين بار به خونه علي رفته بود، ميرفتند توي زيرزمينشون
و اونجا باهم درس ميخوندند.
⁉️علي بعد از شنيدن درخواست احسان من من کرد و گفت:
يک هفته اي هست که زيرزمين خونشون رو کارگاه کوچيک نجاري
براي بردارش کردند تا بيکار نباشه.
احسان باشنيدن اين حرف انگار تمام اميدش نااميد شد.
تشکري سرد کرد و گوشي رو قطع کرد.
ميدونست نميتونه هيچ جوره بين بالکن خودش و بالکن اتاق بقلي حائل
ايجاد کنه.
چون با ناراحتي مادرش مواجه ميشد.
مادر احسان اين حالت روحي اون رو بچه بازي ميدونست و از کم
جسارتي پسرش خجالت ميکشيد.
روزها تند تند سپري ميشدند تا روز پنجشنبه رسيد.
احسان خودش رو به خواب زده بود و پتو رو روي سرش کشيده بود
که صداي زنگ خونه اونو به خودش آورد.
مادر صبح سفارش کرده بود که تا اومدن اونها، از سارا خوب پذيرايي
کنه.
احسان با اکراه از رختخواب بلند شد و به سمت آيفون رفت و بدون
اينکه آيفون رو برداره، در رو باز کرد.
سريع خودشو به اتاقش رسوند و از پشت پرده به درب خونه خيره
شد.
در باز شد ...
احسان اونچه ميديد رو باور نميکرد....
👈👈ادامه دارد.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
✨﷽✨
سیزده بدر واقعی
⭕ سیزده بدر واقعی ما این است که از خودمان بیرون بیاییم. از خانههای تنگ و تاریک افکار خرافی خودمان به صحرای دانش و بینش خارج شویم.
📕یادداشتهای استاد مطهری ج ۶ ص ۱۳۱
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
#چله_خودکنترلی روز بیست و سوم پیامبر صلیاللهعلیهوآله : بدانيد كه بهترين انسانها كسانى هستند ك
#چله_خودکنترلی روز بیست و چهارم
پیامبر صلیاللهعلیهوآله :
هر كس در حالى كه مى تواند خشم خود را عملى كند، آن را فرو برد، خداوند او را سرشار از آرامش و ايمان مى كند.
#حدیث | نهج الفصاحه، ح ۲۷۷۸
#کنترل_خشم
@kanale_behesht
خشم مجازاتی است که ما به خودمان میدهیم،
بخاطر اشتباه یک نفر دیگر !
@kanale_behesht
#تلنگر
همه می دانند که خواهند مرد، اما آن را باور ندارند. اگر باور داشتیم، کارها را طور دیگری انجام میدادیم
@kanale_behesht
حقیقت این است اگر چگونه مُردن را یاد بگیری ، چگونه زیستن را نیز فرا خواهی گرفت
@kanale_behesht
تجوید قرآن کریم.apk
18.11M
🔹 نرم افزار آموزش تجوید قرآن کریم
🔸آموزش تجوید بصورت صوتی و تصویری به زبان بسیار ساده
اسلام بوک
- ارائه کتب اسلامی با فرمت pdf و apk
- ارائه نرم افزار های اسلامی(اندروید)