eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 فهرست رمان من میترا نیستم تا کنون👇 ✅ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🔹 🦋التماس دعا 📌کپی از تمامی مطالب با ذکر صلوات ⚘|❀ @kanale_behesht ❀|⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت1⃣ 🍃🍃امشب قصه من از يه پسر شروع ميشه. يه پسر حدودا پانزده شانزده ساله که اسمش احسانه و تک فرزند يک خانواده پولدار. پدر و مادر احسان هر دو پزشک هستند، و هر دو پزشک جراح يکي جراح مغز و يکي جراح قلب. اين شرايط باعث شده بود احسان از بچگي توي ناز و نعمت بزرگ بشه خونه خيلي بزرگ توي بهترين جاي شهر بااستخر و همه امکانات که يه پسر نوجوون آرزوشو داره. شايد کسي نبود توي دبيرستان احسان که حسرتشو نخوره ⁉️اما.... اما يه چيزي توي زندگي احسان بود که خيلي رنجش ميداد. چيزي که تاحالا باکسي در ميونش نگذاشته بود. حتي خجالت ميکشيد گاهي دليلشو براي کسي بيان کنه. احسان قصه ما، خيلي خيلي تنها بود. پدر و مادر از صبح زود تا شب مشغول کار توي بيمارستان هاي مختلف بودند. و شبها تا نيمه شب خونه نميومدند. آخه تازه بعد از اينکه کارشون تموم ميشد، نوبت به مهموني ها و پارتي هاي شبانشون با همکارا مي رسيد. پنجشنبه ها و جمعه ها هم که اين مهمونيها ادامه داشت و احسان حتي اين زمان هم نميتونست مادر و پدرشو ببينه. شايد طول هفته که سپري ميشد، احسان بيشتر از يکي دوبار نميتونست مادر و پدرشو ببينه و اغلب اوقات مادرشو در حال آرايش کردن و آماده شدن براي شرکت توي مهمونيهاي مختلط مي ديد و پدرشم هم مشغول اصلاح و تماسهاي تلفني. تنها سوالاتي که پدر و مادر احسان ازش ميپرسيدند در مورد درسش بود و اينکه انتظار داشتند احسان با درس خوندنش آبروي اونارو حفظ کنه. ديگه مهم نبود احسان چي ميپوشه، چي ميخوره يا موهاشو چه مدلي ميزنه. هر موقع کوچکترين احتياجي داشت و می خواست با پدر و مادرش درميون بزاره، قبل از اينکه جملش تموم بشه يه دسته اسکناس بود که جلوش ميزاشتن و هيچ موقع وقت نميکردند حرفاي پسرشون رو کامل گوش بدن. چون يا عجله براي رفتن داشتند يا خسته از کار و مهموني به خونه برميگشتند. احسان قصه ما ديگه به اين شرايط عادت کرده بود. به خودش قبولونده بود که تنهايي جزئي از زندگيشه و بايد تمام تنهايي هاشو با کتاب و مدرسه پر کنه تا آبروي پدر ومادرش هم حفظ بشه. تحمل اين شرايط ديگه براي احسان عادت شده بود. اما ماجرا از اون زماني شروع شد که دخترخاله احسان توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به اونجا اومد... ماجرايي که تمام تنهايي هاي زندگي احسان باهاش رنگ ديگه اي گرفت... 👈👈ادامه دارد 📮برگرفته از کانال ازدواج موفق 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 37 به نام خدا امیدوارم که حالتون حسابی خوب باشه☺️❤️ موضوع امشب👈زکات ندادن اونی ک هم
🔥 38 به نام خدا سلام دوستان خوبم💞 موضوع امشب👈ترک یکی از واجبات اول بذارید بگم واجب ب چی میگن👇 هرچیزی ک خدا ب اون امر کرده طوری ک در بجا آوردنش ثواب و در ترکش وعده عذاب داده شده امام صادق(ع)میفرماید:ترک کردن چیزی ک خداوند ب آن امر فرموده از کفر است.😰 واجبات اینا هستن👇 نماز..روزه..حج..زکات..خمس..جهاد.. امر ب معروف..نهی از منکر..تولی و تبری. من فقط درمورد چندتا از این واجبات نگفتم ک الان میگم😊 🔺روزه ماه رمضان: امام صادق(ع)👈کسی ک یک روز از ماه مبارک رمضان را بدون عذر افطار کند،حقیقت ایمان از او بیرون میرود.😱 🔺امر ب معروف و نهی از منکر: امر ب معروف یعنی وا داشتن دیگری ب اطاعت...نهی از منکر یعنی باز داشتن دیگری از معصیت👌 پیامبر(ص)👈هرگاه امت من،امر ب معروف و نهی از منکر را ترک کنند پس رسیدن عذاب و قهر الهی را منتظر باشند.😰😨 🔺تولی و تبری: تولی یعنی دوست داشتن خدا و همه کسانی ک امر کرده..چهارده معصوم،شیعیان،سادات و...❤️ تبری یعنی دشمن دونستن همه دشمنان خدا و دشمنان دوستان خدا. خلاصه دشمن دونستن هرکس ک خدا و رسول(ص)از اون بیزارن. ❗️یکی از گناهان کبیره انکار حق اهلبیته..یعنی همون ولایت👌 🔺جهاد در راه خدا جهاد شکل های مختلفی داره👇 🔹جنگ کردن با کفار برای دعوت کردن اونا ب اسلام. 🔹جنگ کردن با کفاری ک ب مسلمین حمله کردن تا اسلام و آثارش رو از بین ببرن. 🔹جنگ کردن با جمعی از کفار ک برای کشتن و خسارت اموال مسلمین هجوم آوردن. 🔹جهاد در مقام دفاع از جان و مال و ناموس ک بر هرمسلمانی واجبه نسبت ب کسی ک میخواد خودشو یا مسلمان دیگه ای رو بکشه یا بخواد ب ناموس دیگری تجاوز کنه. بچه ها یه جهاد دیگه داریم ک بهش میگن جهاد عقیده...یکی جهاد اکبر👈مبازه با نفس خودمونه😑 جهاد اصغر👈مقاوت در مقابل دشمن خارجی ک دشمن حق..دشمن فضیلت و دین اسلام هستن💪 در آخر یه سخن از پیامبر(ص)بگم😇 ب واجب عمل کن تا باتقواترین مردم باشی❤️ 📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صدالبته وقتش نزدیکه❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
سرکار خانم شاملو - سوال سه.mp3
3.45M
🔸 جوانی17ساله هستم خیلی دوست دارم به مادر پدرم احترام بزارم ، اما بعضی موقع ها که عصبانی میشم کنترولمو از دست میدم و صدامو بلند میکنم. منو راهنمایی کنید تا بتونم عصبانیتمو کنترل کنم و صدامو بلند نکنم
نردبان بهشت
.#چله_خود_کنترلی روز بیست و یکم امام صادق علیه‌السلام: کسی که جلوی خشمش را بگیرد خداوند نقصها و
براى دِرو كردن بدى از سينه ديگران، آن را از سينه خودت ريشه‌كَن كُن ! | حكمت ۱۷۵ روز بیست‌ودوم @kanale_behesht
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا وهم لا یفتنون آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! سوره عنکبوت آیه ۲ @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
#داستان_زندگی_احسان 🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت1⃣ 🍃🍃امشب قصه من از يه پسر شروع ميشه. يه پسر حدود
🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت2⃣ 🍃🍃قصه ما به اونجايي رسيد که دختر خاله احسان که اسمش سارا بود، توي کنکور دانشگاه قبول شد و از شهرستان به تهران اومد. سارا دختري بود که زيبايي نسبي داشت اما بيش از همه خوش سر و زبون بود. احسان يادش ميومد که توي بچگي چقدر با دختر خالش بازي ميکرد و چقدر توي حياط خونشون با هم قايم باشک بازي ميکردند. اما خيلي وقت بود که ديگه خانواده خالش رو نديده رود. اونها چند سالي ميشد که به خاطر کار پدر سارا به شهر ديگه اي منتقل شده بودند. احسان پيش خودش فکر ميکرد يعني سارا الان چه شکلي شده. خوب ميدونست که ديگه مثل قبل با سارا راحت نيست چون هم اون بزرگ شده و هم سارا. البته سارا دوسالي از احسان بزرگتر بود اما قد احسان هميشه يه سر و گردن بلندتر از سارا بود. احسان از اينکه اين افکار به ذهنش ميومد احساس شرم ميکرد و گاهي حتي خجالت ميکشيد. براي همين سعي ميکرد افکارش رو روي درسش متمرکز کنه تا کمتر به فکر اومدن سارا به تهران بيفته. از خجالتي که توي وجودش بود خندش ميگرفت و خوشحال بود که ميتونه حتي سارا رو نبينه. بلاخره سارا بايد ميرفت خوابگاه دانشگاه و اگه گهگاهي هم ميخواست به خالش سر بزنه، احسان ميتونست به بهونه درس و کلاس از خونه بزنه بيرون و با اون روبرو نشه. ⁉️اصلا احسان علت اين حالت شرم و خجالت درونش رو نميفهميد. اونم در شرايطي که اکثر هم کلاسيهاش با دو سه تا دختر رابطه داشتند و هر روز از ماجراهاشون توي کلاس تعريف ميکردند. اما احسان نه تنها تا بحال با هيچ دختري رابطه نداشته بلکه از فکر کردن به دخترها هم خجالت ميکشيد. براي همين هميشه سعي ميکرد از موقعيت هايي که اونو اذيت ميکنه فرار کنه. شايد علت اينکه هيچ موقع پدر و مادر احسان اونو با خودشون به مهمونيهاي مختلط نميبردند هم همين بود. احسان پسري بود که از بودن يه دختر کنارش واقعا احساس شرم ميکرد و حتي اذيت ميشد. براي همين هربار که پدر و مادرش ميخواستند اونو به مهموني ببرند يه بهونه اي مياورد و پدر و مادر هم بعد از چند بار اصرار، وقتي ديدند پسرشون علاقه اي به حضور توي پارتي هاي شبانه نداره، رهاش کرده بودند و فکر ميکردند علاقه زياد احسان به درس و مدرست که نميخواد با اونا همراه بشه. اما احسان خودش ميدونست که درس تنها بهونه ايه براي پر کردن تنهايي هاش. چند روزي از خبر قبولي سارا گذشته بود که يه خبر جديد تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد. اون شب مادر احسان خبري جديد در مورد سارا بهش داد که تمام فکر احسان رو به خودش مشغول کرد و حتي براي يک لحظه هم نميتونست از فکر سارا بيرون بياد.... 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
🔥 #گناه_شناسی 38 به نام خدا سلام دوستان خوبم💞 موضوع امشب👈ترک یکی از واجبات اول بذارید بگم واجب ب
🔥 39 به نام خدا بچه ها من میخوام درمورد غیبت براتون بگم،این گناه بین خانوما خیلی زیاده😔 غیبت کار خیر آدمو از بین میبره یا اینکه ثوابش تو نامه اعمال یکی دیگه ثبت میشه☹️ در آخرت کسی ک غیبت کرده کارهای خیرشو تو نامه اعمالش نمیبینه😳 میگه خدایا این ک نامه اعمال من نیست،چون کارای خوبی ک انجام دادم توش نیست😟بهش میگن خدای تو اشتباه نمیکنه و فراموش نمیکنه...کارهای خوبت ب واسطه غیبت کردنت از مردم از بین رفت.😰😨😱 یکی دیگه رو میارن نامه اعمالش ک بهش میدن میگه خدایا این ک نامه اعمال من نیست😧اینهمه کار خوب درش ثبت شده من ک این کارا رو نکردم🤔🙄 بهش میگن اینا کارای خوبه فلان شخصه ک از تو غیبت کرده،در عوض کارهای خوبش ب تو داده شده😶 چ کیفی میکنه برا خودش 😑☝️ هرکی یه مدل غیبت میکنه.. بعضیا برا کوچیک کردن و عیبب گذاشتن رو یکی عیبش رو ب یه نفر دیگه ک از اون خبر نداره میگن..و اون کسی ک عیبش گفته شده راضی نیست ک عیبشو ب کسی بگه😠 یه عده برا سرگرمی یا از رو دلسوزی عیب پنهانی یکی رو میگن😟خب این کار حرامه...اگه تو واقعا دلسوزش هستی ک نباید عیبشو بگی😒 توی غیبت فرقی نمیکنه ک عیب بدنی یکی رو بگی...مثلا بگی فلانی کچله..چشمش چپه..قدش کوتاهه😕 یا اینکه درمورد نسب یکی بد بگیم مثلا فلانی پدرش خسیسه..پدرش نانجیب بوده...فلان کارو کرده..😶 یا اینکه درمورد خلق یکی بد بگیم..فلانی چقد دروغ میگه،یه روده راست تو شکمش نیست😏فلانی نماز نمیخونه..شراب میخوره...ادب نداره😑 بعضیا هم از لباس بقیه ایراد میگیرن...این چیه پوشیده ..چقد کثیفه..لباسش کهنه هست..کوتاهه😒 همه اینا غیبته☝️ یه عده ای هستن تو غیبت کردن مهارت خاصی دارن...با یه اشاره...با یه نگاه..با کنایه قشنگ منظورشو میرسونه😐 یه گروه دیگه هستن ک نامردی نمیکنن اول خوبی طرفو میگن و کلی تعریفش میکنن...پسر فلانی چقد پسر خوبیه..ولی امان از رفیق بد..دوستاش گولش زدن و چنین و چنان کرد😶😑 گاهی وقتا هم اینجوری میگن👈آخی چقد دلم سوخت برا فلانی ک فلان کارو کرده...چقد بعضیا دلسوزن آخه😅 هرقت از یه نفر مردد بین چند نفر غیبت بشه،حرامه...مثلا: اگه ما بگیم یه نفر رو دیدم ک این کارو کرده..ولی نگیم ک کی بوده اینجوری اشکال نداره👌 ولی اگه بگیم یکی از بچه های شمسی خانم این کارو کرده حرامه..با اینکه نگفتیم کدومشون😯 یه نکته بگم🙃 اگه از یه نفر مردد ک بین افراد زیاد باشه غیبت بشه اشکال نداره..مثلا: اگه بگیم یه شیرازی یا یه اصفهانی یا...این کارو کرده این اشکال نداره. ولی اگه بگیم همه شیرازی ها یا...این عیب رو دارن حرامه..در این صورت غیبت تموم مردم اون شهر رو کرده😧 حتی اینجوری هم نگیم ک بیشتر مردم فلان شهر فلان عیب رو دارن.🤐 خب حالا یکی غیبت کرده پشیمونه...باید چیکار کنه؟؟؟🤔😢 اول اینکه باید واقعا پشیمون باشه ک با خدا مخالفت کرده😔بعد از پشیمونی قلبی باید با زبان هم استغفار کنه و تصمیم بگیره ک دیگه سمت همچین گناهی نره👌 حالا چون اونی ک غیبتش کردیم بر ما حق داره،باید در صورت امکان ازش حلالیت بخوایم😐حالا اگه مرده یا در دسترس نیست..یا اینکه اگه بهش بگیم دعوا میشه...در این صورت باید براش طلب مغفرت کنیم...براش دعا کنیم و از خدا بخوایم ک او از ما راضی بشه اگه کسی داره پیش ما غیبت یکی میکنه ما نباید بشینیم و ب حرفاش گوش بدیم😕 اگه عیب ظاهری یکی رو بگه بهش بگیم اینکه عیب نیست..غیبت کردن تو عیبه😏اگه بگه این گناهو انجام داده بهش بگیم مومن ک معصوم نیست،ممکنه از اون گناه سربزنه،ما ک نباید اونو سرزنش کنیم و رسواش کنیم🙁 امام صادق(ع)👈غیبت کردن مسلمان ب منزله کفر و شنیدن آن و راضی بودن ب آن ب منزله شرک است. ❗️توجه ❗️توجه اونایی ک جلو یکی خوبیشو میگن و همین ک رفت شروع میکنن غیبتش میکنن و عیبشو میگن،عذاب این آدما دو برابره✌حرمت غیبت در چنین حالی شدیدتره.👌 در قیامت این آدم میاد درحالی ک براش دو زبان از آتشه😱 غیبت کردن بچه نابالغ ک از شنیدن حرفایی ک درموردش زدن ناراحت بشه حرامه😰بعضیا میگن بچه هست اشکال نداره😒 نتیجه گیری من😎 اصلا ب من چ کی چیکار میکنه!!من خودم صدتا عیب و ایراد دارم🤐 من نمیخوام کار خوب کنم ثوابش بره برا یکی دیگه...پس غیبت ممنوع😉 📗منبع حرفام کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب ❤️به امید ظهور آقا امام زمان ک صدالبته وقتش نزدیکه❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
🤲 خدایاشکرت بابت بودنت کنارم خدایاشکرت هوامو داری خدایاشکرت که دلیل آرامشم خودتی خدایاشکرت حالم عالیه خدایاشکرت بابت نعمت سلامتی که بهم دادی خدایاشکرت چشام میبینه خدایاشکرت دستام سالمن و میتونم تایپ کنم خدایاشکرت بابت نعمت اینترنت خدایاشکرت بابت فرش زیر پام خدایاشکرت خونمون “در” داره خدایاشکرت سقف بالا سرمون داریم خدایاشکرت بابت نعمت برق خدایاشکرت بابت نعمت گاز خدایاشکرت بابت نعمت تلفن خدایاشکرت که دستای سالمی دارم خدایاشکرت پاهای سالمی دارم خدایاشکرت بند های انگشتم سالم هستن خدایاشکرت ناخن سالم دارم خدایاشکرت پوست شفاف و عالی دارم خدایاشکرت میتونم بشینم خدایاشکرت میتونم دراز بکشم خدایاشکرت میتونم راه برم خدایاشکرت گوش های سالم و شنوا دارم خدایاشکرت شبا راحت میخوابم خدایاشکرت توی امتحانات قبول شدیم خدایاشکرت که غیرممکن هارو ممکن کردی برامون خدایاشکرت مجردامون ازدواج کردن و فوق العاده خوشبختن خدایاشکرت متاهلامون فوق العاده زندگی عاشقانه و عالی دارن❤️ 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 🔮کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا ! نگاهم که نمی‌کنی ؛ خوب نیستم ! دلم زود می‌گیرد و بغضم راحت تر از همیشه می‌شکند نگاهم که نمی‌کنی ؛ بی پناه ترین می‌شوم و هر اتفاق ساده ای مرا به هم می‌ریزد ، نگاهم کن ... دستانم را بگیر و این نگرانی‌های بی‌دلیل را کم کن ... 👤نرگس صرافیان طوفان‌ @kanale_behesht
وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمً سوره بقره آیه ۲۱۵ خدا از تموم کارای خوبی که انجام دادی خبر داره .. حواسش هست ❤️ @kanale_behesht
نردبان بهشت
براى دِرو كردن بدى از سينه ديگران، آن را از سينه خودت ريشه‌كَن كُن ! #نهج_البلاغه | حكمت ۱۷۵ #خودک
روز بیست و سوم پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله : بدانيد كه بهترين انسان‌ها كسانى هستند كه دير به خشم آيند و زود راضى شوند و بدترين انسان‌ها كسانى هستند كه زود به خشم آيند و دير راضى شوند. | نهج الفصاحه، ح ۴۶۹ @kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نردبان بهشت
☘ #داستان_زندگی_احسان 🌹داستان زندگی احسان🌹 قسمت2⃣ 🍃🍃قصه ما به اونجايي رسيد که دختر خاله احسان
. قسمت3⃣ 🍃🍃 احسان باورش نميشد. شب دوشنبه بود و مادر احسان مثل هميشه خسته از بيرون اومد خونه. همينطور که داشت لباساي بيرونش رو درميوورد و نوشيدني از توي يخچال برميداشت، بدون اينکه به احسان نگاه کنه گفت: راستي يادته گفتم سارا کنکور قبول شده و قرار بود بياد تهران خوابگاه بگيره، اين ترم خوابگاه گيرش نيومده و خالت خواسته بياد خونه ما چند ماهي بمونه تا ترم آينده ببينه چي ميشه. آخر هفته ميادش. اتاق بالکني رو مرتب کن، رسيد بره اونجا. جمله آخر مادر با بيرون رفتنش از آشپزخانه همزمان شده بود، بدون اينکه حتي يه نگاه به احسان بندازه و چشم هاي گرد شده احسان رو ببينه و يا حتي نظرش رو در مورد اين موضوع بپرسه. مادر از آشپزخانه خارج شد و رفت تا مثل هر شب ماسک صورتش رو بزنه و بعد استحمام شبانه به رختخواب بره. گلوي احسان خشک شده بود و اونقدر توي فکر رفته بود که پنج دقيقه اي بود دهانش باز مونده بود. خشکي گلوش باعث شد سرفه اي کنه و به خودش بياد. افکارش که توي پنج دقيقه به صدجا خطور کرده بود رو متمرکز کرد. با وجود رخوتي که توي پاش احساس ميکرد، بلند شد و به سمت يخچال رفت تا نوشيدني بخوره و گلويي تازه کنه. ⁉️احسان باورش نميشد. اومدن سارا به خونه اونها!! اونم توي اتاق بالکني!!!..... يک ساعتي گذشت تا احسان تونست خودشو جمع و جور کنه. گوشه اتاق روي تخت کز کرده بود و به بالکن اتاقش خيره شده بود. مادر گفته بود بايد اتاق بالکني رو مرتب کنه تا آخر هفته سارا براي چند ماه بياد و اونجا ساکن بشه. يعني اتاقي که چسبيده به اتاق احسان بود و از بالکن بيرون به هم راه داشت. احسان توي ذهنش يه مروري روي کل خونه کرد تا ببينه ميتونه جاي ديگه اي رو براي سارا پيدا کنه؟ خونه اونها دو طبقه بود که با دوازده تا پله دو اتاق بالا و حمام و دستشويي که طبقه بالا بود، از اتاق هاي پايين جدا ميشد. طبقه پايين هم که علاوه بر سالن پذيراني و اتاق نشيمن دو اتاق خواب داشت. يکي اتاق خواب مادر و پدر احسان و يکي اتاق کار بابا. البته اسم اتاق کار رو بابا روي اتاق پاييني گذاشته بود. اما کاربرد اصليش براي موقع هايي بود که مامان و بابا با هم قهر ميکردند و بابا شبا اونجا ميخوابيد. احسان با خودش فکر کرد يقينا نميتونه پيشنهاد اتاق پاييني رو براي سارا بده. چون چند سالي بود دعواهاي مامان و بابا زياد شده بود و خيلي اتفاق ميفتاد که باهم قهرکنند و شبها توي دوتا اتاق جدا از هم بخوابند. اما آخه اتاق بالا هم واقعا گزينه مناسبي نبود. چون به راحتي ميشد از توي بالکن اتاق کناری بهش ديد داشت. اين باعث ميشد احسان ديگه توي اتاقش احساس راحتي نکنه و حتي ديگه نتونه مثل قبل از بالکن اتاقش استفاده کنه. آخه يکي از قفس هاي تنهايي احسان همين بالکن بود که وقتي ميخواست از سر و صداي دعواهاي مامان و بابا فرار کنه به اونجا پناه ميبرد و مثل بچه گي هاش دونه دونه ستاره هارو ميشمرد. اما برعکس . بچه گيها که هميشه بزرگترين ستاره رو مال خودش ميدونست، الان کوچيکترين ستاره آسمون رو احسان صدا ميکرد. يک ساعتي توي همين افکار بود که يه فکري به ذهنش خطور کرد.... فکري که شايد ميتونست بهش کمک کنه... 👈👈ادامه دارد. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💭کانال نردبان بهشت 👇 http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
🌼 استغفار‌ ساعات‌ آخر‌ روز‌ پنجشنبه🌼 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺🌿اَسْتَغْفِرُ اللّهَ اَلَّذي لآ اِلهَ اِلّا هُوَ الْحىُّ الْقَيُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَيهِ، تَوْبَةَ عَبْدٍ خاضِعٍ مِسْكينٍ، لا يَسْتَطيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفًا وَ لا عَدْلًا وَ لا نَفْعًا وَ لا ضَرَّا، وَ لا حَيوةً وَ لا مَوْتًا وَ لا نُشُورًا ، وَ صَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْاَخْيارِالْاَبْرارِ وَ سَلَّمَ تَسْليمًا 🌸طلب آمرزش میکنم از خدایی که نیست معبودی جز او که زنده و پایدار است و توبه میکنم به سوی او توبه ی بنده ای که فروتن و گدا و بیچاره ای که توانایی ندارد از برای خود جهت کار و دفاع و نه فایده و نه زیان و نه زندگی و نه مردن و نه رستاخیز و رحمت کند خدا بر محمد و خانواده او که پاک و پاکیزه و برگزیده و نیکو هستند و درود بسیار بر آنها دهد 🦋🔶🦋🔶🦋🔶🦋🔶🦋
هدایت شده از  نردبان بهشت
#غسل_جمعه 💕امام صادق علیه السلام: ☘غسل جمعه پاکیزه کننده و کفاره گناهان است از جمعه تا جمعه دیگر.. 💠در حدیث دیگر از ان حضرت منقول است:هر کس غسل جمعه را انجام دهد و بخواند دعای زیر را👇👇 💠اَشهَدُ اَن لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد انَّ محمدا عبدُه و رسولُه اللهم صل علی محمدِِ و آل محمدِِ و اجعلنی من التوّابین َ و اجعلنی منَ المتَطَهِّرین 🌺پیامبر اکرم(صل الله علیه وآله): هر کس موفق شود چهل جمعه پشت سر هم غسل کند بدنش در قبر متلاشی نشده و نخواهد پوسید. 📘بحارالانوار ج 26 📚مفاتیح الجنان @kanale_behesht ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا