نردبان بهشت
💭قسمت سوم ✨ محبت پدر #کتاب_سلام_بر_ابراهیم_1
🌿🌿🌿🌿
🗣 راوی: رضا هادی
درخانه اي کوچک و مســتاجري درحوالي ميدان خراسان تهران زندگي ميكرديم. اولين روزهاي ارديبهشت سال1336بود. پدر چند روزي است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولين روز اين ماه،پســري به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشــكر ميكرد.هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق ميكند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد:((ابراهيم)) پدرمان نام پيامبــري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود. و اين اسم واقعاً برازنده او بود.
بســتگان و دوســتان هر وقت او را ميديدند با تعجب ميگفتند:(( حســين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پســر اينقدر خوشحالي ميكني؟!)) پــدر با آرامش خاصي جواب ميداد:(( اين پســر حالــت عجيبي دارد! من مطمئن هســتم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا ميشــود، اين پسر نام من را هم زنده ميكند! راست ميگفت؛محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد، اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
ابراهيم دوران دبســتان را به مدرســه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد. يكبار هم در همان ســال هاي دبســتان به دوستش گفته بود:(( باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت كربلا داشــته، حضرت عباس (ع) را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده.)) زماني هم كه سال آخر دبســتان بود به دوستانش گفته بود:(( پدرم ميگه،آقای خميني كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه.))حتــي بابام ميگه:(( همه بايد به دســتورات اون آقا عمــل كنند. چون مثل دستورات امام زمان(عج) میمونه. )) دوســتانش هم گفته بودند:(( ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شــايد براي دوســتان ابراهيم شــنيدن اين حرف ها عجيب بود. ولي او به حرف هاي پدر خيلي اعتقاد داشت.
♻️ #ادامه_دارد...
@kanale_behesht
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🌿قراره هر صبح🌿🌸
🔅هرصبح سه مرتبه بگو :
🌴صَلَّی اللّهُ عَلیکَ یا اَباعَبدِاللّه 🌴
(درود خدا بر تو یا ابا عبدالله)
تا ثواب زیارت سیدالشهداء از راه دور
برات ثبت بشه ان شاءالله💕
@kanale_behesht
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
#استغفار_5
#استغفار_امام_علی
☀️بسم الله الرحمن الرحيم☀️
5- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يَدْعُو إِلَى الْغَيِّ وَ يُضِلُّ عَنِ الرُّشْدِ وَ يُقِلُّ الرِّزْقَ وَ يَمْحُو الْبَرَكَةَ وَ يُخْمِلُ الذِّكْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 5: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که به سوی گمراهی می کشاند و از راه رشد دور می کند، و روزی را کم و برکت را از بین میبرد، میراث گذشته را نابود و نام آدمی را از خاطره ها میبرد، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
@kanale_behesht
هدایت شده از فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
ساعت از #طلوع_فجر تا وقت طلوع آفتاب -
متعلق به #حضرت_امیرالمؤمنین (عليه السلام) است.
🚩وارد حرم حضرت امیر المومنین علی علیهالسلام شوید و زیارت کنید :
www.imamali.net/vtour
💧یا متعال 💧
فصل پنجم :فکر های خوب از خداست.
☁️☁️☁️۱۳.عمل، قوّت روحی انسان را زیاد میکند.💦
👈ما روحیۀ خوبی برای استغفار داریم، اما آنقدر که استغفار را دوست داریم، عمل را دوست نداریم.😕 در مقام عمل هم آنچه بسیار مهم است ترک گناه است. 🌴
🍀امیرالمؤمنین میفرمایند: «تَرْكُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَة؛ ترک معصیت از توبه کردن آسانتر است.» اجتناب از گناهان برای انسان اهمیت و اولویت دارد، انجام کارهای خوب در اولویت بعدی است.
🍀همچنین اینکه: «اجْتِنَابُ السَّيِّئَاتِ أَوْلَى مِنِ اكْتِسَابِ الْحَسَنَات؛ ترک معاصی بر کسب حسنات اولویت دارند» به همین دلیل وقتی که سخن از تقوای الهی و حفظ رابطه با خداوند به میان میآید 😶بلافاصله انسان به یاد ترک معاصی و عمل میافتد، چرا که رابطۀ ما با خداوند بیشتر در زمینۀ عمل شکل میگیرد. ایشان میفرمایند: «مَن يَعمَلْ يَزدَدْ قُوَّةً، مَن يُقَصِّرْ في العَمَلِ يَزدَدْ فَترَةً» هر کس عمل کند قوت روحی او زیاد خواهد شد و کسی که در عمل قصور کند، سست میشود. و فرمودند که: أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْعَفَاف.👣 بهترین عبادت عفت داشتن (حفظ خود از ارتباطهای نامشروع) است.
امام صادق از قول امام علی (علیهماالسلام) فرمودند: «نَبِّه بِالتَّفکرِ قَلبَک وَ جافِ عَنِ الَّلیلِ جَنبَک وَ اَّتقِ اللهَ ربَّک.» با تفكّر دل خود را بيدار ساز، و پهلو از خواب بلند كن، و تقوای خدا كه پروردگار توست پيش گير.🚶
🍃چه زیباست که حضرت مسيح به يارانش مىفرمود: اگر دوستان و برادران من هستيد پس خود را براى عداوت و دشمنى از جانب مردم آماده كنيد، به شما مىآموزم كه عمل كنيد، و شما را نمىآموزم كه خودبين شويد. هرگز به آنچه مىخواهيد (از پاداشهاى اخروى) دست نيابيد جز به ترك كردن آنچه كه بدان ميل داريد، و به صبر نمودن بر آنچه كه آن را خوش نداريد. از نگاه به نامحرم بپرهيزيد كه در دل صاحبش بذر شهوت مىافشاند، و همين كار كافى است كه صاحبش را دچار فتنه نمايد.🌴
چقدر دور است آنچه كه از دست رفته، و چقدر نزديك است آنچه كه خواهد آمد! واى بحال فريفتهشدگان اگر آنچه كه خوش ندارند نزديكشان شود، و آنچه كه دوست دارند از آنان جدا گردد، و آنچه كه بدان وعده داده شدهاند نزدشان آيد. و همانا در آفرينش اين شب و روز جاى پند آموزى است.🌞
واى بحال آن كس كه دنيا همه همّ اوست، و گناهان كردار اوست كه فردا روز چگونه در پيشگاه پروردگارش رسوا مىشود. در غير ذكر خداوند زياد سخن نگویيد كه آن كسانى كه بسيار در غير ذكر خدا سخن مىگويند دلهايشان سخت است امّا نمىدانند💥
#فصل_پنجم
#درس_پنجاه_سوم
#عمل_قوت_روحی_انسان_را_زیاد_میکند
﷽ 💝 مهارت های #دعوت_به_نماز 💝
7⃣ مردم از افراد بد اخلاق فرار مى کنند. «لَوْ کنْتَ فَظَّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»
📚 سوره آل عمران ؛ آیه ۱۵۹
🍎 نگاه ما به بی نماز، نگاه پزشک باشد به بیمار و نه نگاه انسان به دشمن. باید خوبی هاى او را نیز در نظر بگیریم. ممکن است انسان گناهى انجام دهد، ولى خوبی هایى نیز داشته باشد.
🍎 اگر ابتدا خوبی هاى او را بیان کنیم و او احساس کند که ما دوست او و قدردان کمالات او هستیم، طورى که تذکّر ما به او براى تکمیل خوبی هاى اوست، به طور حتم به نتیجه خواهیم رسید.
📚 #استاد_قرائتی ؛ امر به معروف و نهی از منکر ؛ ص ۱۴۸
🍋مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍋
هدایت شده از گلچین بهترین نوحه ها و روضه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا لعنت کنه ظالمین رو
فریاد کمک خواهی پیرمرد کشمیری از مسلمانان😭😭
دعا برای شیعه هایی که در امنیت نیستن یادمون نره
نردبان بهشت
🕊 داستان شهید ابراهیم هادی 💰روزیِ حلال
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_1
🗣 راوی: خواهرِ شهید
🌴قسمت چهارم
🌸پيامبراعظم(ص)ميفرمايــد:((فرزندانتان را در خوب شدنشــان ياري كنيد، زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خودبيرون كند.)) بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح ابراهيم و ديگر بچه ها اصلا كوتاهي نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل مسجد و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر (ص) ميفرمايد:((عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است)) براي همين وقتي عده اي از اراذل و اوباش در محله اميريه شاپور آن زمان، اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالی داشته باشد، مغازه اي كه از ارث پدری به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشــغول كارگري شد. صبح تا شــب مقابل كوره مي ايستاد. تازه آن موقع توانست خانه اي كوچك بخرد. ابراهيــم بارها گفته بود: اگر پــدرم بچه هاي خوبي تربيــت كرد. به خاطر سختي هائي بود كه براي رزق حلال ميكشيد. هــر زمان هم از دوران كودكي خودش يــاد ميكرد ميگفت: پدرم با من حفــظ قرآن را كار ميكرد. هميشــه مرا با خودش به مســجد ميبرد. بيشــتر وقت ها به مسجد آيت الله نوري پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم.آنجا هيئت حضرت علي اصغر(ع) بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت را داشت. يادم هســت كه در همان سال های پاياني دبســتان، ابراهيم كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت:(( ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد.ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كرده. اما روي حرف پدر حرفي نميزدند.
🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼
شــب بود كه ابراهيم برگشــت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال كــردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشــان ميداد اما منتظر جواب ابراهيم بود. ابراهيم خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه ميرفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده، نميدونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم. وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد. نميخواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد. دوستي پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشــد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد! ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايت هاي پدر را از دســت داد. در يك غروب غم انگيز ســايه ســنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن ســال ها بيشــتر دوســتان وآشنايان به او توصيه ميكردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول كرد.
♻️ #ادامه_دارد...
@kanale_behesht
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌸🌿قراره هر صبح🌿🌸
🔅هرصبح سه مرتبه بگو :
🌴صَلَّی اللّهُ عَلیکَ یا اَباعَبدِاللّه 🌴
(درود خدا بر تو یا ابا عبدالله)
تا ثواب زیارت سیدالشهداء از راه دور
برات ثبت بشه ان شاءالله💕
@kanale_behesht
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
#استغفار_6
#استغفار_امام_علی
🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸
.6- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَتْعَبْتُ فِيهِ جَوَارِحِي فِي لَيْلِي وَ نَهَارِي وَ قَدِ اسْتَتَرْتُ مِنْ عِبَادِكَ بِسِتْرِي وَ لَا سِتْرَ إِلَّا مَا سَتَرْتَنِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند 6: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که در شب و روزم، اعضا و جوارحم را در آن گناه خسته کردم و خود را در پرده ی پوشش خویش، از بندگانت پنهان کردم، در حالی که پرده ی حفظی جز پوشش تو نیست؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
@kanale_behesht
🔅 #میـرزا_اسماعیل_دولابـے 🔅
🔹هے نگـو مـن گنهڪارم
⚠️ این را ادامه نـده تا خـودت هم به این یقیـن برسے. روی صفـات خوب و ڪارهای خوبـت ڪار ڪن. تا روی اونهـا به یقیـن برسے.
❌ معصیـت رابہ یقیـن #نرسـان.
❌ #ایمـان رابه شڪ تبـدیل نڪن.
🌱 تاثیـر زبان اینست ڪه اگر چهـار مرتبہ بگویے بیچـاره ام و عادت ڪنے، اوضـا خیلے بـے ریخـت مے شود...
🔻همیشہ بگویید #الحمدلله، شڪر خدا بلڪه بتوانے دلـت را هم بـا زبـانت همـراه ڪنے.
🌾 اگر پڪر هستے، دو مرتبـه همـراه با دلـت بگو #الحمـدلله ، آن وقـت غمت را از بیـن مے بـرد...
🆔 @Ebrahimhadi
••••••••••••••••••••••••
نردبان بهشت
📩داستان شهید ابراهیم هادی ✨ ورزشِ باستانی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_1
👈👈قسمت پنجم
🗣راویان: جمعی از دوستانِ شهید
اوايل دوران دبيرســتان بود كه ابراهيم با ورزش باستاني آشنا شد. او شب ها به زورخانه حاج حسن ميرفت. حاج حســن توكل معــروف به حاج حســن نجار، عارفي وارســته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. ابراهيم هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد. حاج حسن، ورزش را با يك يا چند آيه قرآن شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شب ها، ابراهيم را ميفرستاد وسط گود. او یک سوره قرآن، دعاي توسل و يا اشعاري هم در يك دور ورزش، معمولاًدر مورد اهل بيت ميخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد. از جملــه كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرســيد، بچه ها ورزش را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت ميخواندند. به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ايمان و اخلاق را در كنار ورزش به جوان ها مي آموخت. فرامــوش نميكنم، يكبــار بچه ها پس از ورزش در حال پوشــيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت.بــا رنگي پريده و با صدائــي لرزان گفت: حاج حســن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نََفس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود. خودش هم آمد وســط گود. آن شــب ابراهيم در يك دور ورزش، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوز دل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوشه اي نشسته بود و گريه ميكرد. دو هفته بعد حاج حسن بعد از ورزش گفت:(( بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! ))با تعجب پرسيدم: كجا !؟گفت: ((بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد )) ادامه داد:(( الحمدالله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده. برگشــتم و ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسلي که ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده.
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
بارها ميديدم ابراهيم، با بچه هائي که نه ظاهر مذهبي داشــتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشــد. آنها را جذب ورزش ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند. يکي از آن ها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشــه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دين نميدانســت. نه نماز و نه روزه، به هيچ چیز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلســه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت مياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟!گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شــد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين(ع)وکارهاي يزيد ميگفت. اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغ ها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحش هاي ناجور به يزيد ميداد!! ابراهيم داشت با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. بعد هم گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين(ع)که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم. دوستي ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت. او يکي از بچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد. بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... . مــا هم بــا تعجب نگاهش ميکرديم. بــا بچه ها آمديم بيــرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم. چقــدر زيبا يکي يکي بچه ها را جــذب ورزش ميکرد، بعد هم آنها را به مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين(ع). ياد حديث پيامبر به اميرالمؤمنين(ع) افتادم كه فرمودند:((يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است))
@kanale_behesht
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
نردبان بهشت
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم_1 👈👈قسمت پنجم 🗣راویان: جمعی از دوستانِ شهید اوايل دوران دبيرســتان بود كه
#سلام_بر_ابراهیم_1
#ادامه
از ديگــر کارهائي که در مجموعه ورزش باســتاني انجام ميشــد اين بود که بچه ها به صورت گروهــي به زورخانه هاي ديگر ميرفتند و آنجا ورزش ميکردند. يک شب ماه رمضان ما به زورخانه اي درکرج رفتيم. آن شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش ميکرد. مدتي طولاني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانه اي بود. چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسي توجه نميکرد. پيرمردي در بالاي ســكو نشســته بود و به ورزش بچه ها نگاه ميکرد. پيش من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟! با تعجب گفتم: چطور مگه!؟ گفت: ((من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من با تسبیح ، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا شنا! تو رو خدا بيارش بالا الان حالش به هم ميخوره.)) وقتی ورزش تمام شد ابراهيم اصلا احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته! البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شــدن انجام ميداد. هميشــه ميگفت: بــراي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشــيم. مرتب دعا ميکردكه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن. ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه کرد. حسابي سرزبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي بچه ها چنين کارهائي را انجام نداد! ميگفت: اين کارها عامل غرور انسان می شه. ميگفت: مردم به دنبال اين هســتند كه چه کســي قوي تر از بقيه است. من اگر جلوي ديگران ورزش هاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم ميشوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و اين کار اشتباه است. بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و ميديد که شــخصي خسته شده و کم آورده، سريع ورزش را عوض ميکرد. اما بدن قوي ابراهيم يکبار قدرتش را نشــان داد و آن، زماني بود که ســيد حســين طحامي قهرمان کشــتي جهــان و يکي از ارادتمندان حاج حســن به زورخانه آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد.
♻️ #ادامه_دارد...
@kanale_behesht
┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈
#آرشیو
🔺اعمال شب جمعه در یک نگاه 👇
صلوات ..ذکر سبحان الله .استغفار
eitaa.com/kanale_behesht/309
نماز در شب جمعه
eitaa.com/kanale_behesht/380
سوره های مخصوص شب جمعه
eitaa.com/kanale_behesht/388
چگونگی قرائت نماز در شب جمعه
eitaa.com/kanale_behesht/1142
روایت ترک شعر در شب جمعه
eitaa.com/kanale_behesht/1150
دعا در حق مومنین، دعای اللهم من تعباء و تهیاء
eitaa.com/kanale_behesht/1151
متن دعای اللهم یا شاهد کل نجوی ، و یا دائم الفضل علی البریه
eitaa.com/kanale_behesht/1153
متن دعای کمیل
eitaa.com/kanale_behesht/1156
صوتی دعای کمیل
eitaa.com/kanale_behesht/1161
آداب انار خوردن،ذکر ما بین دو رکعت نافله
eitaa.com/kanale_behesht/1164
دعای سحر شب جمعه،ذکر پیش از نماز صبح
eitaa.com/kanale_behesht/1165
🖤 التماس دعا
⚘|❀ @kanale_behesht ❀|⚘
لینک گروه نماز و روزه قضا
http://eitaa.com/joinchat/702939153Cabcbdeeefd
ورود آقایان ممنوع 🚫